پیشرانهای سیاست اتحادیه اروپا در مواجهه با مناقشه رژیم صهیونیستی ـ فلسطین
اتحادیه اروپا همواره بازیگری مهم در حوزه مناقشه رژیم صهیونیستی ـ فلسطین بوده است. سؤال اینجاست که پیشران اصلی اتخاذ و اعمال سیاستهای اتحادیه اروپا در مواجهه با این مناقشه کدام است؟ بهنظر میرسد بعد ژئوکالچر برسازندۀ موجودیت اتحادیه اروپا، از مهمترین پیشرانهای اتخاذ و اعمال سیاستهای آن در مواجهه با این مناقشه بوده است. در ضمن برخی نتایج غیر همگرای متأثر از این بعد، بازدارندۀ اصلی تبدیل اتحادیه اروپا بهعنوان یک میانجی تأثیرگذار برای مدیریت این مناقشه نیز هست.
مهمترین سیاستهای اتحادیه اروپا برای مواجهه با مناقشه رژیم صهیونیستی ـ فلسطین عبارتند از: 1- تلاش برای مدیریت و حل مناقشه بهعنوان پیششرط پیشبرد فرایندهای دموکراتیزاسیون در کشورهای منطقه و مقابله با تروریسم و اسلامگرایی افراطی؛ 2- تلاش برای ایجاد دو دولت- ملت مستقل رژیم اسرائیل و فلسطین بهعنوان پیششرط تضمین امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی ؛ 3- تلاش برای موازنهبخشی در روابط با رژیم صهیونیستی و اعراب.
اتحادیه اروپا بر این باور است، ازآنجاکه بسیاری از نظامهای غیر دموکراتیک منطقه از مناقشه فلسطین برای توجیه استمرار کنشهای حمکرانی خود استفاده میکنند، حل مناقشه فوق برای اصلاحات دموکراتیک در منطقه ضروری است. ازسویدیگر این اتحادیه معتقد است که مناقشۀ مذکور مهمترین سوخترسان دستگاه تبلیغاتی گروههایی چون القاعده و داعش است. مخالفت اتحادیه اروپا با حمایت افراطگرایانۀ آمریکا از رژیم صهیونیستی بهعنوان عامل اصلی تحریک جوامع اسلامی نسبت به جهان غرب نیز در راستای همین سیاست قابل ارزیابی است. بهنظر میرسد باتوجه به متأثرشدن اروپا با مخاطرات مرتبط با ظهور گروههایی چون داعش ازجمله: مواجهه با بحران پناهجویی و بحران امنیتی، این ابراز مخالفت با اقدامات عملی بیشتری علیه دولت رژیم صهیونیستی به رهبری نتانیاهو همراه شود.
تعهد به ایجاد دو دولت- ملت مستقل رژیم صهیونیستی و فلسطین که آن را بهعنوان مهمترین عامل تهدید زدا هم برای رژیم اسرائیل و هم برای منطقه به شمار میآورد، از دیگر سیاستهای عمده اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا در راستای تحقق این راهبرد، سیاست اعمال فشار به هر دو طرف مناقشه را در پیشگرفته است. سیاست برچسبزنی کالاهای تولیدشده در شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری فلسطین و قدس شرقی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از قبیل موارد اعمال فشار برای تحقق ایده دو دولت- ملت است. اتحادیه اروپا بر این باور است که در صورت ادامه شهرکسازی در مناطق فلسطینی که به ایجاد منطقهای حائل میان این مناطق و خاک رژیم صهیونیستی منجر میشود، تحقق این ایده عملاً منتفی گردد. ارائه کمکهای بشردوستانه، رفاهی و زیربنایی عمده به دولت خودگردان نیز در چهارچوب سیاست «دولتسازی» و همچنین متعهد نگاهداشتن این دولت به ایده دو دولت- ملت و ممانعت از جهتگیری به نفع راهبردهایی چون انتفاضه صورت گرفته است. تلاش برای موازنه بخشی در روابط با رژیم صهیونیستی و اعراب نیز از دیگر سیاستهای اتحادیه اروپا در ارتباط با مناقشه رژیم صهیونیستی - فلسطین بوده است.
