بررسی تهدیدات جدید آمریکا و راهکاری مقابله با آن
بررسی تهدیدات جدید آمریکا و راهکاری مقابله با آن
سهشنبه 13 تیر 1396
سیاستهای ایالات متحده نسبت به ایران در مقاطع مختلف ضمن برخورداری از یکدستگی در پیگیری منافع ویژگیهای متفاوتی هم در هر دوره داشته است چه پیش از جنگ جهانی دوم که کوشید در زمین ایران بهعنوان نیروی سوم دربرابر شوروی و انگلستان مطرح شود و چه در دوره تثبیت قدرت پهلوی دوم که عملاً نزدیکی روابط به حدی بود که سطح روابط دو کشور به همپیمانی استراتژیک ارتقا یافت و یا در دوره پرتلاطم انقلاب اسلامی که دوران تقابل دو کشور جدی و پرمخاطره گردید و طیفی از الگوها از مجازات بدون تعامل، تعامل ستیزهجویانه و تغییر بنیادین در دستورکار آمریکا قرارگرفت؛ اما اینک در عصر ترامپ ذات تقابل برکس ادوار دیگر که بیشتر ایدئولوژیک بود اینبار تضاد جدی منافع در منطقه ذات مواجهه را تشکیل داده است.
دراینمیان آنچه برای آمریکا اهمیت دارد معقول بودن هزینه و فایده اقدامات و سیاستهاست؛ لذا ترامپ برجام را از این نظر مطلوب نمیداند، چون برجام نمیتواند منافع آمریکا را در منطقه سرشار از فرصت غرب آسیا تأمین کند، برجام توانست تنشزدایی مطلوبی برای ایران به ارمغان آورد و ازاینجهت پتانسیلهای نهفته تهران را در مدتکوتاهی به ضرر این کشور و متحدانش آزاد کند. هرچند مبارزه با تروریسم بهواسطه کمکهای ایران دچار جهش چشمگیر شد؛ اما غرب بیم آن دارد بعد از بحران سوریه حزبالله دیگری در بلندیهای جولان شکل گیرد و بهراستی هلال شیعی منطقه را تسخیر کند، این درحالی است که همفکران آمریکا توان مقابله با غول رها شده از چراغ جادو را ندارند و برجام وزن استراتژیک این کشورها در منطقه را تقلیل داده است.
بنابراین برای بازگرداندن شرایط نیاز هست که حتیالمقدور برجام بیاعتبار شود و همزمان می توان با استفاده از ابزارهایی مثل تحریم و تهدید برجامهای دیگری در حوزههای موشکی در وهله نخست و سپس حقوق بشری در فاز بعد ایجاد کرد تا انرژی زایدالوصف ایران مهار شود.
در حوزه موشکی و سیاستهای دفاعی ایران ایده آمریکا برای کاهش هزینههای اقدام، بهرهگیری از متحدان منطقهای درحالی است که در حوزه حقوق بشر بهراحتی واشینگتن میتواند همکاری همنژادان اروپایی خود را جلب کنند.
دراینبین، با توجه به نقش تحریم در سیاست خارجی آمریکا بهعنوان مهمترین جایگزین حملات نظامی در سیاست خارجی آمریکا پس از دوران جنگ سرد راهبردهای متفاوتی فراروی ایران قرار خواهد گرفت، ولی روح یکسانی بر آنها حاکم است ابزار آن نیز مشابه است فشار مستمر و چندجانبه با تهدید به تقابل اعراب و ایران ازیکسو و فشار اقتصادی با ابزار تحریم ازطرف امریکا و همچنین سرمایهگذاری بر تغییر نظام فرمول آزموده شده و کم هزینهای است که هم تسلیحات آمریکایی را به فروش میرساند هم ایران را درگیر بازیهای جدید و متوالی میکند.
بازی با کارت تحریم برای آمریکا کم ریسک است هزینه معقولی برای آمریکا دارد، این درحالی است که تهران هزینه بسیاری را هم برای تحریم و هم برای تقابل به همسایگان باید پرداخت کند. امری که باعث میشود توان ایران در مواجهه با سلسله بحرانها پیشبینی شده تضعیف و درنهایت پروژه تغییر نظام، ایران را از نقشآفرینی منطقهای باز داشته به مرزهای داخلی مشغول کند.
در این مرحله حفظ ساختار تحریمها بسیار پر اهمیت است ساختارهایی که از سال 2006 با همکاری نهادهای بینالمللی و بازیگرانی چون اروپا قدرت مهارکنندگی بالایی یافته است. ازسویدیگر، مشروعیت این تحریمها، فراگیری و مداومت آن میتواند در بازیهای جدید غیرهستهای حفظ، ابقا و حتی پرقدرتتر از قبل شود. درمجموع با این شرایط زمینههای بنبست استراتژیکی برای جمهوری اسلامی شکل میگیرد که محتوای آن دوگانه نقض برجام و بیدار شدن تحریمها و یا تسلیم و تحقیر است.
واضح است که در این طرح یک نظام هماهنگ از چشماندازها، مأموریتها، راهبردها، سیاستها و برنامه و نقشهای عملیاتی برای کلیتی متشکل از نهادهای بینالمللی، بازیگران فرامنطقهای، متحدان منطقهای همفکر، بازیگران غیردولتی و البته اپوزیسیون و گروههای معاند داخلی ایران وجود دارد تا در یک زنجیرهای از کنشها و واکنشهای استراتژیک ایران وارد یک چرخه فرسایشی شود.
