ماهنامه امنیت بین الملل شماره 63
ماهنامه امنیت بین الملل شماره 63
تحولات داخلی رژیم صهیونیستی و آینده جنگ
رویکرد امارات متحده عربی در قبال آینده نوار غزه
اختلاف میان نخستوزیر و چهارچوب هماهنگی در عراق؛ ابعاد و پیامدها
اهداف، فرصتها و چالشهای همکاری گازی ایران و روسیه
رویکرد آمریکا در قبال فیلترینگ در ایران
مدیریت تنش در روابط چین و آمریکا در دوره ریاست جمهوری بایدن
گذار انرژی در چین و تأثیر آن بر اولویتهای این کشور در غرب آسیا
تاپی؛ راهی برای ادغام منطقهای افغانستان
نگاهی بر کنوانسیون چهارچوب شورای اروپا در مورد هوش مصنوعی و حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون
تحولات داخلی رژیم صهیونیستی و آینده جنگ
- این نوشتار در نظر دارد تا تصویری جامع از وضعیت سیاسی رژیم صهیونیستی ارائه داده و از روزنه این تصویر، به کندوکاوی از آینده جنگ غزه دست یابد.
- آنچه حماس انتظار دارد در مذاکرات به آن دست یابد، آتشبس دائمی، خروج نیروهای رژیم از نوار غزه، آزادی تعدادی از زندانیان فلسطینی، بازگشت بدون قیدوشرط آوارگان به خانههای خود در شمال نوار غزه و دریافت کمکها برای بازسازی غزه است. همچنین حماس در جریان گفتگوها، خواهان سند ضمانتی برای پایان جنگ یا خروج کامل ارتش رژیم از غزه بوده است.
- برای طرف صهیونیستی، انگیزه مذاکرات صرفاً آزادی اسرا و در نتیجه کاستن از فشار داخلی مخالفان است. از همینرو، در خلال مذاکرات نیز عملیات نظامی خود را پی میگیرد و با هرگونه گزینهای که خروج ارتش این رژیم را خواستار شود، مخالفت کرده است. رژیم صهیونیستی بهدنبال آتشبس دائمی نیست بلکه خواهان آن است که پس از بازگرداندن اسرای اسرائیلی، حق ازسرگیری حملات به غزه را برای خود محفوظ بدارد.
- جدا از امتناع برای خروج از فیلادلفیا، نتانیاهو بر این نکته پای میفشارد که فلسطینیها پیش از بازگشت به خانههای خود باید توسط نیروهای اسرائیلی کاملاً بازرسی شوند تا نتوانند با خود سلاحی را به آنجا منتقل کنند. حماس این شرط را بهانهای برای جلوگیری از بازگشت آوارهها دانسته و درخواست بازگشت آزادانه فلسطینیها را داشته است.
- این باور در میان بخش قابل ملاحظهای از کارگزاران سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی وجود دارد که این رژیم پیش از عملیات هفتم اکتبر، با مماشات و مدارا زمینههای کاستن از بازدارندگی خود را در مقابل گروههای محور مقاومت ایجاد کرده است.
- در چهارچوب ایده احیای بازدارندگی که نتانیاهو سرسختانه آن را نمایندگی میکند، هرگونه نرمش به معنای شکست و تکرار تجربه هفتم اکتبر است برای رژیم، نهتنها نوار غزه بلکه مقابله با حزبالله و جمهوری اسلامی ایران نیز، از همین الگو پیروی میکند.
- باور تصمیمگیرندگان رژیم بر این است که در یک سال گذشته، رژیم صهیونیستی تنها بازیگری بوده است که چندوچون اوضاع داخلی آن از حالت عادی خارج شده و در وضعیت اضطراری قرار داشته است. حال آنکه جمهوری اسلامی ایران و نیز حزبالله، از کنار نظارهگر بازی بوده و کمترین هزینهها را تقبل کردهاند؛ بنابراین رژیم بهدنبال آن است که این دو بازیگر را به میدان اصلی جنگ بکشاند تا ایران و حزبالله نیز بهصورت مستقیم فراروی هزینههای جنگ قرار بگیرند.
رویکرد امارات متحده عربی در قبال آینده نوار غزه
- چگونگی بازسازی غزه و شکل دادن به آینده آن، یکی از دغدغههای اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی محسوب میشود و در این راستا آنها تلاش دارند که از ظرفیت کشورهای عربی استفاده کنند. در اینمیان، ابوظبی تنها گزینهای است که بهدلیل برخورداری از منابع مالی گسترده، توانمندیهای نظامی و ارتباطات امنیتی تنگاتنگ با رژیم صهیونیستی، توانایی لازم را برای مداخله در غزه و پیشبرد باز ساماندهی آن، دارد.
