انگیزههای پنهانی ترامپ از سفر به عربستان
دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا برای نخستین سفر خارجی خود کشور عربستان سعودی را انتخاب نمود و سپس در سرزمین فلسطین اشغالی با رهبران رژیم صهیونیستی دیدار کرد. بهنظر میرسد رئیسجمهور جدید آمریکا با انتخاب عربستان بهعنوان مقصد ابتدایی سفر خارجی علاوهبر اهداف اعلامی، انگیزههای پنهانی دیگری را دنبال میکند.
دونالد ترامپ، در چهارچوب نخستین سفر خارجی خود بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، روز شنبه به ریاض رفت که با استقبال باشکوهی همراه بود. ملک سلمان ضمن استقبال صمیمانه از ترامپ در فرودگاه، آویزِ ملک عبدالعزیز را که بالاترین نشان این کشور است به رئیسجمهور آمریکا اعطا کرد. در این سفر دو روزه موضوعاتی نظیر فروش تسلیحات 110 میلیارد دلاری به عربستان و همچنین جلب سرمایه گذاری چهل میلیارد دلاری عربستان در آمریکا، حمایت ضمنی از عربستان در تجاوز نظامی این کشور به یمن، مبارزه با داعش و تأکید بر نقش محوری ایران در اشاعه و گسترش تروریسم در منطقه، مهار و کنترل نفوذ منطقهای تهران مورد تبادلنظر و تأکید دو طرف قرار گرفت.
اما بهنظر می رسد سفر ترامپ به عربستان سعودی بهویژه در این مقطع کنونی انگیزهها و اهداف ضمنی و غیر اعلامی دیگری نیز داشته است. این اهداف در چند حوزه و طیف قابل بررسی و تبیین است که در سطور زیر به آن اشاره خواهد شد.
1. سرپوش گذاشتن بر چالشهای داخلی: ترامپ در ماههای نخست آغاز به کار با چالشهای گوناگونی مواجه شد که فشار فراوانی را بر دولت تحمیل کرد، آخرین مورد آنها اخراج «جیمز کومی»، رئیس اف بیآی بود؛ که مسئولیت رسیدگی به پرونده دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت. رئیسجمهور آمریکا برای برونرفت از فشارها و بحران داخلی احتیاج داشت تا افکار عمومی آمریکا را از مسائل داخلی منحرف سازد؛ لذا تدارک یک سفر خارجی میتوانست تا حدودی فضای داخلی را تلطیف نماید.
2. ایجاد رقابت تسلیحاتی در منطقه: ترامپ بهعنوان یک تاجر موفق و با تجربه به خوبی بر این واقعیت واقف است که فروش تسلیحات به عربستان، بهعنوان یک قدرت بزرگ در بین کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، موجب تحریک شیخنشینهای کوچک منطقه شده و متعاقباً آنها را ملزم به خرید تسلیحات از آمریکا میکند. بهعبارتدیگر، با توجه به رقابت درونی کشورهای ثروتمند ژئوپلیتیک خلیج فارس، فروش تسلیحات به عربستان موجب خواهد شد تا سایر کشورهای منطقه جهت تأمین و حفظ امنیت خود بودجه نظامی را افزایش دهند. این موضوع موجب تشدید رقابتهای تسلیحاتی در منطقه شده و نهایتاً منافع آمریکا را تأمین خواهد کرد.
3. تقویت ائتلاف عربی ـ عبری: روند تحولات منطقه غرب آسیا در سالهای اخیر بهگونهای رقم خورد که زمینه مناسب جهت شکلگیری ائتلاف عربی ـ عبری فراهم گردید. درواقع وجود یک تهدید مشترک، یعنی ایران موجب شد تا دشمنان گذشته وارد تعامل شده و تلاش کنند سیاستهای هماهنگی را با هدف مقابله با ایران و تهدید نفوذ آن در منطقه اتخاذ نمایند. حضور ترامپ در عربستان بهعنوان شریک مشترک ریاض و تل آویو به تقویت ائتلاف دوفاکتو عربی ـ عبری منجر خواهد شد و متعاقباً زمینه همگرایی کشورهای عربی به رهبری عربستان را با رژیم صهیونیستی بیشازپیش فراهم خواهد ساخت.
