وزیدن نسیم «بهار عربی» در عربستان سعودی
وزیدن نسیم «بهار عربی» در عربستان سعودی
محمد خواجوئی،کارشناس مسائل خاورمیانه
دوشنبه 11 مهر 1390
نسیم «بهار عربی» گویا به عربستان نیز رسیده و خنکای آن میرود تا اندکی از خشکی هوای شبهجزیره را تعدیل کند.
عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی در تصمیمی تاریخی، اعلام کرد که زنان در این کشور از این پس حق رأی، حق عضویت در مجلس شورا، و حق کاندیداتوری در انتخابات شوراهای شهر را دارند.
بیتردید در کشوری که زنان در آن از دیرباز تحت فشار قوانین و سنتهای سختگیرانه هستند و از آزادیهای معمول اجتماعی و سیاسی محرومند و عملاً شهروند درجه دو محسوب میشوند، اعطای چنین حقی به زنان میتواند گامی به جلو برای پیشبرد موازین حقوق بشر و دموکراسی در این کشور محسوب شود.
تردیدی نیست که بستر اصلی این تصمیم تاریخی، موج تحولخواهی اخیر در کشورهای عربی بوده است؛ موجی که گرچه به عربستان نرسید، اما دستِکم نسیم آن به این کشور رسید و حاکمان سعودی را به این فکر انداخت که کمکم باید دستی به سر و روی کشور بکشند و ماشین اصلاحات را به حرکت درآورند.
در تحلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی عربستان نباید دچار اغراق و تصویرسازی غیرواقعی از این کشور شد. متأسفانه در فضای رسانهای و سیاسی ایران کم نیستند نوشتهها و گفتارهایی که نام «تحلیل» را با خود به یدک میکشند و توصیفی به غایت اشتباه از وضعیت عربستان ارائه میکنند؛ توصیفهایی از این دست که عربستان در آستانه انقلابی بزرگ قرار دارد و خاندان حاکم در عربستان در خطر سقوطند!
نگارنده این فرصت را داشت که در بحبوحه خیزشهای مردمی اخیر در کشورهای عربی از شهرهای مختلف عربستان سعودی دیدن کند. با دقت نظر و ورود به لایههای مختلف جامعه عربستان، این واقعیت برایم عیان شد که هیچ نشان جدی دال بر بحرانی بودن شرایط اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی این کشور وجود ندارد که بتواند در آینده نزدیک، رخدادهایی را که در برخی از کشورهای عربی انقلاب کرده و یا در معرض انقلاب شاهدش بودهایم رقم بزند.
البته پدیده مهمی مشاهده شد که شاید تغییرات در آینده عربستان از رهگذر آن رخ دهد (بهطور قطع نه تغییر سریع بلکه تدریجی)؛ آن پدیده چیزی نیست جز: تغییر در ساختار و شکلبندیهای اجتماعی در این کشور.
جامعه عربستان طی سالهای اخیر شاهد تغییرات بسیار جدی در شکل و بافت و صورتبندیهای خود بوده است که باعث شده عربستان را اندک اندک از کشوری با فرهنگ سنتی و محافظهکارانه خارج کند و شکلی جدید به آن بدهد که با گذشتهاش فاصله بسیار زیاد دارد. رشد طبقه متوسط شهرنشین، افزایش شمار افراد تحصیلکرده و سیر صعودی استفاده از وسایل ارتباطی جدید همچون اینترنت، تغییر سبک زندگی و... مظاهر اصلی تحولات اجتماعی اخیر در عربستان بوده است.
امروزه نگاه، آرزو، نحوه پوشش، علاقهمندیها و اهداف یک جوان عربستانی با باورهای سنتی و محافظهکارانهای که سالها در این کشور ریشه دوانده بود و ساختار سیاسی خاصی بر همان مبنا برساخته بود، بسیار فاصله دارد. آری، جوان امروز عربستان علاقه دارد بیش از هر چیز خود را با معیارهای جهانی وفق دهد و سنتهای کشورش برای او دیگر چندان چنگی به دل نمیزند، یا دستِکم دوست دارد سنتها را نیز در قالب مدرن و جدید امروزی بازسازی کند و زوائد آن را حذف کند.