حال باتوجه به موارد ذکر شده باید دید پیشرانهای اصلی پیگیری و اتخاذ این سیاستها کدامند. دراینراستا تأثیرگذاری بعد ژئوکالچر بهعنوان یکی از ابعاد اصلی بر سازنده اتحادیه اروپا ازجمله مهمترین این پیشرانها بهحساب میآید. به رسمیت شناختن مسئولیت تاریخی اروپا درخصوص حفظ امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی ازجمله بازتابهای بعد ژئوکالچر بر سازنده این اتحادیه نیز هست. درواقع مواجهه اروپا با تجارب فاجعه باری چون هولوکاست یکی از عوامل اصلی قرار دادن مسئله امنیت رژیم صهیونیستی در نقطه کانونی سیاستهای خاورمیانهای اتحادیه اروپا بوده است. روشن است که سیاستهای امنیتزایی این اتحادیه برای رژیم صهیونیستی ، سویههای پررنگ نرمافزاری و هنجاری دارد.
قدرت غیرقابلانکار گفتمان حقوق بشر و وجود کنش فعالانه سازمانها و نهادهای مدنی غیردولتی حقوق بشری ازجمله سازمانهای مدافع حقوق فلسطینیان؛ حساسیت افکار عمومی و همچنین نهاد اتحادیه نسبت به موارد نقض حقوق بشر و وزن زیاد مؤلفههای قدرت نرم برای مدیریت بحرانهای نظام بینالملل در سیاست خارجی اتحادیه اروپا از دیگر موارد بازتابهای بعد ژئوکالچر بر سازنده این اتحادیه هستند، بهعنوانمثال؛ کمپین تحریمی انزوا، سرمایهگذاری و تحریم علیه رژیم صهیونیستی (BDS) بهعنوان مجموعهای متشکل از دهها نهاد حقوق بشری در اروپا، در سالهای اخیر بسترساز اعمال فشار قابلتوجهی علیه این رژیم محسوب میشود. روند رو به رشد گرایشهای ضد اسرائیلی مردم اروپا در سالهای اخیر که نتایج بسیاری ازنظرسنجیهای منتشرشده بر آن صحه میگذارد و همچنین قدرتگیری احزاب و گروههای چپ رادیکال در سپهر سیاسی و اجتماعی تعدادی از کشورهای اروپایی که با سیاستهای رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیان مخالف هستند نیز در راستای همین بعد قابل ارزیابی است.
مسئله دیگری که تا حدودی متأثر از بعد ژئوکالچر اتحادیه اروپاست، تجارب متأثر از نزدیکی جغرافیایی و حضور تاریخی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و شناخت به نسبِ مناسب کشورهای اروپایی از فرایندهای سیاسی، اجتماعی این منطقه است که ضمن اینکه موجب حساسیت بیشتر این کشورها نسبت به تحولات منطقه ازجمله: تحولات مرتبط با مناقشه رژیم صهیونیستی – فلسطین میشود، امکان اتخاذ و اعمال سیاستهای متعادلتر و میانهروتر توسط اتحادیه اروپا را فراهم میکند.
در چارچوب نکات فوق، به نظر می رسد اعمال و اتخاذ همزمان دو سیاست اولویت حفظ امنیت و موجودیت اسرائیل و سیاست های مبتنی بر اهمیت انگاره های حقوق بشری، را باید بازدارنده اصلی تبدیل اتحادیه اروپا به عنوان یک میانجی تاثیر گذار برای مدیریت مناقشه رژیم صهیونیستی - فلسطین بدانیم. در واقع سیاست اولویت حفظ امنیت اسرائیل عامل اصلی اتخاذ و اعمال برخی سیاست های دوگانه توسط اتحادیه اروپا بوده است. از جمله 1-رویکرد مداراجویانه اتحادیه اروپا در ارتباط با تسلیحات کشتار جمعی رژیم صهیونیستی 2- عدم حمایت این اتحادیه و کشورهای عمده عضو آن از عضویت فلسطین در دیوان بین المللی لاهه ( به دلیل ممکن شدن پیگیری قضایی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی) با وجود اعمال فشار بر بسیاری از کشورها برای عضویت در این دیوان و 3- عدم تشکیل کمیته حقوق بشر در ارتباط با اسرائیل با وجود ایجاد این کمیته در ارتباط با سایر کشورهای حوزه مدیترانه . سیاستی که در عمل از سطح مشروعیت اتحادیه اروپا برای مدیریت مناقشه رژیم صهیونیستی - فلسطین کاسته است.
