منطقه آزاد تجاری فراآتلانتیک و چرخش در ژئوپلیتیک قدرت منطقهای
مقدمه
بازار مشترک فراآتلانتیک، که درواقع طرح اولیه آن به اواخر دهه 1990 مربوط میشود و در سال 2007 نیز مجدداً مورد بررسی قرار گرفت، یک بازار مشترک تجاری میان دو سوی اقیانوس اطلس است. این طرح درصورت عملیاتی شدن، بزرگترین توافق تجاری جهان قلمداد خواهد شد و بالغ بر چهل درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص خواهد داد. درصورت تکمیل این طرح تا پایان سال 2015، کمیسیون اروپا پیشبینی کرده است که چهارصد هزار شغل جدید در این اتحادیه ایجاد و بهصورت میانگین، 545 یورو در سال به درآمد خانوارهای اروپایی اضافه خواهد شد. درباره این طرح هماکنون در محافل سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا و آمریکا مذاکره و تصمیمگیری میشود و بنابر زمانبندی اعلامشده، تا پایان سال 2014 باید عملیاتی شود. در این گزارش سعی شده است با مطالعهای آیندهپژوهانه، تصویری از آینده ایجاد بازار مشترک مذکور و ابعاد و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن مورد بررسی قرار گیرد.
ابعاد و پیامدهای سیاسی تشکیل منطقه فراآتلانتیک
ظهور و بروز بازیگران نوظهور در ساختار سیاست بینالملل، سلسلهمراتب قدرت بینالمللی را دچار چالشی جدی نموده و شکلدهی به اردوگاههای استراتژیک را برای حفظ وضع موجود و یا تجدیدنظرطلبی در ماهیت نظم بینالملل بهعنوان یک پویایی جدید مطرح کرده است. بسیاری از نظریهپردازان نوواقعگرای سیاست بینالملل، بهویژه کنت والتز معتقدند که نگرانی از تغییر در سلسلهمراتب قدرت بینالمللی و فروپاشی نظام توازن قدرت همواره باعث خواهد شد که دیگر بازیگران این حوزه بهمنظور اصلاح انحراف صورتگرفته در ماهیت قدرت، دست به توازنسازی بزنند و ازاینطریق، آن انحراف را اصلاح نمایند؛ بههمینعلت، کنت والتز میگوید: طبیعت از خلاء متنفر است و سیاست بینالملل از قدرت بدون موازنه.
البته هرچند تاکنون ائتلاف بازدارندهای در شکل متوسل شدن به «موازنه سخت» در برابر ایالات متحده ازسوی دیگر قدرتهای بزرگ شکل نگرفته است، بهسبب شکاف آشکار قدرت بین آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ، این بازیگران تلاش میکنند ازطریق شکلدهی و توسل به ایده «موازنه نرم»، بهنوعی رفتارهای گریز از مرکز آمریکا را مهار نمایند. دراینراستا، شکلگیری بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) را میتوان در قالب یک «نهاد» اقتصادی دراینراستا ارزیابی نمود. طبیعتاً آمریکاییها نیز که براساس گفته زبیگنیو برژینسکی درنتیجة پذیرش مأموریتهای زیاد در سطح جهان قدرتشان دچار «استهلاک» شده است میکوشند بهمنظور کنترل و مدیریت استراتژیک صحنه معادلات بینالمللی ایدهها و ابتکارات جدیدی را دراینزمینه خلق کنند و بیافریند که ایده منطقه تجارت آزاد فراآتلانتیکی و پشتیبانی آمریکا از آن را میتوان در همین قالب مفهومی تحلیل و بررسی نمود.
اهمیت ژئوپلیتیک منطقه آزاد تجاری فراآتلانتیکی
ترس از حاشیهای شدن در سلسلهمراتب قدرت بینالمللی، بهخصوص آنچه امروز به «قرن آسیایی» و انتقال ژئوپلیتیک قدرت از آتلانتیک به آسیا- پاسفیک معروف شده است، بازیگران سیاست بینالملل بهویژه آمریکاییها را وادار نموده است تا بهمنظور احیا و بازسازی توان ازدسترفته و تعقیب ایده ثبات هژمونیک خود، طرحها و ابتکارات جدیدی را تدبیر نمایند که ایجاد بازار مشترک فراآتلانتیک را میتوان در همین راستا ارزیابی نمود. اگرچه اهمیت و نقش اقتصادی بازار مشترک میتواند بسیار مهم باشد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، اهمیت ژئوپلیتیکی این منطقه را نیز نباید از نظر دور داشت. بهعنوان شاهدی بر این مدعا، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا، منطقه آزاد تجاری فراآتلانتیکی را «ناتوی اقتصادی» معرفی کرده است که این امر خود نشاندهنده اهمیت بالای این منطقه برای آمریکاست. همچنین براساس نظر بسیاری از کارشناسان سیاست بینالملل، ایده شکلدهی به منطقه تجارت آزاد فراآتلانتیک درواقع بهعلت اصلاح انحراف در ماهیت قدرت اقتصادی بینالمللی و تغییر محور توازن به سمت غرب ایجاد شده است. برایناساس، این کارشناسان معتقدند که شکلدهی به این منطقه آزاد تجاری درواقع نوعی سیگنال مستقیم برای گروه بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) در ساختار اقتصاد بینالملل و تلاش برای مهار این گروه نیز هست.
