نگاهی به تلاش آمریکا برای ایجاد خط لوله ترانس افغان
نگاهی به تلاش آمریکا برای ایجاد خط لوله ترانس افغان
چهارشنبه 7 آبان 1393
درآمد
در اوایل ژوئیه 2014 چهار کشور افغانستان، ترکمنستان، پاکستان، و هند توافقی را برای ساخت یک خط لوله گاز 1700 کیلومتری امضا نمودند. این پروژه 5/7 میلیارد دلاری معروف به ابتکار خط لوله ترانس افغان (TAPI) شده است که به گفته طراحان آن، میتواند مانع از استفاده روسیه از انرژی بهعنوان ابزار تسلط بر کشورهای آسیای مرکزی شده و همچنین به تعاملات بهتر، تقویت روابط تجاری و مصالحه میان کشورهای این منطقه کمک نماید. متن حاضر از نگاهی آمریکایی به بررسی کامل این پروژه پرداخته است. نویسنده معتقد است که این پروژه میتواند باعث ارتقای تعاملات مثبت میان افغانستان و پاکستان و همچنین بهبود روابط آنها با هند گردد. علاوهبراین نویسنده عنوان میدارد درحالیکه این خط لوله بهطور بالقوه میتواند باعث دگردیسی در منطقه گردد اما موانع پیشروی آن خیلی قابل توجه نیست. گفتنی است ازآنجاکه نویسنده، آمریکایی است و این خط لوله نیز با حمایت و هدایت آمریکا درحال اجراست، لذا مطالب ذکرشده در این متن، از نگاه کارشناس آمریکایی و مطابق با تعریف وی از دوست، دشمن، و رقیب نگاشته شده و لزوماً مورد تأیید مؤسسه ابرار نیست. بااینحال آشنایی با شیوه نگرش آمریکایی به این موضوع برای ما فرصتساز خواهد بود.
محورهای کلیدی
1) در 8 ژوئیه 2014 ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، و هند توافقنامهای را در عشقآباد امضا نمودند. براساس این توافقنامه مقرر شد خط لوله گاز طبیعی 1078 مایلی با هزینه 5/7 میلیارد دلار معروف به ترانس افغان یا تاپی برای انتقال گاز طبیعی ترکمنستان از افغانستان و پاکستان تا هند احداث گردد. این پروژه میتواند پیامدهای ژئوپلیتیک داشته و درصورت اتمام ساخت آن مزایای فراوانی برای کشورهای شرکتکننده در این پروژه داشته باشد؛ ازجمله:
• این خط لوله بهطور بالقوه میتواند به ارتقای تعاملات مثبت سیاسی و اقتصادی میان افغانستان و پاکستان منجر گردد. تنش میان این دو کشور بر سر مسائل تجاری و تروریسم بسیار عمیق است، اما این پروژه میتواند با هموار ساختن مسیری برای همکاریهای اقتصادی سودمندانه چندجانبه برای هر دو کشور مزایای فراوانی داشته باشد.
• این خط لوله میتواند به بهبود روابط میان هند و پاکستان و کاهش احتمال منازعه مسلحانه میان این دو قدرت هستهای کمک شایانی نماید. حمایت مشترک از این خط لوله، در کنار ارتقای روابط تجاری براساس اصول دول کاملهالوداد و همینطور آزادسازی رژیم روادید میان تجار دو کشور، میتواند بهعنوان اهرم مکمل تلاشهای نخستوزیران دو کشور برای ارتقای روابط سیاسی ازطریق فرصتهای اقتصادی و تجاری محسوب گردد.
• این خط لوله ازطریق ایجاد فرصتهای اقتصادی برای مردم افغانستان، بهطور بالقوه میتواند به فرایند تحکیم آشتی ملی در این کشور کمک نماید. این خط لوله میتواند نگاه حداقل بخشی از جنگجویان قبایل افغانستان را تغییر داده و باعث گردد آنها درقبال گرفتن شغل، اسلحه خود را کنار بگذارند.
• این خط لوله میتواند توان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را برای ارعاب همسایگانش ازطریق تهدید عرضه انرژی به آنها تحلیل ببرد. امروزه بیشتر کشورهای این منطقه به انرژی روسیه وابسته میباشند. درمقابل، ترکمنستان ششمین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان را داراست. با سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی، این کشور میتواند تبدیل به یک صادرکننده عمده انرژی شده و گاز طبیعی بیشتری به بازارهای جهانی عرضه کند. دراینصورت قدرت مسکو و گازپروم برای تأثیرگذاری بر دوستان و متحدان آمریکا کمتر میشود.
