تضعیف موقعیت حزب کارگر انگلستان
انتخابات اخیر میاندورهای مجلس انگلستان، واجد پیامهای امیدبخشی برای حزب کارگر نبود. این حزب در حوزه انتخاباتی کوپلند از رقیب محافظهکار خود شکست خورد و در دیگر مناطق کارگری انگلستان نیز در حوزه محبوبیت، وضعیت مساعدی ندارد. بهنظر میرسد فقدان انسجام داخلی در حزب کارگر، فرسایش زیاد حمایت طبقه کارگر از این حزب و افزایش محبوبیت حزب محافظهکار به رهبری خانم می، ازجمله دلایل شرایط نامساعد انتخاباتی این حزب حداقل در کوتاهمدت بوده است؛ البته این حزب امیدوار است بروز نتایج اقتصادی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و همچنین پیگیری سیاستهای نولیبرال توسط حزب محافظهکار، موجب تقویت مجدد اعتبار این حزب نزد افکار عمومی شود.
فقدان انسجام کافی درون حزب کارگر ازجمله تقابل دو گروه طرفدار کوربین و بلر بهعنوان رهبران دو جناح چپ و راست حزب را باید از دلایل مهم تضعیف موقعیت این حزب نزد حامیان پیشین آن بهشمار آورد. طرفداران کوربین همواره اعلام داشتهاند که رهبر حزب برای انسجام بخشی به حزب، دست نمایندگان مجلس عوام را در دادن رای در موضوعات مختلف باز گذاشته است، باوجوداین طرفداران جناح راست حزب، با استفاده از امکانات خود ازجمله امکانات رسانهای در تلاش برای تضعیف جایگاه رهبری حزب بودهاند.
مسئله مهم دیگری که آینده حزب کارگر را با خطر مواجه کرده است، و بسیاری آن را عامل اصلی کمرنگ شدن امکان پیروزی این حزب در انتخابات پارلمانی سال 2020 میدانند، فرسایش قابل توجه حمایت طبقه کارگر از حزبی است که قرار بود نماینده اصلی این طبقه باشد. دو دلیل عمده درخصوص این فرسایش حمایت ذکر شده است. طرفدان جناح راست حزب، بر فقدان ظرفیتها و تواناییهای رهبری کوربین دست میگذارند. در مقابل، دیدگاهی نیز وجود دارد که فرسایش حمایت طبقه کارگر از حزب را پدیدهای تاریخی و نه صرفاً متکی به عملکرد رهبر فعلی حزب میداند. بهاینمعنا که راهبرد حزب کارگر بین سالهای 1997 تا سال 2010، جذب طبقه متوسط بوده است. راهبردی که گامبهگام موجبات ازدسترفتن آراء طبقه کارگر را مهیا کرد. در این دیدگاه، برای مثال بیتفاوتی حزب کارگر به نگرانی اصلی طبقه کارگر انگلستان؛ یعنی پدیده مهاجرت گسترده نیروی کار کم مهارت و پدیده مهاجرت کوتاهمدت، این انگاره را تقویت کرد که رهبران حزب کارگر بیشازاینکه نگران شهروندان انگلیسی باشند، نگران مهاجران هستند. در ضمن، بهنظر میرسد رهبران فعلی حزب کارگر نیز پیرامون نحوه مواجهه با دلنگرانی مهاجرتی طبقه کارگر طرح و برنامه مشخصی ندارند.
پدیده مهم دیگری که به فرسایش موقعیت حزب کارگر یاری رسانده است، افزایش محبوبیت حزب محافظهکار به رهبری خانم می است. بهنظر میرسد، خانم می در جا انداختن این ایده که حزب محافظهکار متعلق به تمامی مردم انگلستان، چه قشر برخوردار و چه طبقه نابرخوردار است توفیق داشته است. شاید از این منظر باشد که طبقه کارگر انگلستان فکر میکند خانم می مانند کامرون (نخستوزیر محافظهکار پیشین)، شیفته مطالبات کلانشهرهایی چون لندن نیست و نسبت به مطالبات کارگران، ازجمله در حوزه مهاجرتی بیتفاوت نیست. دراینچهارچوب، بهنظر میرسد خانم می هم در به حاشیه راندن حزب یوکیپ موفق بوده است و هم در تضعیف موقعیت حزب کارگر.
البته نگرانیهای کوتاهمدت فوق برای حزب کارگر میتواند در میانمدت و بلندمدت تعدیل شود. این نکته از آنجا اهمیت مییابد که اقتصاد انگلستان هنوز با پیامدهای عملی خروج از اتحادیه اروپا مواجه نشده است و درصورتی که پیشبینی تعداد زیادی از تحلیلگران اقتصادی پیرامون هزینههای چند ده میلیاردی خروج متحقق شود، تضعیف موقعیت دولت محافظهکار انگلستان تا پیش از انتخابات پارلمانی سال 2020 دور از ذهن نخواهد بود. دیگر آنکه نشانههایی از بازگشت به سیاستهای نولیبرال در دولت جدید انگلستان هویدا شده است که خود میتواند برای اقشار کم برخوردار و کارگری انگلستان دافعه ایجاد کند. البته دور از ذهن نیست که درصورت موفقیت افرادی چون کامرون بهعنوان نماینده مستقل گفتمان چپ در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، جایگاه احزاب چپ میانهای چون حزب کارگر در انگلستان تقویت شود.
نظر شما