4. اعلام حمایت از متحدان منطقه ای: ترامپ با تغییر راهبرد ایالات متحده در رابطه با عربستان سعودی مصمم است تا ضمن رفع سرخوردگی نخبگان سعودی از سیاستهای دولت اوباما، مجدداً حمایت قاطع خود را از ریاض بهعنوان متحد استراتژیک منطقهای آمریکا اعلام نماید. سیاستهای منفعلانه اوباما در منطقه بهویژه درقبال ایران، موجب خشم و نارضایتی شدید رهبران سعودی شد. بهگونهای که برخی از مقامات این کشور نظیر بندر بن سلطان، پیشتر از «تجدید نظر» در روابط با واشینگتن سخن به میان آورند. درهمینارتباط، «بروس ریدل»، تحلیلگر سابق سیا و کارشناس مؤسسه بروکینگز، بیان میدارد «اعراب خوشحالند که اوباما رفته است، آنها از بیعملی اوباما در غرب آسیا که موجب گسترش موج بهار عربی شد سرخوردهاند. آنها معتقدند اوباما به جای حمایت از آنها به اعمال فشار میپرداخت و اساساً، اوباما خود یکی از دلایل فروپاشی کشورهای عرب و سقوط آنها به دست امواج بهار عربی بود»؛ لذا سفر ترامپ به ریاض میتواند موجب دلگرمی مجدد نخبگان سعودی شده و این اطمینان را حاصل نماید که واشینگتن همانند قبل حامی و متحد راهبردی عربستان است.
5. مقابله با گسترش نفوذ روسیه در منطقه: سفر ترامپ به غرب آسیا از جهتی میتواند در چهارچوپ رقابت قدرتهای بزرگ نیز قابل تحلیل باشد. تحولات ژئوپلیتیک غرب آسیا به همراه سیاستهای منفعلانه اوباما در منطقه و همچنین دگردیسی در سیاست خارجی دولت وی با اتخاذ استراتژی اوراسیایی بستری را فراهم نمود تا روسیه بهعنوان کنشگر رقیب نفوذ خود را در غرب آسیا افزایش دهد. نخبگان ایالات متحده بهخوبی بر این امر واقف هستند که تأمین منافع ملی آن کشور در منطقه و جهان مستلزم حضور گسترده در منطقه غرب آسیا و ممانعت از یکهتازی رقیب قدرتمند، یعنی روسیه در منطقه است. کشوری که به سرعت درحال احیای جایگاه گذشته خود در مناسبات جهانی است. دراینارتباط، احیای روابط با قدرتهای منطقهای مانند عربستان، که در بسیاری از مسائل نظیر نحوه برخورد با ایران، سوریه و یمن با روسیه مشکل دارد، میتواند منافع آمریکا را در معادلات جهانی قدرتها تا حدودی تأمین نماید.
درمجموع میتوان بیان کرد که سفر ترامپ به عربستان با انگیزهها و اهداف گوناگونی انجام شد که یکی از محورهای اصلی این سفر مهار قدرت ایران و مقابله با نفوذ راهبردی این کشور در ژئوپلیتیک غرب آسیاست. برگزاری اجلاس کشورهای اسلامی با حضور بیش از پنجاه تن از سران به رهبری ریاض و تاکید بر نقش بیثباتکننده و تهدیدزی ایران در منطقه در همین رابطه قابل ارزیابی است. اگر تا پیش از این، توافق هستهای و برجام به ذهنیت تقابلی مقامات ریاض شکل داده بود و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این معامله بهعمل آوردند؛ اما با انجام توافق و قرار گرفتن ایران در فرآیند راستیآزمایی و عمل به تعهدات، سعودیها نیز با عبور از برجام و به رسمیت شناختن غیرمستقیم آن، توجه خود را بر نقش ایران در غرب آسیا متمرکز کردند. درهمینرابطه، سخنان عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان، حائز اهمیت است که اذعان کرده بود «عربستان در صف اول کشورهایی ایستاده که با دخالتهای منفی ایران در امور منطقه مقابله میکند»؛ بنابراین با توجه به خصومت ترامپ نسبت به ایران، بهنظر میرسد رهبران عربستان حساب ویژهای برای رئیسجمهور جدید آمریکا باز کرده اند؛ لذا ضرورت دارد تا دستگاه دیپلماسی کشور ضمن تقویت سیاست چندجانبهگرایی منطقهای، رهیافت مناسبی را جهت مواجه با پدیده ترامپ اتخاذ نماید.
Your Comment