پیروزی مکرون، نجات پروژه اروپا یا افزایش مهلت اتحادیه اروپا؟
سرانجام پس از ماهها رقابت کارزارهای انتخاباتی، «امانوئل مکرون»، نامزد مستقل و میانهروی حزب تازه تأسیس «به پیش» برنده انتخابات ریاست جمهوری فرانسه شد. نتایج انتخابات ریاست جمهوری فرانسه میتواند واجد بیمها و امیدهایی برای اتحادیه اروپا باشد. بهنظر میرسد با وجود نکات امید بخش قابل توجه پیروزی مکرون در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، ورود او به کاخ الیزه را باید بیشتر بهعنوان افزایش مهلت اتحادیه اروپا برای انجام اصلاحات نهادی درنظر گرفت تا نجات پروژه اروپا.
نکات امیدبخش پیروزی آقای مکرون برای اتحادیه اروپا کم تعداد نیستند. نخست آنکه ماکرون احتمالا از زمان ریاست جمهوری آقای ژیسکاردستن، اروپاگراترین رئیسجمهور فرانسه بوده است. دانش آقای مکرون از نهادهای اتحادیه اروپا بهدلیل نقش مهمی که در دوران وزارتش در طراحی سیاستهای این نهادها داشته است قابل توجه است. آقای مکرون همچنین خواستار اصلاحاتی در اتحادیه اروپا بهویژه در منطقه یورو است. اصلاحاتی چون، اعمال یک سیاست مالی مشترک؛ ایجاد نهادی به عنوان وزارت اقتصاد در این اتحادیه و تکمیل اتحادیه بانکی اتحادیه اروپا. دیگر آنکه، نامزد جریان ضد اتحادیه اروپا، کمتر از سطح پیشبینیها، موفق به کسب آراء مردم در دور دوم انتخابات شد. با روی کار آمدن مکرون همچنین، احتمال بازآفرینی نقش فعال و مشترک فرانسه و آلمان بهعنوان موتورهای محرک اتحادیه اروپا، فزونی مییابد. نکته مهم دیگر برای اتحادیه اروپا آن است که گرچه مکرون همواره خواستار یافتن راهحلی میانه برای مدیریت خروج انگلستان از اتحادیه اروپا بوده است، حضور او در کاخ الیزه، احتمالا موجب ارتقاء موقعیت اتحادیه اروپا در مذاکرات خروج انگلستان از این اتحادیه خواهد شد. مسئله مهم دیگر به ظرفیت بالقوه آقای مکرون برای تبدیل شدن به رهبری کاریزماتیک در اتحادیه اروپا باز میگردد؛ زیرا بهنظر میرسد یکی از مشکلات سالهای اخیر اتحادیه اروپا، فقدان رهبرانی اروپاگرا و با قدرت رهبری بالا در اروپا بوده است. نکته امیدبخش دیگر برای اتحادیه اروپا آن است که نتایج انتخابات فرانسه نشان داد که گرچه بروکسل و برخی سیاستهای خاص اتحادیه اروپا، در این قاره و در فرانسه چندان محبوب نیستند، باوجوداین، این ایده که اروپایی قدرتمندتر، به نفع کشورهای اروپایی است، همچنان با حمایت گسترده مردمی مواجه است. نکته قابل تأمل دیگر به متناقض نما بودن انتخاب مکرون باز میگردد. به این معنا که مکرون، یک کاندیدای ضد سیستم جریان اصلی بود. درواقع نظام سیاسی فرانسه موفق به تولید آلترناتیوی جدید در درون سیستم خود شد. از این منظراحتمالا این امکان برای کشورهای اروپایی نیز مهیا خواهد شد که به جای احزاب ضد سیستم ضد اروپا و یا شکاک به اروپا، به سمت تولید جایگزین های جدید اوپاگرا بروند.
با وجود نکات امیدبخش فوق، نگرانیهای اتحادیه اروپا و جریانهای طرفدار اتحادیه کم نیست. نخست آنکه خانم لوپن بیشتر از هر رهبر راست افراطی ضد اتحادیه اروپای دیگر در فرانسه موفق به کسب آراء مردم شده است. نگرانی دیگر اتحادیه اروپا، تکثیر نامزدهای با دستور کار آشکار شکاکیت به اروپا بوده است. پدیدهای که از آن به «مفصلبندی کنشهای سیاسی بر مبنای اتحادیه اروپا» و «سیاسی شدن مفهوم اروپا» یاد شده است. میدانیم در انتخابات اخیر نیز مهمترین کاندیدهای ضد و یا شکاک به اتحادیه اروپا در فرانسه در دو سر طیف انتخاباتی یعنی راست افراطی و چپ افراطی، رأی قابلتوجهی به دست آوردند. کاندیدهایی که با پشتیبانی گسترده کارگران مواجه شدند. کارگران و طبقات فرودستی که اتحادیه اروپا را بهعنوان تسهیلگر مواجهه با پیامدهای منفی جهانی شدن میشناسند. نکته آخر آنکه، ارتقا نقش فرانسه بهعنوان موتور محرکه همگرایی اروپا، صرفاً درصورت موفقیت رئیسجمهور جدید در بهبود شاخصههای اقتصادی فرانسه امکان پذیر خواهد بود و تحقق این امر در فرانسه چندان سهل نخواهد بود. شاید از این منظر باشد که پیروزی مکرون را باید بیشتر بهدلیل افزایش مهلت اتحادیه اروپا برای انجام اصلاحات نهادی مهم دانست نه بهدلیل نجات پروژه اروپا. در این چهارچوب، رهبران اروپایی و مقامات اتحادیه اروپا، چارهای جز افزایش کارآمدی نهادهای این اتحادیه بهویژه در حوزه اقتصادی؛ دموکراتیکتر شدن و توجه به مطالبات و نگرانیهای شهروندان اروپایی ندارد. افزایش کارآمدی نهادهای این اتحادیه در حوزه اقتصادی به ویژه باید با مورد توجه قرار دادن منطق پوپولیسم، سازکارهای بازتوزیع مزایا و کاهش آثار منفی جهانی شدن را در برگیرد.
Your Comment