مهمترین سیاستهای اتحادیه اروپا برای مواجهه با مناقشه رژیم صهیونیستی ـ فلسطین عبارتند از: 1- تلاش برای مدیریت و حل مناقشه بهعنوان پیششرط پیشبرد فرایندهای دموکراتیزاسیون در کشورهای منطقه و مقابله با تروریسم و اسلامگرایی افراطی؛ 2- تلاش برای ایجاد دو دولت- ملت مستقل رژیم اسرائیل و فلسطین بهعنوان پیششرط تضمین امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی ؛ 3- تلاش برای موازنهبخشی در روابط با رژیم صهیونیستی و اعراب.
اتحادیه اروپا بر این باور است، ازآنجاکه بسیاری از نظامهای غیر دموکراتیک منطقه از مناقشه فلسطین برای توجیه استمرار کنشهای حمکرانی خود استفاده میکنند، حل مناقشه فوق برای اصلاحات دموکراتیک در منطقه ضروری است. ازسویدیگر این اتحادیه معتقد است که مناقشۀ مذکور مهمترین سوخترسان دستگاه تبلیغاتی گروههایی چون القاعده و داعش است. مخالفت اتحادیه اروپا با حمایت افراطگرایانۀ آمریکا از رژیم صهیونیستی بهعنوان عامل اصلی تحریک جوامع اسلامی نسبت به جهان غرب نیز در راستای همین سیاست قابل ارزیابی است. بهنظر میرسد باتوجه به متأثرشدن اروپا با مخاطرات مرتبط با ظهور گروههایی چون داعش ازجمله: مواجهه با بحران پناهجویی و بحران امنیتی، این ابراز مخالفت با اقدامات عملی بیشتری علیه دولت رژیم صهیونیستی به رهبری نتانیاهو همراه شود.
تعهد به ایجاد دو دولت- ملت مستقل رژیم صهیونیستی و فلسطین که آن را بهعنوان مهمترین عامل تهدید زدا هم برای رژیم اسرائیل و هم برای منطقه به شمار میآورد، از دیگر سیاستهای عمده اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا در راستای تحقق این راهبرد، سیاست اعمال فشار به هر دو طرف مناقشه را در پیشگرفته است. سیاست برچسبزنی کالاهای تولیدشده در شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری فلسطین و قدس شرقی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از قبیل موارد اعمال فشار برای تحقق ایده دو دولت- ملت است. اتحادیه اروپا بر این باور است که در صورت ادامه شهرکسازی در مناطق فلسطینی که به ایجاد منطقهای حائل میان این مناطق و خاک رژیم صهیونیستی منجر میشود، تحقق این ایده عملاً منتفی گردد. ارائه کمکهای بشردوستانه، رفاهی و زیربنایی عمده به دولت خودگردان نیز در چهارچوب سیاست «دولتسازی» و همچنین متعهد نگاهداشتن این دولت به ایده دو دولت- ملت و ممانعت از جهتگیری به نفع راهبردهایی چون انتفاضه صورت گرفته است. تلاش برای موازنه بخشی در روابط با رژیم صهیونیستی و اعراب نیز از دیگر سیاستهای اتحادیه اروپا در ارتباط با مناقشه رژیم صهیونیستی - فلسطین بوده است.