هر دو حزب عمده آمریکا یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان، تعقیب و دنبال نمودن ایده منطقه آزاد تجاری فراآتلانتیکی را بهعنوان یکی از اولویتهای اساسی آمریکا معرفی کرده و چشمانداز روشنی را برای این طرح متصورند. باراک اوباما نیز عملی نمودن این طرح را بهعنوان یکی از اهداف خود بیان داشته و برایننظر است که ترکیب این منطقه آزاد تجاری با توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی و آمریکای لاتین و همچنین همکاری فراپاسفیک در آسیا میتواند بهصورت بهینهای در راستای حداکثر کردن منافع ملی آمریکا تلقی شود.
شکلگیری بازار مشترک فراآتلانتیک و چرخش در ژئوپلیتیک قدرت منطقهای
شکلگیری بازار مشترک فراآتلانتیک طبعیتاً همراستا با افزایش سطح و توان اقتصادی بازیگران عضو میتواند بهخصوص با پیوستن ترکیه به این بازار مشترک، چرخشی اساسی را در ژئوپلیتیک قدرت منطقهای و محور جدیدی از رقابت و توازن را علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید. اگرچه ترکیه عضو اتحادیه اروپا نیست، آثار و پیامدهای اقتصادی شکلگیری این منطقه بر منافع ملی این کشور باعث شده است که احمد داووداغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، در مقاطع متعدد بر تمایل کشورش به پیوستن به این بازار مشترک تأکید خاصی داشته باشد؛ زیرا درصورت نپیوستن این کشور و با توجه به اینکه عضو اتحادیه گمرکی اروپاست، حجم کسری تجاری این کشور نسبت به آمریکا که در سال 2012، 5/8 میلیارد دلار بوده است افزایش چشمگیری خواهد یافت. درهرحال، میتوان گفت با توجه به تمایل آمریکاییها برای پیوستن ترکیه به این بازار مشترک، چنین همگراییای میتواند باعث شکلگیری منظومه جدیدی از قدرت یعنی محور ترکیه- جمهوری آذربایجان- ترکمنستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس شود؛ زیرا کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند: بحرین، اردن، عمان، امارات و... که درحالحاضر توافقنامه آزاد تجاری با ایالات متحده دارند نیز ممکن است تمایل به پیوستن به این بازار مشترک را اعلام کنند؛ بههمیندلیل، این طرح علاوهبراینکه میتواند آثار و پیامدهای اقتصادی متنوعی برای آمریکا و متحدان منطقهایاش داشته باشد و فشارهای اقتصادی بیشتری را بر جمهوری اسلامی ایران وارد کند، میتواند فرض سناریوی بدبینانة لیبرالیزه کردن محیط پیرامونی ایران بهمنظور تغییر در نظام ارزشی کشور را نیز به دنبال داشته باشد. لذا افزایش قدرت هوشمندی نظام در اتخاذ تصمیمات راهبردی بهنحوی که بتواند به بهترین شکل منافع ملی کشور را تأمین نماید، دراینراستا ضروری بهنظر میرسد.
نتیجهگیری
براساس آنچه اشاره شد و براساس شرایط امروز سیاست بینالملل که هم در ساختار سیاسی و هم در ساختار اقتصادی با بحران مواجه است و نیز با توجه به رقابت قدرتهای نوظهور بهمنظور تغییر در نظام توازن قدرت و قواعد نظم سنتی آمریکامحور، بهنظر میرسد که دو سوی آتلانتیک بهمنظور حفظ وضع و نظم موجود و هدایت این نظم همراستا با منافع ملی خود گامهای جدیتری را در آینده نزدیک برای تحقق این ایده برخواهند داشت و ازآنجاکه با پیوستن ترکیه به این بازار مشترک فراآتلانتیکی فرصتها و تهدیداتی متوجه امنیت ملی و اقتصادی کشور میشود، ضرورت دارد که این مسئله بهدقت بررسی و ارزیابی گردد.
Your Comment