- از ابتدای جنگ، با چراغ سبز رژیم صهیونیستی، امارات اقداماتی را جهت ارتقای کنشگری خود در غزه انجام داده است که ازجمله آنها میتوان به ارسال 39 هزار تن تدارکات فوری به غزه، تأسیس شش ایستگاه شیرینسازی آب دریا و احداث یک بیمارستان شناور و نیز یک بیمارستان صحرایی برای مداوای مجروحان اشاره کرد.
- بهنظر میرسد امارات از مشارکت در کمکرسانی غزه بهدنبال این است که طرح مدنظر خود برای آینده غزه را در دوایر سیاسی جهانی مطرح کند. این امر بهویژه ازاینجهت اهمیت دارد که امارات دارای شبکهای مهم در غزه و فلسطین است که به متحد دیرینه آن یعنی محمد دحلان متصل میشود.
- بر اساس اخبار مختلف، طرح ابوظبی شامل چهار محور اصلی اصلاح تشکیلات خودگردان فلسطینی با محوریت فنسالارها، تشکیل یک نیروی چندملیتی شامل کشورهای عربی و مسلمان با دعوت تشکیلات خودگردان، پشتیبانی لجستیک آمریکا و تأیید رژیم صهیونیستی، ایجاد یک چشمانداز برای تأسیس دولت مستقل فلسطینی و درنهایت، مشارکت در بازسازی غزه و تغییر شکل اجتماعی آن بهمنظور ادغام در طرحهای بزرگ غرب آسیاست.
- بهنظر میرسد آمریکا و رژیم صهیونیستی بهدلیل محدودیت گزینهها برای اداره غزه در دوران پساجنگ، ناگزیر به جدی گرفتن طرح امارات هستند. ازسویدیگر، تلآویو با برخی جنبههای این طرح بهویژه بازگشت تشکیلات خودگردان و چشمانداز تشکیل دولت مستقل فلسطینی مخالف است.
- بازسازی تشکیلات خودگردان با محوریت طرح ابوظبی نیز این تشکیلات را به نهادی که دارای ارتباط تنگاتنگ با امارات است؛ تبدیل خواهد کرد. همچنین بازسازی غزه با محوریت امنیتی و اقتصادی دحلان این منطقه را بهطور کامل در ساختار اقتصادی رژیم صهیونیستی و حتی طرحهای اقتصادی آمریکا برای منطقه غرب آسیا ادغام خواهد کرد و زمینه را برای گسترش عادیسازی با این رژیم در سطح جهان اسلام فراهم خواهد ساخت؛ ازاینرو، این طرح میتواند برای آینده منطقه غرب آسیا خطرآفرین باشد.
اختلاف میان نخستوزیر و چهارچوب هماهنگی در عراق؛ ابعاد و پیامدها
- در هفتههای اخیر برخی رویدادها در عراق بهوقوع پیوسته است که از بروز شکاف و اختلاف در مناسبات میان چهارچوب هماهنگی شیعه و نخستوزیر این کشور حکایت دارد. نوشتار حاضر ابتدا به برخی از این تحولات اشاره کرده و سپس به ارزیابی و تحلیل آنها میپردازد. بخش دوم نیز به پیامدهای این وضعیت ـ در صورت تشدید ـ برای فضای سیاسی عراق و منافع جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد.
- جنگ غزه و اختلاف السودانی با گروههای مقاومت، احتمال تشکیل حزب سیاسی ازسوی السودانی و پرونده شنود مکالمات و اتهام علیه السودانی بخشی از مسائلی است که باعث بروز اختلاف میان چهارچوب هماهنگی و نخستوزیر طی ماهها و هفتههای اخیر شده است. علاوهبراین، میتوان به عدم اطلاع احتمالی یا حداقل عدم رضایت شخصیتهایی چون هادی العامری و قیس الخزعلی نسبت به روند مذاکرات امنیتی دولت عراق با واشنگتن و آنکارا اشاره کرد.
