سیاست ترکیه در قبال بحران سوریه پس از خروج آمریکا


مقدمه

سرزمین کنونی سوریه که با دارا بودن شهرهای مهمی مانند حلب و دمشق، با نام شامات یا ولایت شام خوانده می‌شد، از سال 1260 م. تحت حاکمیت ترکان سلجوقی و به نام ممالیک اداره می‌شد. این منطقه از سال 1516 و در زمان سلطان سلیم ضمیمه امپراتوری عثمانی شد و تا سال 1918 که انگلیسی‌ها بر این سرزمین تسلط یافتند، بیش از ششصد سال این سرزمین تحت حاکمیت ترک‌ها بوده است. بعد از جدایی سوریه از عثمانی، نهضت‌های ملی‌گرای عرب و از سال 1950 گرایش‌های کمونیستی در سوریه اوج گرفت و از آن زمان، درحالی‌که ترکیه همواره به سمت غرب حرکت می‌کرد، سوریه به سمت سوسیالیسم آمیخته با ملی‌گرایی عربی پیش می‌رفت. در اواخر حاکمیت حافظ اسد، دولت سوریه که کشورش را در آستانه جنگ با ترکیه به‌خاطر فعالیت گروه پ‌ک‌ک می‌دید، با تغییر نسبی سیاست خود درقبال مسئله کردهای ترکیه، عبدالله اوجالان رهبر پ‌ک‌ک را مجبور به ترک سوریه کرد و از آن زمان، روند مثبتی در مناسبات ترکیه و سوریه حاصل شد که این روند در دوره بشار اسد با جدیت بیشتری دنبال شد؛ ولی با وقوع انقلاب عربی موسوم به بهار عربی، دولت اسلام‌گرای حزب عدالت و توسعه ترکیه که به‌دلیل داشتنِ پایگاه اجتماعی ـ سیاسی خود را مکلف به حمایت از جریان اخوان المسلمین در منطقه می‌دانست سعی کرد بشار اسد را به دادن امتیاز به گروه‌های سنی به‌ویژه طرفداران اخوان راضی کند که این فشار بر بشار اسد نه‌تنها نتیجه نداشت، بلکه مناسبات ترمیم‌یافته دو کشور را نیز از بین برد.

این دو کشور تا سال 2015 همدیگر را دشمنی تمام‌عیار می‌دانستند، اما آنکارا با درک واقعیت‌های منطقه و نیز احساس خطر تجزیه کشورهای منطقه، از شعار ساقط کردن بشار اسد در سوریه دست کشید و تلاش خود را بر مقابله با نقشه‌های آمریکا در منطقه به‌ویژه تشکیل دولت مستقل کردی در جنوب ترکیه و ایجاد کریدور کردی (از مرزهای غربی ایران تا دریای مدیترانه) متمرکز کرد. این چرخش مهم در سیاست منطقه‌ای ترکیه با همکاری‌های جدی سه‌جانبه ترکیه ـ روسیه ـ ایران در موضوع سوریه همراه بوده که تاکنون نتایج مثبت زیادی به‌دنبال داشته است. در شرایط جدید، ترکیه به‌جای چشم داشتن به سقوط بشار اسد، به فکر سهیم شدن گروه‌های مخالف دولت در ساختار سیاسی جدید سوریه است. گروه‌های سیاسی طرفدار ترکیه در سوریه که تاکنون فقط با نیروی نظامی موسوم به ارتش آزاد سوریه در این کشور نقش‌آفرین بوده‌اند، درحال‌حاضر، با حمایت ترکیه درصددند که وارد ساختار سیاسی جدید کشور نیز بشوند، کما اینکه در کمیته تدوین قانون اساسی جدید سوریه نیز حضور دارند. بنابراین، اهداف سیاسی ترکیه در سوریه را می‌توان مشارکت نیروهای سیاسی طرفدار آنکارا تلقی کرد که عمدتاً پایگاه سیاسی ـ اجتماعی اخوانی دارند و ترکیه و حزب عدالت و توسعه را الگوی خود می‌دانند. همچنین مهندسی سیاسی ـ اجتماعی آنکارا درباره آینده سوریه به‌دنبال این است که گروه‌های سیاسی مورد حمایت ترکیه ازسوی شهروندان سوری که درحال‌حاضر در ترکیه و به شکل آوارگان جنگی زندگی می‌کنند مورد حمایت داخلی قرار بگیرند و این توده چندمیلیونی آوارگان بعد از بازگشت به سوریه پایگاه اجتماعی احزاب طرفدار ترکیه را ایجاد کنند.  

