روانشناسی سیاسی پدیده داعش: رویکردی ایرانی


تحلیل روانشناسی سیاسی پدیده داعش: رویکردی ایرانی

دکتر

شنبه 27 خرداد 1396


 

در این یادداشت ماهیت گروه تروریستی داعش ازمنظر روانشناسی سیاسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. از این رو سه رهیافت اصلی «خُلق‌گرایانه» (فردمحور)، «موقعیت‌گرایانه» (محیط‌محور) و «خُلق‌گرا ـ موقعیت‌گرا» (ترکیبی فردمحور و محیط‌محور) طرح و نقد شده و در نهایت در جهت مقابله با جریان خشونت طلبی داعش (به‌عنوان نماینده‌ی معاصر یک تفکر تاریخی)، به ارائه‌ی راهبرد پرداخته شده است.

مسئله چیست؟
سوال این یادداشت بر این مبناست که زمینه‌های روان‌شناختی دخیل در بروز خشونت و افراطی‌گرایی سیاسی داعش کدام‌اند؟ براساس دیدگاه‌ها و رویکردهای نظری موجود، چگونه می‌توان به تحلیل خشونت و افراطی‌گرایی سیاسی داعش پرداخت؟در پاسخ به این سوال این فرضیه مطرح می‌شود که یادگیری خشونت‌گرایی، احساس سرخوردگی، همگونی ایدئولوژیک، انسجام گروهی، توهم آسیب‌ناپذیری، مدیریت تهاجمی و «جزم اندیشانه » موجب شکل‌گیری خشونت و افراط‌گرایی داعش شده است.

رویکردی نظری به تحلیل روانشناختی سیاسی تروریسم سلفی: داعش
یکی از تقسیم‌بندی‌های موجود در خصوص پارادایم‌های فکری روانشناسی سیاسی در توضیح رفتار انسانی و ازجمله خشونت، بر عوامل درونی (فرد و خلقیات او) از یک‌سو و عوامل بیرونی (موقعیت) از‌سوی‌دیگر تأکید دارد.

براساس این تقسیم‌بندی برخی نظریه‌ها با تأکید بر عامل درونی و فردی، غریزه انسانی و سازوکارهای حیاتی برای دفاع، پرخاشگری و خشونت را ذاتی انسان می‌دانند. ازسوی‌دیگر در این رهیافت خود بازیگر ـ باورها، ارزش‌ها و شخصیت فرد ـ بیشترین اهمیت را پیدا می‌کند. این نظریه‌ها در رهیافت ذات‌گرایانه/خُلق‌گرایانه در باب خشونت ارائه می‌شوند. مهم‌ترین نظریه‌های این رهیافت، نظریه رفتار غریزی و نظریه خودشیفتگی هستند.

الف) در نظریه رفتار غریزی بر اساس نظریات فروید و لورنز با تاکید بر ذاتی بودن خشونت در انسان بر مبنای غرایز مرگ و زندگی کنش داعش تحلیل شده است. نمود بارز غریزه مرگ به شکل دیگرکشی در داعش را می‌توان در اعمال جنایت بار این گروه کشتار غیرنظامیان و افراد بی‌گناه توسط اعضای این گروه مشاهده نمود. ازسوی‌دیگر خودکشی و همچنین دیگرکشی که یکی دیگر از جلوه‌های غریزه مرگ فرویدی را می‌توان در قالب عمل انتحاری این گروه به‌خوبی تحلیل نمود. غریزه‌ زندگی در میان اعضای داعش را می‌توان در قالب جهاد نکاح (میل جنسی به‌عنوان جلوه‌ای از غریزه زندگی) و نیز شهادت و میل به زندگی ابدی در دنیای باقی، مشاهده کرد. نظریه خودشیفتگی در تحلیل داعش را می‌توان در قالب اعمالی چون برتر دانستن قرائت خود از اسلام، خروج از القاعده، عدم تحمل انتقاد، تحقیر قربانیان، رد مراوده با غیر مسلمانان و تکفیر شیعیان تحلیل کرد.