• این خط لوله میتواند جایگزین مناسبی برای خط لوله پیشنهادی ایران و پاکستان باشد. دراینصورت این خط لوله میتواند به مذاکرهکنندگان غربی برای حفظ فشار اقتصادی بر ایران در راستای پایان دادن تهران به برنامه تسلیحات هستهایاش کمک نماید. ازطریق این خط لوله پاکستان میتواند راهی مناسب را برای تأمین برخی نیازهای انرژی خود بدون آنکه سود اقتصادی فراوان برای ایران و تحلیل تحریمهای اقتصادی غرب را بهدنبال داشته باشد، فراهم سازد.
2) با توجه به دلایل فوق و برخی دیگر از دلایل، واشنگتن حمایت محکمی از این پروژه نموده است. این خط لوله یک بنیان اصلی برای ابتکار راه ابریشم جدیدی است که هیلاری کلینتون در ژوئیه 2011 در سفرش به هند اعلام نمود. ایده استفاده از این مسیر تاریخی به شیوهای نوین در راستای ارتباط اقتصادهای درحال حرکت در آسیای مرکزی و بازارهای درحال رونق هند به افغانستان و پاکستان میباشد؛ از این طریق این اقتصادها، هم میتوانند از تجارت ترانزیت و هم سرمایهگذاری مستقیم سود ببرند.
3) این پروژه میتواند نقش حیاتی در حمایت از همگرایی اقتصادی در این منطقه ایفا و به اهداف سیاسی و امنیتی آمریکا کمک نماید.
4) تحت ترکیبات کنونی پاکستان و هند هرکدام 42 درصد و افغانستان شانزده درصد گاز را دریافت خواهند کرد. براساس برآوردها حدوداً چهار تا پنج سال برای تکمیل این پروژه زمان موردنیاز است. البته برخی متخصصان اعتقاد دارند این پروژه بیشتر به طول خواهد انجامید و هزینه آن بالغ بر ده میلیارد دلار خواهد شد.
1) در 8 ژوئیه 2014 ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، و هند توافقنامهای را در عشقآباد امضا نمودند. براساس این توافقنامه مقرر شد خط لوله گاز طبیعی 1078 مایلی با هزینه 5/7 میلیارد دلار معروف به ترانس افغان یا تاپی برای انتقال گاز طبیعی ترکمنستان از افغانستان و پاکستان تا هند احداث گردد. این پروژه میتواند پیامدهای ژئوپلیتیک داشته و درصورت اتمام ساخت آن مزایای فراوانی برای کشورهای شرکتکننده در این پروژه داشته باشد؛ ازجمله:
• این خط لوله بهطور بالقوه میتواند به ارتقای تعاملات مثبت سیاسی و اقتصادی میان افغانستان و پاکستان منجر گردد. تنش میان این دو کشور بر سر مسائل تجاری و تروریسم بسیار عمیق است، اما این پروژه میتواند با هموار ساختن مسیری برای همکاریهای اقتصادی سودمندانه چندجانبه برای هر دو کشور مزایای فراوانی داشته باشد.
• این خط لوله میتواند به بهبود روابط میان هند و پاکستان و کاهش احتمال منازعه مسلحانه میان این دو قدرت هستهای کمک شایانی نماید. حمایت مشترک از این خط لوله، در کنار ارتقای روابط تجاری براساس اصول دول کاملهالوداد و همینطور آزادسازی رژیم روادید میان تجار دو کشور، میتواند بهعنوان اهرم مکمل تلاشهای نخستوزیران دو کشور برای ارتقای روابط سیاسی ازطریق فرصتهای اقتصادی و تجاری محسوب گردد.
• این خط لوله ازطریق ایجاد فرصتهای اقتصادی برای مردم افغانستان، بهطور بالقوه میتواند به فرایند تحکیم آشتی ملی در این کشور کمک نماید. این خط لوله میتواند نگاه حداقل بخشی از جنگجویان قبایل افغانستان را تغییر داده و باعث گردد آنها درقبال گرفتن شغل، اسلحه خود را کنار بگذارند.
• این خط لوله میتواند توان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را برای ارعاب همسایگانش ازطریق تهدید عرضه انرژی به آنها تحلیل ببرد. امروزه بیشتر کشورهای این منطقه به انرژی روسیه وابسته میباشند. درمقابل، ترکمنستان ششمین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان را داراست. با سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی، این کشور میتواند تبدیل به یک صادرکننده عمده انرژی شده و گاز طبیعی بیشتری به بازارهای جهانی عرضه کند. دراینصورت قدرت مسکو و گازپروم برای تأثیرگذاری بر دوستان و متحدان آمریکا کمتر میشود.