از نگاه سیاستمداران و نخبگان سیاسی ترکیه، کشور سوریه از دیرباز و دست‌کم از زمان ایجاد حزب کارگران کردستان ترکیه (پ‌ک‌ک) درسال 1984 به‌مثابه کانون تهدیدی علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی ترکیه بوده است. اختلاف سرزمینی دمشق با آنکارا بر سر استان «هاتای» (اسکندرون) نیز ازقبل وجود داشته است. بنابراین، هدف اصلی امنیتی ـ نظامی ترکیه این است که تهدید چهاردهه‌ای پ‌ک‌ک از خاک سوریه را برطرف نماید. هرچند با ازبین رفتن کنترل دولت مرکزی سوریه بر مناطق کردنشین خطر پ‌ک‌ک در خاک این کشور تشدید شده است، ایجاد مناطق حائل در خاک سوریه و در مجاورت مرز ترکیه راهکاری است که دولت ترکیه قصد دارد با توسل به آن، امنیت مرزهای خود را در برابر نفوذ شبه‌نظامیان پ‌ک‌ک و سایر گروه‌های مسلح کردی تأمین نماید. طبق این برنامه، در این مناطق، نیروهای ارتش آزاد سوریه که توسط ارتش ترکیه آموزش دیده‌اند مستقر خواهند شد.

 

تحولات جدید در مسئله سوریه؛ خروج نظامیان آمریکا از سوریه و آثار منطقه‌ای آن

یکی از اهداف اصلی خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه کاهش هزینه‌های حضور آمریکا در منطقه است و اتخاذ این سیاست به عوامل مختلفی بستگی دارد که کمبود منابع مالی یکی از اصلی‌ترین علل آن است. نکته درخور توجه در این زمینه این است که علاوه‌بر آمریکا سایر بازیگران دخیل در موضوع سوریه نیز در شرایطی قرار دارند که آنها نیز مجبور به کاهش هزینه‌های حضور خود در سوریه خواهند بود. روسیه، ترکیه و ایران با مشکلات اقتصادی عدیده‌ای روبه‌رو هستند؛ عربستان سعودی نیز برخلاف سال‌های آغازین بحران سوریه با کمبود منابع مالی مواجه است؛ اتحادیه اروپا نیز ازجمله فرانسه که فعال‌ترین عضو این اتحادیه در موضوع سوریه محسوب می‌شود شرایط بهتری از بازیگران قبلی ندارد. بنابراین، اتخاذ سیاست کاهش هزینه اقتصادی حضور در صحنه مناقشه سوریه می‌تواند نقطه مشترک همه بازیگران مناقشه سوریه باشد. با قبول این فرضیه می‌توان گفت که در دوره پیشِ رو، بازیگران منازعه سوریه به‌جای حضور نظامی گسترده مستقیم یا ازطریق نیروهای نیابتی خود که هر دو هزینه زیادی دارند ترجیح خواهند داد که جنگ قدرت و نفوذ در سوریه و در کل منطقه را به‌جای عرصه میدانی در پای میز مذاکرات و تماس‌های دیپلماتیک دنبال کنند. البته دراین‌میان، برخی بازیگران مانند دولت قانونی سوریه که در دوره پساداعش ضرورتاً باید به اعاده حاکمیت خود بر تمامیت سرزمینی این کشور همت گمارند یا کشوری مانند ترکیه به‌عنوان تأثیرپذیرترین کشور از منازعه سوریه در عرصه امنیتی که به‌سبب بحران سوریه با مسئله بقاء حاکمیت یکپارچه سرزمینی روبه‌رو شده است، در دوره آتی ممکن است حجم و سطح اقدامات نظامی خود را در خاک سوریه گسترش بدهند، ولی درهرصورت، وجه غالب تحولات سوریه در دوره پیشِ رو دیپلماتیک و سیاسی خواهد بود؛ ازاین‌رو، خروج نظامیان آمریکا از سوریه لزوماً منجربه افزایش حضور نظامی گسترده سایر بازیگران نخواهد شد و درصورت برقراری آرامش، موضوع بازسازی سوریه و ایجاد و استقرار ساختار سیاسی جدید در کشور در اولویت قرار خواهد گرفت.