ب) نظریه‌های موقعیت‌گرا در مقابل با محور قرار دادن عوامل تأثیرگذار بر رفتار‌های انسانی، ازجمله خشونت و پرخاشگری، عوامل بیرونی و شرایطی که فرد در آن قرار می‌گیرد را مدنظر قرار می‌دهند. مهم‌ترین نظریه‌‌های  این رهیافت، نظریه‌ی ابتذال شرارت و بررسی عوامل بین‌المللی است. سیستم بوروکراتیکی که افرادی مانند، آیشمن را درزمینه خشونت علیه یهودیان مجبور به اعمال خشونت می‌گردد، در داعش تبدیل به ایدئولوژی می‌شود و اعضای این گروه اعمال خشونت‌آمیز خود را برمبنای دلایل ایدئولوژیک توجیه می‌کنند.

مهم‌ترین عوامل بین‌المللی اقدامات خشونت‌بار داعش این‌گونه برشمرده می‌شود: اقدامات کشورهای غربی ازجمله آمریکا و اروپا در غرب آسیا (سابقه استعمار و اشغال)؛ اشغال سرزمین فلسطین؛ جهانی‌شدن و سهولت در مهاجرت؛ عدم پذیرش مهاجران در کشورهای اروپایی و در نتیجه ایجاد حاشیه‌نشینی در کشورهای اروپایی، و نیز جهانی‌شدن و تاثیر آن بر سرعت تبادل اطلاعات.

در ادامه به دلیل ناتوان دیدن دو نظریه خلق‌گرا و موقعیت‌گرا به شکل جداگانه در تحلیل خشونت داعش، تلاش  می‌شود این نوع خشونت را هم‌زمان را در قالب رهیافت خلق‌گرا ـ موقعیت‌گرا مورد تحلیل قرار بگیرد. مهم‌ترین نظریه‌های این بخش را می‌توان در دو گروه تقسیم‌بندی نمود: گروه اول شامل نظریه‏ فرهنگی ـ مذهبی، نظریه یادگیری اجتماعی و گروه دوم نظریه‌های بیناگروهی که عبارت‌اند از نظریه تعارض واقع‌گرایانه، نظریه هویت اجتماعی و نظریه‌ی تفکر گروهی.

برای بررسی نظریه‏ فرهنگی ـ مذهبی، عواملی همچون فرهنگ افتخار، فرهنگ خشونت در منطقه، تعصب مذهبی، تحقیر و تبعیض فرهنگی و مذهبی مسلمانان در اروپا، تحقیر و تبعیض علیه گروه‌های مذهبی در عراق و سوریه  و همچنین نیاز انسانی برای به‌دست آوردن ارزشمندی و غلبه بر اضطراب مرگ را به عنوان مهم‌ترین عوامل گرایش به داعش می‌توان برشمرد.

درزمینه عوامل موثر از منظر نظریه یادگیری اجتماعی نیز مواردی مانند: اقدامات پیش‌زمینه‌ای شامل جذب، آموزش و تربیت نیروهای افراطی در کشورهای مختلف دنیا از اروپا گرفته تا آفریقا ،آسیای میانه و آسیای جنوب شرقی، و درنهایت استفاده از رسانه‌های مجازی برای جذب و آموزش نیروها قابل ارزیابی است.

در بخش بهره‌گیری از نظریات بیناگروهی در تحلیل کنش خشونت‌بار داعش  که بر مبنای تعارض درون گروه و برون گروه نگاشته شده است، می‌توان به دو نظریه به‌عنوان محور اصلی اشاره کرد.

1. نظریه تعارض واقع‌گرایانه: طبق این نظریه به‌دلیل توزیع نامناسب امکانات و منابع بین طرفداران بالقوه داعش و رقبای آنها و نیز فقر اقتصادی برخی از اعضای داعش، حس محرومیت نسبی، حس تحقیر و تبعیض و دلایلی از این قبیل دارای اهمیت است.