- بهنظر میرسد رهبران شیعی عضو چهارچوب هماهنگی از دو منظر متفاوت، اختلافاتی با السودانی دارند؛ بخشی از این رهبران، ازجمله قیس الخزعلی و هادی العامری در پروندههای سیاست خارجی مانند توافق خروج نیروهای ائتلاف از عراق و یا توافق امنیتی بغداد و آنکارا با نخستوزیر اختلاف دارند و بخش دیگر مانند نوری المالکی بهدلیل پروندههای سیاست داخلی ازجمله همراهی السودانی با برخی از مخالفان چهارچوب هماهنگی از وی ناراضی هستند.
- تشدید اختلاف میان السودانی و چهارچوب هماهنگی به زیان تصویر این گروه در داخل و خارج عراق برای بازنمایی اقتدار، انسجام و توانمندی حکمرانی است و تجربه تشکیل چنین مجموعهای را شکستخورده نشان میدهد. این امر میتواند در انتخاباتهای بعدی اثرات نامطلوبی بر رأیآوری گروههای شیعه عضو چهارچوب هماهنگی داشته باشد.
- در صورت تشدید اختلافات میان چهارچوب هماهنگی و نخستوزیر، بهنحویکه در نشستهای مشترک ائتلاف اداره دولت قابل حل نباشد و باتوجه به تمایل ایران برای حلوفصل اختلافات میان چهارچوب هماهنگی و السودانی، توقف هرگونه کنشگری رادیکال گروههای مقاومت علیه نیروهای اشغالگر آمریکایی، بخشی از مطالبه نخستوزیر در هرگونه میانجیگری تهران خواهد بود که ممکن است مورد موافقت احتمالی ایران نیز قرار گیرد. این مسئله میتواند به کاهش فشارها بر واشنگتن و تلآویو در منطقه بینجامد.
اهداف، فرصتها و چالشهای همکاری گازی ایران و روسیه
- در روزهای اخیر، رئیسجمهور روسیه از درخواست ایران برای واردات گاز از روسیه و امکانپذیری تحقق آن سخن گفته است. همچنین، در اوایل تیرماه 1403 در جریان سفر مدیر شرکت گاز پروم به ایران، تفاهمنامه گازی میان این شرکت و شرکت ملی گاز ایران در راستای صادرات گاز روسیه به ایران امضا شد که بهموجب آن، به مدت 30 سال، ایران روزانه 300 میلیون مترمکعب گاز از روسیه وارد خواهد کرد. اوایل مهر 1403 نیز رئیس شرکت گاز پروم در سفری به ایران، با وزیر نفت کشورمان دیدار کرد.
- روسیه پس از ناامیدی از جایگزینی چین با اروپا در صادرات گاز، بهدلیل قیمت پیشنهادی بسیار پایین چین برای خرید گاز، بهطور جدیتری در پی یافتن مسیرها و بازارهای جدیدی برای صادرات گاز خود است. پیشنهاد چین این بوده است که روسیه گاز را نزدیک به همان قیمت یارانهای که در داخل به شهروندانش ارائه میدهد، به چین بفروشد.
- در چنین شرایطی، جدیتر شدن صادرات گاز روسیه به ایران را میتوان بهعنوان بخشی از آنچه برخی کارشناسان روسی «موازنه دوستانه» مسکو در برابر پکن میخوانند، در نظر گرفت. بر اساس چنین موازنهای، روسیه در پی مسیرها و بازارهای صادراتی و وارداتی جدیدی خواهد بود تا از وابستگی بیشازاندازه به چین، همزمان با پیشبرد روابط دوستانه با این کشور، جلوگیری کند. پیگیری چنین سیاستی از سوی روسیه، میتواند موجد فرصتها و چالشهایی برای جمهوری اسلامی ایران باشد.
اگر ایران بتواند با قیمتی مناسب، به قیمتی که چین اکنون گاز از روسیه وارد کند یا کمتر از آن، از روسیه واردات گاز را انجام دهد و زیرساختهای انتقال این گاز نیز توسط روسیه فراهم و تکمیل شود، فرصت بسیار خوبی محسوب میگردد. بااینحال، اگر واردات با هدف رفع کمبودهای داخلی یا انتقال گاز روسیه به بازارهای همسایه انجام شود، ممکن است در کوتاهمدت منافعی داشته باشد اما در بلندمدت برای کشور زیانبار خواهد بود.
رویکرد آمریکا در قبال فیلترینگ در ایران
- در سالهای گذشته بهخصوص در دوره دولت بایدن، آمریکا و شرکتهای مستقر در این کشور با روشهای مختلف بهدنبال نقض حاکمیت ایران بر فضای مجازی و دور زدن فیلترینگ در ایران بودهاند. بهنظر میرسد دولت آمریکا تمرکز ویژهای بر فراهمسازی ابزارهای دور زدن فیلترینگ اینترنت داشته و تلاش مضاعفی را برای دسترسی آسان به ویپیانها در ایران در پیش گرفته است.