در صورتی که نظام سیاسی حاکم بر عربستان نتواند همپای تحولات اجتماعی در این کشور حرکت کند و تغییری نیز در عملکرد و کارکردها و ساختار سیاسی سنتی این کشور ایجاد نکند، ممکن است این کشور در آیندهای نهچندان دور شاهد نوعی شکاف میان دولت و ملت شود که در جای خود میتواند عامل تغییرات ریشهای و مهمی در ساختار سیاسی این کشور شود. به عبارت دیگر، ممکن است این تغییرات اجتماعی در آینده، تغییرات سیاسی سهمگینی را در این کشور سبب شود.
مهمترین عامل بازدارنده در برابر روند اصلاحات سیاسی و اجتماعی در عربستان سعودی، نهاد مذهبی در این کشور است که تحت تسلط جریان وهابی ـ سلفی قرار دارد.
قدرت این نهاد به اندازهای است که با اینکه بسیاری از دولتمردان عربستان سعودی با باز شدن نسبی فضای اجتماعی در این کشور موافق هستند، مخالفت اسلامگرایان افراطی مانع از تحقق آن شده است.
شاید به همین دلیل بود که دولت عربستان ترجیح داد در جهت تغییر وضعیت برای زنان، به جای اینکه از مواردی مانند رانندگی زنان که موضوعی حساس برای اسلامگرایان افراطی است شروع کند، به زنان حق رأی و کاندیداتوری بدهد. در واقع دولتمردان عربستان با این اقدام تا حدی نهاد مذهبی را دور زدند تا درگیری مستقیمی با آنها پیدا نکنند.
در پایان یادآور میشویم عربستان سعودی بعید است که در آینده نزدیک شاهد خیزشهای مردمی و ناآرامیهای گسترده شود، اما همانطور که گفته شد در لایههای زیرین اجتماعی در این کشور، تغییرات بزرگی در حال شکلگیری است که شاید تبعات آن سالیان بعد خود را نشان دهد.
باید دید آیا دولتمردان عربستان سعودی میتوانند با اقداماتی ازجمله اعطای حق رأی و کاندیداتوری به زنان، روند تغییرات اجتماعی در این کشور را به گونهای مدیریت کنند که نگذارند در آینده ابعاد سیاسی به خود بگیرد، یا اینکه با کُندرَوی در مقابل این تغییرات، سرانجام غول خفته قیام مردمی در عربستان نیز بیدار میشود و دودمان ساختار محافظهکار عربستان را در هم میپیچد؟
عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی در تصمیمی تاریخی، اعلام کرد که زنان در این کشور از این پس حق رأی، حق عضویت در مجلس شورا، و حق کاندیداتوری در انتخابات شوراهای شهر را دارند.
بیتردید در کشوری که زنان در آن از دیرباز تحت فشار قوانین و سنتهای سختگیرانه هستند و از آزادیهای معمول اجتماعی و سیاسی محرومند و عملاً شهروند درجه دو محسوب میشوند، اعطای چنین حقی به زنان میتواند گامی به جلو برای پیشبرد موازین حقوق بشر و دموکراسی در این کشور محسوب شود.
تردیدی نیست که بستر اصلی این تصمیم تاریخی، موج تحولخواهی اخیر در کشورهای عربی بوده است؛ موجی که گرچه به عربستان نرسید، اما دستِکم نسیم آن به این کشور رسید و حاکمان سعودی را به این فکر انداخت که کمکم باید دستی به سر و روی کشور بکشند و ماشین اصلاحات را به حرکت درآورند.
در تحلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی عربستان نباید دچار اغراق و تصویرسازی غیرواقعی از این کشور شد. متأسفانه در فضای رسانهای و سیاسی ایران کم نیستند نوشتهها و گفتارهایی که نام «تحلیل» را با خود به یدک میکشند و توصیفی به غایت اشتباه از وضعیت عربستان ارائه میکنند؛ توصیفهایی از این دست که عربستان در آستانه انقلابی بزرگ قرار دارد و خاندان حاکم در عربستان در خطر سقوطند!
نگارنده این فرصت را داشت که در بحبوحه خیزشهای مردمی اخیر در کشورهای عربی از شهرهای مختلف عربستان سعودی دیدن کند. با دقت نظر و ورود به لایههای مختلف جامعه عربستان، این واقعیت برایم عیان شد که هیچ نشان جدی دال بر بحرانی بودن شرایط اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی این کشور وجود ندارد که بتواند در آینده نزدیک، رخدادهایی را که در برخی از کشورهای عربی انقلاب کرده و یا در معرض انقلاب شاهدش بودهایم رقم بزند.