از نگاه آمریکا، علت دیگر خروج از سوریه ممکن است بازنگری کاخ سفید درمورد بازیگران غیردولتی متحد خود در خاورمیانه باشد. به باور برخی، طرح آمریکایی ـ صهیونیستی تشکیل کریدور کردی از غرب ایران تا دریای مدیترانه، در شرایط کنونی شکست خورده است و آمریکا ظاهراً قصد ندارد اصراری بر پیگیری این طرح داشته باشد که نمونه‌های این تغییر رفتار را در عدم حمایت از همه‌پرسی استقلال کردستان عراق و خروج از سوریه می‌توان مشاهده کرد که به معنی تنها گذاشتن شبه‌نظامیان کرد «پ‌ی‌د/ ی‌پ‌گ» در وسط منازعه سوریه است؛ به‌عبارت‌دیگر، عنصر کردی در خاورمیانه از نگاه استراتژیست‌های آمریکایی یا دست‌کم حامیان دیدگاه‌های ترامپ در درون دستگاه حاکمه بیش‌ازاندازه برای آمریکا هزینه‌زا شده است؛ زیرا این رویکرد سبب فاصله گرفتن روزافزون ترکیه از آمریکا و ساختارهای غربی و نزدیکی به روسیه، ایران و چین می‌شود که این به معنی شکاف اساسی در درون ناتو تلقی می‌شود.

ارزیابی دیگری که از خروج آمریکا از سوریه می‌توان داشت این است که خروج آمریکا عرصه سوریه را برای رقابت بیشتر بین سایر بازیگران بیشتر می‌کند که این رقابت در درجه اول، در سطحی خصمانه بین ایران و عربستان خواهد بود و در سطوح بعدی، بین سه بازیگر ترکیه، روسیه و ایران روی خواهد داد که برآیند این خصومت و رقابت سبب‌ساز تضعیف متقابل این بازیگران در سوریه خواهد شد؛ زیرا در شرایطی که تهدید مشترکی مانند داعش ازبین رفته و خطر مشترک تجزیه‌طلبی کردی تضعیف شده باشد، کشورهایی مانند ایران و ترکیه رقابت را به همکاری ترجیح خواهند داد.

 

ارزیابی واکنش ترکیه به خروج نیروهای آمریکا از سوریه

بازتاب خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در جمهوری ترکیه دو تصویر نسبتاً متفاوت دارد: تصویر اول مربوط به فضای عمومی رسانه‌ای است که در آن، خروج آمریکا به‌منزله افزایش نفوذ و قدرت ترکیه در سوریه و افزایش قدرت عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه است. در این نگاه، حضور ارتش آمریکا در سوریه به‌منزله مانعی بر سر راه برنامه‌های نظامی و امنیتی ترکیه در سوریه تلقی می‌شود و این ارزیابی وجود دارد که با خروج ارتش آمریکا، کار نظامیان ترک و گروه‌های مسلح و معارض سوری موسوم به ارتش آزاد در شمال سوریه آسان‌تر خواهد شد.

تصویر دیگری نیز از تصمیم آمریکا در سوریه وجود دارد که نگاه فضای نخبگی و استراتژیست‌های ترکیه را بازتاب می‌دهد. به باور برخی تحلیل‌گران مطرح و استراتژیست‌های ترکیه، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه از احتمال درگیری بین نیروهای ترکیه و آمریکا پیشگیری می‌کند، ولی سایر دغدغه‌های ترکیه درباره شمال سوریه هنوز پابرجاست که در این زمره به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

ـ عکس‌العمل گروه‌های شبه‌نظامی کرد سوریه (پ‌ی‌د/ ی‌پ‌گ/ پ‌ک‌ک) که بعد از تصمیم آمریکا درحال رایزنی برای به‌دست آوردن حمایت بازیگران مختلف نظیر: اتحادیه اروپا، دولت سوریه، و روسیه هستند.