- در روز 15 شهریورماه، کاخ سفید جلسهای را با نمایندگان شرکتهای بزرگ حوزه فناوری برگزار کرد و از آنها خواست با توجه به افزایش فزاینده تقاضا برای ویپیانها در کشورهایی همچون ایران و روسیه، پهنای باند بیشتری را به این حوزه اختصاص دهند.
- نگاه ویژه دولت آمریکا به ویپیانها در اظهارات مقامات آمریکایی مشهود است. متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری خود در اسفند 1402 مدعی شد که در اوج اعتراضات 1401 از هر سه ایرانی یک نفر از ابزارهای ضد سانسور آمریکایی همچون ویپیانها استفاده میکرده و همچنان میلیونها ایرانی از این ابزارها استفاده میکنند.
- تحریمهای آمریکا علیه ایران یکی از دلایل عدم تمایل برخی شرکتهای آمریکایی برای فعالیت در ارتباط با ایران بوده است. رویکرد اخیر دولت آمریکا اعمال معافیتهای تحریمی و اعطای مجوز به این شرکتها، برای دور زدن فیلترینگ است. تجربیات سالهای اخیر نشان میدهد در صورت بروز اعتراضات جدید در ایران، دولت آمریکا تلاشهای خود را در این زمینه تشدید خواهد کرد.
- بهنظر میرسد نشست اخیر نمایندگان شرکتهای بزرگ فناوری آمریکا در کاخ سفید و درخواست از آنها برای افزایش پهنای باند برای دور زدن فیلترینگ در برخی کشورها ازجمله ایران، نشاندهنده عزم دولت آمریکا برای افزایش اثرگذاری بر افکار عمومی ایران و زمینهسازی برای اعتراضات احتمالی باشد. اسناد راهبردی آمریکا نیز نشان میدهد این دولت، تغییرات در ایران را از طریق ایجاد نارضایتی، بهینهترین راه برای رسیدن به اهداف خود میداند و دور زدن فیلترینگ و گسترش ویپیانها را میتوان ابزارهایی برای تحقق این اهداف دانست.
مدیریت تنش در روابط چین و آمریکا در دوره ریاست جمهوری بایدن
- از 2018 تا 2023 روابط چین و آمریکا در یک مارپیچ تصاعد تنش قرار داشت. جنگ تجاری آمریکا علیه چین، همهگیری کرونا، رقابت فزاینده در حوزه فناوری، افزایش تنش در دریای چین جنوبی و تنگه تایوان و همچنین رویکردهای متفاوت به جنگ اوکراین، این احساس را بهوجود آورده بود که جدایی اقتصادی یا منازعه در تقدیر روابط بین این دو قدرت قرار دارد.
- یکی از رویدادهای مهم در روابط چین و آمریکا در یک سال گذشته، سفر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن به چین در اواخر آگوست 2024 بود. سالیوان در سفر خود به چین دیدارهای مختلفی را با مقامهای ارشد این کشور انجام داد.
- آنچه در دیدارهای سالیوان با مقامهای چینی مشهود بود، موضوع همزیستی و تلاش برای مدیریت تنشها و آرام کردن فضا میان دو کشور تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست.
- با بررسی اسناد راهبرد امنیت ملی آمریکا در دو دهه گذشته، مشخص میشود که نگاه آمریکا به چین از یک بازیگر مسئول به یک رقیب جدی و چالشزا تغییر یافته است. در مقابل، ایده «آمریکایِ در حال افول» به یک سوژه جدی بحث و تحلیل برای بسیاری از ناظران چینی تبدیل شده است.
- با وجود بروز تنش در روابط پکن و واشنگتن و رقابت راهبردی موجود میان دو کشور، مؤلفههایی وجود دارد که مانع از افزایش حداکثری تنشها میشود؛ مؤلفههایی که بهاصطلاح میتوان آنها را مؤلفههای ثباتساز دانست.
- رهبران هر دو کشور نیز علاقهمند به مدیریت مسئولانه روابط دوجانبه هستند و سعی در کنترل خسارتها و آسیبهای احتمالی دارند. درواقع، دو کشور نمیخواهند رقابتشان به منازعه یا رویارویی ختم شود و راهحلِ برطرفساختن تنشها را مدیریت مسئولانه تنشها از طریق دیپلماسی میدانند. آمریکا بهدنبال ریسکزدایی و نه جداسازی است و پکن نیز تلاش دارد تنشها را مدیریت کرده و از هرگونه منازعه با آمریکا اجتناب کند.