حال باتوجه به موارد ذکر شده باید دید پیشرانهای اصلی پیگیری و اتخاذ این سیاستها کدامند. دراینراستا تأثیرگذاری بعد ژئوکالچر بهعنوان یکی از ابعاد اصلی بر سازنده اتحادیه اروپا ازجمله مهمترین این پیشرانها بهحساب میآید. به رسمیت شناختن مسئولیت تاریخی اروپا درخصوص حفظ امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی ازجمله بازتابهای بعد ژئوکالچر بر سازنده این اتحادیه نیز هست. درواقع مواجهه اروپا با تجارب فاجعه باری چون هولوکاست یکی از عوامل اصلی قرار دادن مسئله امنیت رژیم صهیونیستی در نقطه کانونی سیاستهای خاورمیانهای اتحادیه اروپا بوده است. روشن است که سیاستهای امنیتزایی این اتحادیه برای رژیم صهیونیستی ، سویههای پررنگ نرمافزاری و هنجاری دارد.
قدرت غیرقابلانکار گفتمان حقوق بشر و وجود کنش فعالانه سازمانها و نهادهای مدنی غیردولتی حقوق بشری ازجمله سازمانهای مدافع حقوق فلسطینیان؛ حساسیت افکار عمومی و همچنین نهاد اتحادیه نسبت به موارد نقض حقوق بشر و وزن زیاد مؤلفههای قدرت نرم برای مدیریت بحرانهای نظام بینالملل در سیاست خارجی اتحادیه اروپا از دیگر موارد بازتابهای بعد ژئوکالچر بر سازنده این اتحادیه هستند، بهعنوانمثال؛ کمپین تحریمی انزوا، سرمایهگذاری و تحریم علیه رژیم صهیونیستی (BDS) بهعنوان مجموعهای متشکل از دهها نهاد حقوق بشری در اروپا، در سالهای اخیر بسترساز اعمال فشار قابلتوجهی علیه این رژیم محسوب میشود. روند رو به رشد گرایشهای ضد اسرائیلی مردم اروپا در سالهای اخیر که نتایج بسیاری ازنظرسنجیهای منتشرشده بر آن صحه میگذارد و همچنین قدرتگیری احزاب و گروههای چپ رادیکال در سپهر سیاسی و اجتماعی تعدادی از کشورهای اروپایی که با سیاستهای رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیان مخالف هستند نیز در راستای همین بعد قابل ارزیابی است.
مسئله دیگری که تا حدودی متأثر از بعد ژئوکالچر اتحادیه اروپاست، تجارب متأثر از نزدیکی جغرافیایی و حضور تاریخی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و شناخت به نسبِ مناسب کشورهای اروپایی از فرایندهای سیاسی، اجتماعی این منطقه است که ضمن اینکه موجب حساسیت بیشتر این کشورها نسبت به تحولات منطقه ازجمله: تحولات مرتبط با مناقشه رژیم صهیونیستی – فلسطین میشود، امکان اتخاذ و اعمال سیاستهای متعادلتر و میانهروتر توسط اتحادیه اروپا را فراهم میکند.
در چارچوب نکات فوق، به نظر می رسد اعمال و اتخاذ همزمان دو سیاست اولویت حفظ امنیت و موجودیت اسرائیل و سیاست های مبتنی بر اهمیت انگاره های حقوق بشری، را باید بازدارنده اصلی تبدیل اتحادیه اروپا به عنوان یک میانجی تاثیر گذار برای مدیریت مناقشه رژیم صهیونیستی - فلسطین بدانیم. در واقع سیاست اولویت حفظ امنیت اسرائیل عامل اصلی اتخاذ و اعمال برخی سیاست های دوگانه توسط اتحادیه اروپا بوده است. از جمله 1-رویکرد مداراجویانه اتحادیه اروپا در ارتباط با تسلیحات کشتار جمعی رژیم صهیونیستی 2- عدم حمایت این اتحادیه و کشورهای عمده عضو آن از عضویت فلسطین در دیوان بین المللی لاهه ( به دلیل ممکن شدن پیگیری قضایی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی) با وجود اعمال فشار بر بسیاری از کشورها برای عضویت در این دیوان و 3- عدم تشکیل کمیته حقوق بشر در ارتباط با اسرائیل با وجود ایجاد این کمیته در ارتباط با سایر کشورهای حوزه مدیترانه . سیاستی که در عمل از سطح مشروعیت اتحادیه اروپا برای مدیریت مناقشه رژیم صهیونیستی - فلسطین کاسته است.
Your Comment