• این خط لوله میتواند جایگزین مناسبی برای خط لوله پیشنهادی ایران و پاکستان باشد. دراینصورت این خط لوله میتواند به مذاکرهکنندگان غربی برای حفظ فشار اقتصادی بر ایران در راستای پایان دادن تهران به برنامه تسلیحات هستهایاش کمک نماید. ازطریق این خط لوله پاکستان میتواند راهی مناسب را برای تأمین برخی نیازهای انرژی خود بدون آنکه سود اقتصادی فراوان برای ایران و تحلیل تحریمهای اقتصادی غرب را بهدنبال داشته باشد، فراهم سازد.
2) با توجه به دلایل فوق و برخی دیگر از دلایل، واشنگتن حمایت محکمی از این پروژه نموده است. این خط لوله یک بنیان اصلی برای ابتکار راه ابریشم جدیدی است که هیلاری کلینتون در ژوئیه 2011 در سفرش به هند اعلام نمود. ایده استفاده از این مسیر تاریخی به شیوهای نوین در راستای ارتباط اقتصادهای درحال حرکت در آسیای مرکزی و بازارهای درحال رونق هند به افغانستان و پاکستان میباشد؛ از این طریق این اقتصادها، هم میتوانند از تجارت ترانزیت و هم سرمایهگذاری مستقیم سود ببرند.
3) این پروژه میتواند نقش حیاتی در حمایت از همگرایی اقتصادی در این منطقه ایفا و به اهداف سیاسی و امنیتی آمریکا کمک نماید.
4) تحت ترکیبات کنونی پاکستان و هند هرکدام 42 درصد و افغانستان شانزده درصد گاز را دریافت خواهند کرد. براساس برآوردها حدوداً چهار تا پنج سال برای تکمیل این پروژه زمان موردنیاز است. البته برخی متخصصان اعتقاد دارند این پروژه بیشتر به طول خواهد انجامید و هزینه آن بالغ بر ده میلیارد دلار خواهد شد.
آسیبپذیریهای پروژه
1) با اینکه این پروژه بهطور بالقوه کل منطقه را با دگرگونی مواجه خواهد نمود با موانع مهمی نیز مواجه است. برای مثال درحالیکه شورون و اکسون موبیل علاقه خود را به تأمین مالی و پیشبرد این پروژه اعلام و در فهرست قرارداد قرار گرفتهاند؛ اما هنوز هیچ شرکت و کنسرسیومی برای مدیریت مالی، طراحی، ساخت و عملیاتی کردن این خط لوله قدم به جلو نگذاشته است. شرکتهای انرژی با توان حمایت از این پروژه، از دولت عشقآباد حق اکتشاف ساحلی در حوزههای گازی این کشور بهخصوص حوزه گازی دولتآباد را خواستار شدهاند؛ اما دولت ترکمنستان تنها خواهان دادن حق اکتشاف حوزه دور از ساحل میباشد که این امر هرگونه توافقی را غیرممکن ساخته است.
2) مانع دیگر پیشروی این پروژه، وضعیت سیاسی و امنیتی در افغانستان میباشد. افغانستان این خط لوله را بهعنوان یک منبع عظیم درآمدی و همچنین منبع انرژی برای ساخت اقتصاد خود میداند و مقامات این کشور به استقرار پنج تا هفت هزار نیروی امنیتی برای حفظ مسیر خط لوله قول دادهاند؛ اما باوجوداین، تحولات اخیر در داخل افغانستان ازجمله موضوع انتخابات ریاستجمهوری این کشور، حملات طالبان در سرتاسر کشور و همینطور ابهام درباره میزان حضور و حمایت نظامی آمریکا و متحدانش بعد از خروج از این کشور، سبب ایجاد تردید هم در میان شرکتهای دولتی و هم بخش خصوصی شده است.
درمجموع به اعتقاد نویسنده برای موفقیت یک پروژه خط لوله گاز، سه اصل مهم وجود دارد؛ ازجمله: 1) فروشندهای که تعهد دهد به اندازه کافی گاز برای عرضه دارد؛ 2) خریدارانی که آماده بستن قراردادهای بلندمدت باشند؛ 3) سازندگانی که ساخت و تکمیل فیزیکی پروژه را ازنظر مالی تأمین نمایند. وی درنهایت معتقد است با توجه به نکات مثبت و منفی این قرارداد، بهنظر میرسد در قرارداد 8 ژوئیه شرایط لازم برای یک پروژه موفق فراهم شده است.
* گزارش حاضر، برداشتی است از این مقاله:
Marc Grossman, “The Trans-Afghan Pipeline Initiative: No Pipe Dream”, The Whitney and Betty Mac Millan Center for International and Area Studies at Yale, 28 August 2014.
Your Comment