گذار انرژی در چین و تأثیر آن بر اولویتهای این کشور در غرب آسیا
- تاکنون، همکاری در زمینه انرژی(نفت و گاز)، هسته اصلی روابط چین با کشورهای غرب آسیا را تشکیل میداده است. خیز چین در گذار به انرژیهای پاک، پیامدهایی بر نوع روابط این کشور با غرب آسیا و اولویتهای آن در قبال این منطقه خواهد داشت که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.
- در شرایط کنونی، حدود 60 درصد از واردات نفت چین از منطقه غرب آسیاست. همچنین نفت سهمی 19 درصدی از منابع انرژی چین دارد که این سهم در دهه اخیر تقریباً ثابت بوده است. مصرف نفت در چین تا سال 2030 به اوج خود خواهد رسید و پسازآن بهمرور با کاهش مواجه خواهد شد؛ البته چین همچنان تا 2050 یک واردکننده و مصرفکننده عمده نفت باقی خواهد ماند.
- بیش از 50 درصد از انرژی موردنیاز چین از طریق زغالسنگ تأمین میشود. برای دستیابی به هدف کربن صفر تا سال 2060، چین قصد دارد سهم زغالسنگ را کاهش دهد. یکی از منابعی که میتواند تا حدی جایگزین زغالسنگ شود، گاز است.
- چین به گاز بهعنوان یک سوخت پاک برای دوران گذار انرژی نگاه میکند. سهم گاز در منابع انرژی چین از 2 درصد در سال 2000 به 5/8 درصد در سال 2023 افزایش یافته است. اوج مصرف گاز برای چین در سال 2040 و با رقم حدود 650 میلیارد مترمکعب یعنی نزدیک به دو برابر حجم کنونی، محقق خواهد شد و بعدازآن این رقم بهتدریج کاهش خواهد یافت.
- در کوتاهمدت و میانمدت، توسعه انرژیهای تجدید پذیر بیشتر از اینکه جای نفت و گاز را بگیرد؛ سهم زغالسنگ را از منابع انرژی چین کاهش خواهد داد. سهم نفت در منابع انرژی چین در کوتاهمدت ثابت مانده اما بهتدریج در بازههای میانمدت و بلندمدت کاهش مییابد. سهم گاز در کوتاهمدت و میانمدت افزایش یافته و احتمالاً تنها در بلندمدت با کاهش مواجه خواهد شد؛ بنابراین، میتوان گفت که در بازههای کوتاهمدت و میانمدت، همچنان تأمین انرژی، اولویت اول چین در غرب آسیاست.
- سناریوهای مختلفی برای بلندمدت وجود دارد اما بهطورکلی میتوان گفت که در بلندمدت نیز روابط انرژی چین با غرب آسیا پایدار خواهد ماند؛ هرچند که درنتیجه گسترش انرژیهای تجدید پذیر، اهمیت غرب آسیا برای چین از حیث تأمین سوختهای فسیلی فرسایش یافته و مزایای دیگر این منطقه مثل مزایای تجاری، اولویت خواهند یافت.
تاپی؛ راهی برای ادغام منطقهای افغانستان
-
-
- تحقق پروژه تاپی بهمنزله تأمین بخشی از نیاز افغانستان به انرژی، تقویت جایگاه کریدوری آن و تقویت قدرت چانهزنی طالبان در معادلات منطقهای و روابط دوجانبه بهویژه در برابر پاکستان خواهد شد. این پروژه میتواند برای طالبان بهمنزله آزمونی برای محک عزم نهادهای بینالمللی در پیشبرد پروژههای زیرساختی و کمک به مردم برای بازگشت به زندگی عادی باشد.
- امروزه طالبان بهواسطه افزایش سطح همکاریهای اقتصادی و روابط تجاری، همچنین با توجه به وجود تمایل مشترک با کشورهای آسیای مرکزی به برقراری ثبات منطقهای، از قدرت نسبی برخوردار شده است. همچنین، رقابتها و درگیریهای ژئوپلیتیکی جدید در غرب آسیا و اوکراین، فرصتی را برای طالبان فراهم کرده تا از انزوای دیپلماتیک خارج شده و به کشوری تبدیل شود که بار دیگر توجه شرکای منطقهای و جهانی را به خود جلب میکند.