البته پدیده مهمی مشاهده شد که شاید تغییرات در آینده عربستان از رهگذر آن رخ دهد (بهطور قطع نه تغییر سریع بلکه تدریجی)؛ آن پدیده چیزی نیست جز: تغییر در ساختار و شکلبندیهای اجتماعی در این کشور.
جامعه عربستان طی سالهای اخیر شاهد تغییرات بسیار جدی در شکل و بافت و صورتبندیهای خود بوده است که باعث شده عربستان را اندک اندک از کشوری با فرهنگ سنتی و محافظهکارانه خارج کند و شکلی جدید به آن بدهد که با گذشتهاش فاصله بسیار زیاد دارد. رشد طبقه متوسط شهرنشین، افزایش شمار افراد تحصیلکرده و سیر صعودی استفاده از وسایل ارتباطی جدید همچون اینترنت، تغییر سبک زندگی و... مظاهر اصلی تحولات اجتماعی اخیر در عربستان بوده است.
امروزه نگاه، آرزو، نحوه پوشش، علاقهمندیها و اهداف یک جوان عربستانی با باورهای سنتی و محافظهکارانهای که سالها در این کشور ریشه دوانده بود و ساختار سیاسی خاصی بر همان مبنا برساخته بود، بسیار فاصله دارد. آری، جوان امروز عربستان علاقه دارد بیش از هر چیز خود را با معیارهای جهانی وفق دهد و سنتهای کشورش برای او دیگر چندان چنگی به دل نمیزند، یا دستِکم دوست دارد سنتها را نیز در قالب مدرن و جدید امروزی بازسازی کند و زوائد آن را حذف کند.
در صورتی که نظام سیاسی حاکم بر عربستان نتواند همپای تحولات اجتماعی در این کشور حرکت کند و تغییری نیز در عملکرد و کارکردها و ساختار سیاسی سنتی این کشور ایجاد نکند، ممکن است این کشور در آیندهای نهچندان دور شاهد نوعی شکاف میان دولت و ملت شود که در جای خود میتواند عامل تغییرات ریشهای و مهمی در ساختار سیاسی این کشور شود. به عبارت دیگر، ممکن است این تغییرات اجتماعی در آینده، تغییرات سیاسی سهمگینی را در این کشور سبب شود.
مهمترین عامل بازدارنده در برابر روند اصلاحات سیاسی و اجتماعی در عربستان سعودی، نهاد مذهبی در این کشور است که تحت تسلط جریان وهابی ـ سلفی قرار دارد.
قدرت این نهاد به اندازهای است که با اینکه بسیاری از دولتمردان عربستان سعودی با باز شدن نسبی فضای اجتماعی در این کشور موافق هستند، مخالفت اسلامگرایان افراطی مانع از تحقق آن شده است.
شاید به همین دلیل بود که دولت عربستان ترجیح داد در جهت تغییر وضعیت برای زنان، به جای اینکه از مواردی مانند رانندگی زنان که موضوعی حساس برای اسلامگرایان افراطی است شروع کند، به زنان حق رأی و کاندیداتوری بدهد. در واقع دولتمردان عربستان با این اقدام تا حدی نهاد مذهبی را دور زدند تا درگیری مستقیمی با آنها پیدا نکنند.
در پایان یادآور میشویم عربستان سعودی بعید است که در آینده نزدیک شاهد خیزشهای مردمی و ناآرامیهای گسترده شود، اما همانطور که گفته شد در لایههای زیرین اجتماعی در این کشور، تغییرات بزرگی در حال شکلگیری است که شاید تبعات آن سالیان بعد خود را نشان دهد.
باید دید آیا دولتمردان عربستان سعودی میتوانند با اقداماتی ازجمله اعطای حق رأی و کاندیداتوری به زنان، روند تغییرات اجتماعی در این کشور را به گونهای مدیریت کنند که نگذارند در آینده ابعاد سیاسی به خود بگیرد، یا اینکه با کُندرَوی در مقابل این تغییرات، سرانجام غول خفته قیام مردمی در عربستان نیز بیدار میشود و دودمان ساختار محافظهکار عربستان را در هم میپیچد؟
نظر شما