ـ رفتار سایر بازیگران حاضر در عرصه میدانی سوریه، مانند: روسیه، دولت سوریه، ایران و فرانسه.

ـ وسعت منطقه عملیاتی موسوم به شرق فرات که هدف تعیین‌شده برای عملیات نظامی ترکیه است؛ بین 550 تا 600 کیلومتر که دو برابر مناطق عملیاتی قبل است.

ـ مسئله کنترل مناطق شمال سوریه و تعهدات انسانی ترکیه در این زمینه و نیز بازگشت آوارگان مستقر در خاک ترکی به سوریه.

آنچه از لابه‌لای دیدگاه‌های مطرح‌شده ازسوی استراتژیست‌های نزدیک به دولت ترکیه استنباط می‌شود این است که ترکیه اهداف زیر را ازطریق انجام عملیات نظامی در شمال سوریه دنبال می‌کند:

مبارزه با تروریسم: با توجه به ماهیت نظام سیاسی و دولت در ترکیه که اقتصاد‌محور و دارای پیوستگی زیاد با جهان خارج است، فعالیت‌های تروریستی در داخل و اطراف مرزهای ترکیه بسیاری از برنامه‌های این کشور را ابتر می‌گذارد؛ ازاین‌رو، جمهوری ترکیه که از دیرباز با شعار صلح در جهان و صلح در میهن آتاترک خود را معرفی کرده است، در شرایط آشوب منطقه‌ای و فعالیت گروه‌های تروریستی در اکثر حوزه‌ها متضرر می‌شود؛ بنابراین، یکی از اهداف ترکیه ازبین بردن خطر گروه‌های تروریستی مختلف مانند: داعش، پ‌ک‌ک و ی‌پ‌گ در اطراف مرزهای خود است.

امنیت ملی و امنیت مرزها: نگرانی مهم ترکیه از فعالیت گروه‌های مسلح کردی، ناامنی در مرزهایش با سوریه و عراق و سرایت این ناامنی به داخل خاک ترکیه است که از سال 1984 تاکنون زیان‌های مالی و انسانی زیادی را بر این کشور وارد ساخته است.

نگرانی از تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه: در بین نخبگان ترکیه، از مدت‌ها پیش به‌ویژه بعد از تحولات موسوم به بهار عربی، این تهدید القا می شود که غرب به‌دنبال اجرای دوباره مفاد موافقتنامه سایکس ـ پیکوست و در این راه سعی دارد هرکدام از کشورهای مهم خاورمیانه، مانند: ترکیه، سوریه، عراق، ایران و حتی عربستان سعودی و مصر را به چند کشور کوچک‌تر مبتنی‌بر ویژگی‌های قومی و مذهبی تجزیه نماید؛ برهمین‌اساس، آنها تهدید شکل‌گیری موجودیت مستقل کردی در کشورهای عراق و سوریه و متعاقب آن، کریدور کردی را مطرح می‌کردند که یکی از دلایل اصلی عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه همین موضوع است؛ زیرا از نگاه ترک‌ها، آنکارا در زمان اشغال عراق، براساس اعتمادی که به آمریکا و هم‌پیمانانش داشت در شمال عراق دخالت نکرد و اکنون با حکومت دوفاکتوی کردی در شمال عراق روبه‌رو شده است و براین‌اساس نمی‌خواهد تجربه عراق را در سوریه تکرار کند. البته ترکیه با انجام عملیات‌های سپر فرات و شاخه زیتون در جرابلس، الباب و عفرین و نیز مداخله هماهنگ با روسیه در ادلب، بخش غربی و منتهی به دریای مدیترانه این کریدور را از کار انداخته است؛ ولی بخش شرق فرات که به کردستان عراق منتهی می‌شود، هنوز تهدید مهمی است.