- عزم پاکستان بر تحقق تاپی آنهم در شرایطیکه حاضر به انجام تعهدات خود در قبال ایران و خط لوله صلح نیست، بسیار قابل تأمل است. تحقق تاپی در شرایط توقف اجرای پروژه احداث خط لوله صلح، برای ایران بهمنزله ضربه به توان ژئوپلیتیکی کشور در تقویت اتصالات منطقهای و تبدیل شدن به مرکز اتصال آسیای مرکزی به جنوب و غرب آسیا خواهد بود.
- احتمال انعقاد معاملهای بزرگ میان طالبان و پاکستان وجود دارد. رصد تحولات گردِ موضوع تاپی، وجود نشانگانی در باب سطحی از همکاری عالی را نشان میدهد که بدون آن، تحقق تاپی امکانپذیر نخواهد بود. آنچه مهم است، شناسایی ردِ «زنجیره منافع» میان بازیگران این حلقه همکاری است؛ چراکه رفتار و اقدام آنها حائز آثار جدی بر منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
-
نگاهی بر کنوانسیون چهارچوب شورای اروپا در مورد هوش مصنوعی و حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون
- اتحادیه اروپا، ایالاتمتحده آمریکا، بریتانیا و رژیم صهیونیستی در 15 شهریور 1403 (5 سپتامبر 2024)، اولین معاهده حفاظت از حقوق بشر در حوزه فناوری هوش مصنوعی را امضا کردند. این معاهده با عنوان «کنوانسیون چهارچوب شورای اروپا در مورد هوش مصنوعی و حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون» اولین معاهده بینالمللی الزامآور قانونی در حوزه فناوری هوش مصنوعی است.
- هدف این معاهده تضمین این است که فعالیتهای درون چرخه حیات سامانههای هوش مصنوعی، در عین اینکه به پیشرفت و نوآوری در فناوری منجر میشوند، کاملاً با حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون سازگار باشند. این کنوانسیون در یک مقدمه، هشت فصل و 36 ماده تنظیم، تدوین و برای امضای کشورهای دیگر باز گذاشته شده است.
- این معاهده بیان میکند که سامانههای هوش مصنوعی باید از مجموعهای از اصول پیروی کنند. ازجمله: احترام به کرامت انسانی و استقلال فردی؛ شفافیت و نظارت؛ پاسخگویی و مسئولیت در قبال تأثیرات نامطلوب؛ ارتقای قابلیت اطمینان به سامانههای هوش مصنوعی؛ حفاظت از دادههای شخصی؛ توسعه ایمن.
- بر اساس این کنوانسیون هر شرکت یا سازمانی که از سامانههای هوش مصنوعی مرتبط استفاده میکند، باید تأثیر بالقوه آن را بر حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون ارزیابی کند و این اطلاعات را در دسترس عموم قرار دهد. مردم باید بتوانند تصمیمات اتخاذشده توسط سامانههای هوش مصنوعی را به چالش بکشند و شکایت خود را به مقامات ارائه دهند.
- این کنوانسیون فعالیتهایی را در چرخه حیات سامانههای هوش مصنوعی که توسط مقامات دولتی یا بازیگران خصوصی که از طرف آنها عمل میکنند، شامل میشود. ضمن اینکه اعضا ملزم نیستند این کنوانسیون را در مورد فعالیتهای مربوط به چرخه حیات سامانههای هوش مصنوعی مرتبط با حفاظت از منافع امنیت ملی و دفاع ملی خود اعمال کند؛ البته با این شرط که این فعالیتها، به شیوهای منطبق با قوانین بینالمللی و با احترام به نهادها و فرایندهای دموکراتیک آن صورت گیرد. این کنوانسیون همچنین شامل معافیتهایی برای تحقیق و توسعه است؛ با این شرط که این تحقیقات زمینهساز ایجاد خلل و مانع در حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون نگردد.
- در مورد همکاریهای بینالمللی، اعضا تشویق میشوند تا به کشورهایی که عضو این کنوانسیون نیستند کمک کنند تا مطابق با مفاد این کنوانسیون عمل کرده و عضو آن شوند. همچنین مقرر شده است تا اعضا در صورت اقتضا، اطلاعات مرتبط و مفید را در مورد جنبههای مرتبط با هوش مصنوعی که ممکن است آثار مثبت یا منفی قابلتوجهی بر بهرهمندی از حقوق بشر، عملکرد دموکراسی و رعایت حاکمیت قانون داشته باشد، میان خود مبادله کنند.
نظر شما