فارین پالیسی به تازگی از سیاست خارجی ترامپ انتقاد کرده و راهنمای تصمیمسازی در این عرصه را کیف پول او میداند. اقتصادگرایی مفرط در سیاست خارجی شرایط را برای اقدام متقابل راحت میکند، ایران برای مقابله با تهدیدات جدید نیاز دارد از همان تاکتیک واشینگتن بهره ببرد، یعنی هزینههای اقدام آمریکا علیه تهران را افزایش دهد. برای این منظور باید فهم صحیحی از شرایط جدید تهران داشته باشد و تحرکات جدید آمریکا و متحدانش باید از منظری کلان مورد بررسی قرار گیرد.
دراینمیان، آنچه اهمیت دارد آن است که برای از بین بردن ساختارهای تحریم نباید به مسیر دلخواه واشینگتن رفت. خروج از برجام باعث همراهی بیشتر اروپاییان و تکرار ماجرایهای 2006 خواهد شد که به موجب آن تشدید تحریمها ابعادی وسیع یافت. پس خروج از برجام باعث خواهد شد تاحلقه دوستان آمریکا وسیعتر شده و هزینهها برای این ابرقدرت سرشکن شود.
برای افزایش هزینههای اقدام علیه ایران نیاز است بر نقاط ضعف متحدان منطقهای آمریکا تمرکز کرد، همدستانی ویژه این متحدان، اگرچه نقطه قوتی برای آمریکاست؛ اما بهدلیل ذات متفاوت نظامهای سیاسی و منافع مختلف که گاهاً غیرهمسو نیز هستند پاشنه اشیل آن نیز است.
همانگونه که طرف آمریکایی حساب ویژه بر اختلاف سلایق سیاسی داخلی کرده ایران نیز با توجه به سازکار تصمیمسازی نخبه محور آمریکا میتواند از شکاف و اختلافنظر نخبگانی تعادلگرا و مقابلهگر مانند والت و پولاک که معتقد به ارتباط با ایران هستند به نفع خود بهره ببرد.
همانگونه که طرف آمریکایی حساب ویژه بر اختلاف سلایق سیاسی داخلی کرده ایران نیز با توجه به سازکار تصمیمسازی نخبه محور آمریکا میتواند از شکاف و اختلافنظر نخبگانی تعادلگرا و مقابلهگر مانند والت و پولاک که معتقد به ارتباط با ایران هستند به نفع خود بهره ببرد.
در گام بعد، زمان یارکشی در این رویارویی دیپلماتیک است، پایبندی ایران به برجام میتواند اروپاییها را بهصورت حداقلی کنار ما قرار دهد مخصوصاً که در دوره اول ریاستجمهوری روحانی شرایط بسط روابط اقتصادی ایران و اروپا هموار شده است. بهرهگیری از ظرفیت اقتصادی ایران درصورت استفاده صحیح میتواند کارت برنده برای تهران در این وضعیت باشد.
البته حل بحرانهای غرب آسیا و اینکه پروژه ناامنسازی بر عدم امنیت انرژی و مسائلی مانند مهاجرت و تروریسم تأثیر مستقیم دارد از نکاتی است که میتواند رویکرد دوسوی آتلانتیک را درمورد تهران دچار تشتت کند.
نکته بعد بازی گرفتن صحیح از مسکو است، آمریکا بههیچوجه تمایل ندارد غرب آسیا را با روسها شریک شود استفاده از این نقطه ضعف افزایش دادن هزینه تقابل با ایران برای واشینگتن را ملموس میسازد.
همانگونه که ذکر شد چون تقابل ایران و آمریکا در مقطع فعلی کمتر ماهوی است و بیشتر مرتبط با موضوعات منطقهای است قابلیت چانهزنی و تعامل بیشتری نسبت به قبل داشته و برعکس ابعاد و هیاهوهای تبلیغاتی شکل گرفته در فضای داخلی و منطقهای، با سهولت بیشتری میتوان از این پیچ خطرناک گذر کرد، مشروط بر آنکه درسهای لازم ازلحاظ فنی، حقوقی و سیاسی از تنها فرایند تعامل با آمریکا بعد از انقلاب، یعنی برجام گرفته شود.
شاید مهمترین درس از برجام، اجماع داخلی و انسجام ملی و نیز شکلگیری بستر مناسبی در فضای داخلی برای نتیجهگیری از فرایندهای تعامل است. با توجه به اینکه طرف مقابل درحال ارزیابی و آزمون سیاسی برای اجرای طرحهای خود است، در این مقطع زمانی حفظ وحدت میان طیفها مختلف، پرهیز از دعواهای سیاسی، جناحی و عملکرد بسیار هماهنگ کلیه دستگاهها بهخصوص بخشهای سیاسی و نظامی لازم و ضروری است.
در این مرحله، صبر عقلانی، پرهیز از هیجانزدگی و رصد تحولات اجرایی، حقوقی و قانونگذاری در مجلس سنا درخصوص پایبندی به برجام و تحرکات نظامی واشینگتن و متحدان ان در منطقه میتواند راهنمای خوبی برای دستگاههای متناظر در ایران برای اقدام متقابل و فراهم کردن بسترهای تعامل معطوف به نتیجه باشد.
Your Comment