شمال سوریه، دروازه زمینی گشایش ترکیه به سمت جهان اسلام: کنترل مرزهای جنوبی ترکیه به‌ویژه مرز با سوریه توسط گروه‌های کردی مانع بزرگی بر سرراه ارتباط زمینی ترکیه با خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد بود و روابط اقتصادی ترکیه با کشورهایی نظیر: سوریه، اردن، فلسطین اشغالی، اردن و کشورهای شمال آفریقا که اهمیت روزافزونی در مناسبات خارجی ترکیه دارند ایجاد خواهد کرد و سبب انزوای نسبی ترکیه در منطقه خواهد شد.  

بازگشت آوارگان سوری و اسکان آنها: سرنوشت 5‌/‌3 میلیون سوری‌ای که به‌صورت پناهنده در ترکیه مستقرند، یکی از دغدغه‌های آنکاراست. برنامه ترکیه بازگرداندن این آوارگان به خاک سوریه و اسکان مناسب و امن آنهاست و فراتر از این، ترکیه قصد دارد این توده میلیونی سوری‌ها را به همراه جمعیت چند ده هزار نفری فعالان سیاسی مخالف بشار اسد که هزاران نیروی مسلح دراختیار دارند، در ساختار سیاسی جدید سوریه جای دهد و یکی از دستور کارهای جدی ترکیه در مذاکرات سه‌جانبه ترکیه ـ ایران ـ روسیه نیز همین مسئله است. به‌طور کلی، ترک‌ها تا قبل از تصمیم آمریکا برای خروج از سوریه، از کمک این کشور به نیروهای پ‌ک‌ک و پ‌ی‌د نگران و معترض بودند و بعد از تصمیم آمریکا برای خروج، ازیک‌سو، نگران سلاح‌های آمریکایی برجای‌مانده در منطقه هستند و ازسوی‌دیگر، از جنگ روانی و دیپلماتیکی که آمریکا و غرب بر سر مسئله کردهای سوریه با ترکیه آغاز کرده‌اند بسیار ناخشنود هستند. از نگاه ترک‌ها، پیروزی در عملیات نظامی و حتی پاکسازی منطقه وسیع شرق فرات برای آنها به اندازه موفقیت در جنگ تبلیغاتی و دیپلماتیک از ناحیه مسئله کردی دشوار نیست.

 

سناریوهای احتمالی درباره نقش آتی ترکیه در سوریه

تشکیل منطقه امن در شمال سوریه: این منطقه که به عرض حدود سی کیلومتر و طول سراسر نواحی مرزی با ترکیه در شمال سوریه را دربرمی‌گیرد، مطلوب‌ترین سناریو از نگاه ترک‌ها محسوب می‌شود. هدف اعلامی ترکیه از ایجاد این مناطق، جلوگیری از نفوذ تروریست‌های پ‌ک‌ک و سایر گروه‌های کردی مرتبط با آنها به داخل ترکیه و پیشگیری از حملات احتمالی این عوامل از خاک سوریه است. در این منطقه، ابتدا ارتش ترکیه و نظامیان موسوم به ارتش آزاد سوریه مستقر خواهند شد و پس از برقراری آرامش در سوریه، بخشی از آوارگان سوری مقیم ترکیه به این مناطق منتقل، و در کنار مردم این منطقه اسکان داده خواهند شد. دولت ترکیه این مناطق را به‌عنوان حوزه نفوذ مستقیم خود تلقی خواهد کرد و در آینده، ضمن واگذاری اداره و تأمین امنیت این مناطق به خود سوری‌ها سعی خواهد کرد نفوذ نرم خود را (به شکل اداره محلی و ساختارهای اقتصادی و غیره) در این مناطق ادامه دهد و این مناطق اصلی‌ترین جای پای ترک‌ها در سوریه محسوب خواهند شد.

برقراری منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه: سناریوی منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه مدنظر آمریکایی‌هاست و آنها می‌خواهند مدلی مانند اقلیم کردستان عراق را در شمال سوریه ایجاد کنند که هرچند در این مدل باز دغدغه‌های امنیت مرزهای ترکیه تاحدودی تأمین خواهد شد، خطر بزرگ‌تری امنیت ملی و یکپارچگی سرزمینی ترکیه و سوریه را تهدید خواهد کرد که آن‌هم تشکیل حکومت محلی کردی در شمال سوریه است و با توجه به اخطارهای برخی مقامات ترکیه بعید است که این سناریو محقق شود.