2. نظریه هویت اجتماعی: طبق این نظریه به‌دلیل ایجاد تعارض میان درون‌گروه و برون‌گروه، اقدام داعش در مقوله‌بندی و تفکیک گروه از سایر گروه‌ها، تعریف برون‌گروه‌های متعدد توسط داعش نظیر رافضی، صفوی، مرتد و ...، جوان بودن میانگین سنی اعضای داعش و نیاز به هویت یابی این گروه سنی، بحران هویت برخی اعضا مورد بررسی قرار می‌گیرد.

درنهایت نظریه‌ تفکر گروهی به‌عنوان آخرین نظریه بیناگروهی با تأکید بر تقویت درون‌گروه برای مقابله با برون گروه به عنوان یکی دیگر از نظریات کاربردی در تحلیل خشونت داعش مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. براین‌اساس این گروه با جداسازی گروه از نظرات خارج از گروه، ایجاد همگونی ایدئولوژیک در بین اعضا، سرکوب تردیدهای شخصی، القا حس آسیب ناپذیری و نیز نظریات کلیشه‌ای در مورد گروه‌های بیرونی به اعضا، آنان را برای انجام اقدامات خشونت‌آمیز قانع می‌کند.

نتیجه‌گیری
در بخش نتیجه‌گیری  این پژوهش نگارنده با تاکید بر چندعاملی بودن خشونت داعش بر این باور است که در تحلیل اقدامات خشونت‌آمیز داعش باید عوامل «آموزش»، «سرخوردگی»، «ایدئولوژی»، «جهانی شدن» و «جانب‌داری گروهی» را دخیل دانست. وزن این عوامل قطعا یکسان نیست و تاثیرگذاریشان بر تولید نظریه‌های مرتبط با خشونت، براساس آنچه که در طول پژوهش آورده شده نیز یکسان نبوده است.

اقدام نظامی تاثیر درازمدتی برای ریشه‌ کن کردن خطر این گروه نداشته و حتی می‌تواند اقدامات گروه‌هایی که از درون این گروه سربرمی‌آورند افراطی‌تر کند. همان‌طور که حمله آمریکا به القاعده در افغانستان و عراق موجب سربرآوردن گروه‌های به مراتب افراطی تر از درون این گروه شد؛ بنابراین داعش برخاسته از یک تفکر است و عامل ایجاد آن نیز بیش از عوامل ملموس و عینی، دلایل روانشناختی و ذهنی دارد. به همین ترتیب نوع مقابله با این گروه نیز بایستی متناسب با دلایل و عوامل ایجاد این تفکر باشد.

شناخت مناطق آسیب‌پذیر می‌تواند زمینه ساز تدوین سیاست‌هایی مناسب برای رفع خلاهای مورد استفاده این گروه در جذب منابع و نیروهای متعدد باشد. از مهم‌ترین اقدامات برای مقابله با داعش، شناخت مناطق آسیب‌پذیر و تدوین سیاست‌های مرتبط در مقابل تفکر داعش است.

1. آموزشی: ارائه خدمات آموزشی به اقشار آسیب‌پذیر  به خصوص کودکان و نوجوانان در مقابل تفکر داعش؛

2. سیاسی: رفع تبعیض‌های سیاسی مانند فراهم آوردن زمینه های مشارکت سیاسی برابر؛

3. اقتصادی: توزیع مناسب امکانات و منابع در مناطق آسیب‌پذیر، جلوگیری از رسیدن کمک‌های گروه‌های سلفی به مناطق محروم، از بین بردن تبعیض اقتصادی و ایجاد فرصت‌های شغلی یکسان، جلوگیری از توانمندی مالی داعش از طریق قطع منابع درآمدزایی موجود؛

4. اجتماعی: از بین بردن احساس تحقیر و تبعیض اجتماعی در بین مردم مناطق آسیب‌پذیر، استفاده از گروه‌های سنی مذهب مخالف داعش برای نفوذ در بین جوانان مناطق آسیب‌پذیر، ایجاد حس ارزشمندی و افتخار در میان جوانان مناطق آسیب‌پذیر‏، فراهم کردن زمینه بازگشت افرادی که قبلا عضو این گروه‌ها بوده‌اند.