سایر اشکال مداخله نظامی ترکیه در شمال سوریه: درصورتی‌که هیچ‌کدام از دو سناریوی گفته‌شده عملی نگردد، ارتش ترکیه (چه آمریکایی‌ها سوریه را ترک کنند و چه در آنجا باقی بمانند) در شرق فرات در داخل خاک سوریه عملیات نظامی خواهند کرد؛ ولی وسعت و شدت این اقدامات را واقعیت‌ها و الزامات میدانی ازیک‌سو، و توافقات پشت میزهای مذاکره ترکیه با سایر بازیگران ازجمله آمریکا و روسیه تعیین خواهد کرد.

 

جمع‌بندی و توصیه‌های راهبردی

با توجه به موارد گفته شده می توان گفت اهمیت سوریه برای ترکیه از جنبه های امنیتی، سیاسی، اقتصادی و حوزه نفوذ نرم به اندازه‌ای زیاد است که آنکارا نه تنها در هر شرایطی دست از کنشگری در فضای جدید سوریه برنخواهد داشت، بلکه ممکن است روز به روز بر میزان مداخلاتش در سوریه بیفزاید؛  بنابر این جمهوری اسلامی ایران و سایر بازیگران باید ترکیه را یکی از مهم‌ترین و جدی‌ترین بازیگران سوریه محسوب نمایند و در برنامه ریزی‌های آتی مدنظر قرار گیرد.

همچنین خروج نیروهای نظامی آمریکایی از سوریه و روند پیش‌رو از منظر منافع جمهوری اسلامی ایران دارای آثار و تبعات مثبت و منفی خواهد بود. رفع خطر درگیری احتمالی بین نیروهای مستشاری و نیروهای نیابتی تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران با نیروهای آمریکایی و افزایش قدرت عمل و مانور ایران از نظر نظامی در عرصه میدانی و امکان هماهنگی بیشتر نیروهای تحت امر ایران با سایر نیروهای خارجی موجود در سوریه با توجه به غیبت نیروهای آمریکایی که منجر به افزایش وزن نیروهای ایرانی خواهد شد و نیز افزایش حضور نظامی و کنترل خاک کشور توسط دولت قانونی سوریه که هم به نفع ایران و هم سایر کشورهای منطقه مثل ترکیه است، از نتایج مثبت خروج آمریکا از سوریه خواهد بود.

در طرف مقابل نیز احتمال وجود نوعی تقسیم کار پنهانی بین آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا از طریق عراق اقدام به کنترل نفوذ ایران بکند و کنترل ایران در سوریه به این رژیم سپرده شود که انتقال نیروها و تجهیزات آمریکایی به عراق از یک سو و از سرگیری حملات نظامی رژیم صهیونیستی به سوریه می توانند نشانه‌ای دال بر این تقسیم کار باشند. همچنین  افزایش حضور مستقیم و غیر مستقیم محور عربی ( شامل عربستان، امارات و ....) در سوریه، که نتیجه آن افزایش تنش ایران با این کشورها و امکان رویارویی نظامی نیروهای تحت حمایت ایران با نیروهای تحت حمایت محور عربی خواهد بود، از دیگر پیامدهای احتمالی منفی خروج نیروهای آمریکایی از سوریه است.

بنابراین با توجه به نتایج خروج آمریکا و با درنظر گرفتن اهداف و سیاست های ترکیه در سوریه، برای داشتن آمادگی لازم برای رویارویی با شرایط جدید در سوریه توصیه‌های زیر برای تامین منافع ایران پیشنهاد می‌شود:

ـ افزایش همکاری با کشورهای روسیه و ترکیه هم در سطح دیپلماتیک و هم در عرصه میدانی؛

ـ تلاش برای کاهش تنش با کشورهای عربی مانند عربستان و امارات و ..... زیرا علیرغم تضاد منافع ترکیه با این کشورها در سوریه احتمال همکاری آنکارا با این کشورها دست کم در سطح تاکتیکی و در عرصه میدانی وجود دارد؛

ـ کمک به دولت سوریه برای به عهده گرفتن نقش های حاکمیتی در کل کشور و کاهش دغدغه های امنیتی ترکیه از ناحیه شبه نظامیان کرد شمال سوریه.