ایران و کویت؛ نزدیک اما دور


ایران و کویت؛ نزدیک اما دور

 
دوشنبه 2 مرداد 1396

 
روابط ایران و کویت را باید چگونه فهم کرد و منطق رفتارهای ضد ایرانی کویت چیست؟ به‌نظر پاسخ به این پرسش در شرایطی که رفتارهای کویت کمی بیش از حد سینوسی شده، می‌تواند زمینه‌ساز اتخاذ رویکردی هوشمندانه‌تر ازسوی تهران شود؛ رویکردی که درعین عزت‌مداری، حکیمانه است.

کویت طی روزهای اخیر، گام دوم در کاهش سطح روابط دیپلماتیکش با ایران را برداشت. وزارت خارجه این کشور پس از احضار سفیر جمهوری اسلامی ایران، به‌صورت رسمی از او خواست تا تعداد کارمندان سفارت را از نوزده نفر به چهار نفر کاهش دهد. علاوه‌براین، دفتر رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در کویت بسته و فعالیت کمیته‌های مشترک میان دو کشور هم متوقف شد؛ البته برخلاف برخی خبرها، کویت خواستار خروج سفیر ایران از این کشور نشد. دولت کویت این اقدامات را به بهانه‌ی پرونده گروهک العبدلی انجام داد. اواخر مرداد 1394 کویت ادعا کرد گروهی را با مقادیر زیادی سلاح و مهمات دستگیر کرده که با حزب‌الله لبنان و ایران در ارتباط بوده‌اند.


اما گام اول کویت در کاهش سطح روابط دیپلماتیکش با ایران، مربوط می‌شود به روزهای پس از اعدام شیخ النمر، و حمله برخی به سفارت عربستان در تهران. کویت در اعتراض به این رفتار، سفیرش را از ایران فراخواند و به‌صورت یک‌جانبه، سطح روابطش با ایران را کاهش داد.


برای فهم رفتارهای این چنینی کویت، شاید بررسی زمانی اتخاذ چنین مواضعی ازسوی این کشور، راهگشا باشد. گروهک العبدلی، زمانی بازداشت شد که برجام میان ایران و کشورهای عضو 1+5 امضا شده بود و فضاسازی علیه ایران به رهبری عربستان درحال شدت ‌گرفتن بود. فراخوانی سفیر از ایران پس از حمله به سفارت عربستان در تهران و در همسویی کامل با عربستان و سایر کشورهای عربی صورت گرفت و تقلیل کارمندان سفارت ایران و بستن دفتر رایزنی فرهنگی این کشور در کویت هم دقیقاً در زمانی رخ داد که عربستان و امارات به همراه بحرین و مصر، عرصه را بر قطر تنگ کرده‌اند.


واقعیت این است که کویت را باید در زمین بازی عربستان تحلیل کرد؛ با این ملاحظه که کویت بازیگر شماره ده ریاض نیست، بازیگری است که بعضاً روی نیمکت ذخیره‌ها می‌نشیند و واهمه دارد که مورد غضب مربی واقع شود. کویت دقیقاً در روزهایی در حوزه دیپلماتیک علیه ایران شوریده که فضای سیاسی و روانی منطقه ازسوی عربستان، ضد ایرانی شده است؛ چه پس از برجام، چه پس از اعدام شیخ نمر و چه حالا که از نزدیک شاهد مواجهه عربستان با قطر است. قطری که مهم‌ترین جرمش، علاوه‌بر رابطه با اخوان‌المسلمین، زدن سازی متفاوت از عربستان و امارات علیه ایران است. کویت و عمان با سطحی متفاوت از قطر به ایران نزدیک‌ هستند. کویت یکی از مقاصد سفرهای منطقه‌ای دکتر ظریف پیش و پس از برجام بوده است، کویت با تعریف نقش اعتدالی، مأموریت انتقال پیام شورای همکاری خلیج فارس به ایران را طی ماه‌های قبل بر عهده داشت، کویت در فاجعه منا مورد رجوع وزارت خارجه ایران برای میانجی‌گری محدود قرار گرفت، کویت برخلاف خواست عربستان، نه‌تنها کرسی دولت رسمی سوریه در اتحادیه عرب را در نشست این اتحادیه در سال 93 در کشورش به مخالفان اسد نداد که اساساً آنها را دعوت هم نکرد و ... . این همگرایی نسبی با ایران، تکرار سناریویی مشابه آنچه این روزها علیه قطر جریان دارد را محتمل می‌سازد، اگرچه تفاوت‌هایی ساختاری و ماهوی میان کویت و قطر وجود دارد.


کویت در بحران روابط قطر و چهار کشور عربی، موضعی میانجی‌گرانه اتخاذ کرد و تمام‌قد در کنار عربستان جای نگرفت. اگرچه این موضع مورد استفاده عربستان قرار گرفت تا جایی که شروط سیزده‌گانه را از طریق امیر کویت به دوحه انتقال داد؛ اما میزانی از نارضایتی از کویت در میان رسانه‌های سعودی قابل مشاهده بود. آنها به‌خوبی می‌دانستند که کویت هم به روابط با ایران علاقمند است اگرچه این علاقه سطحی همیشگی از تنش را دارا باشد.


کویت حتما مطلع است که نظم شورای همکاری خلیج فارس در شرایط جدید از تلاش‌ها و هماهنگی‌های محمد بن ‌زاید اماراتی، و محمد بن‌ سلمان سعودی، ایجاد خواهد شد که عمیقاً ضد ایرانی هستند. دراین‌میان قطر بازیگری تجدیدنظر‌طلب ـ آن‌هم نه الزاماً همگرا با ایران ـ محسوب می‌شود که تحت فشار دو محمد است. سابقه رفتارهای ضد ایرانی کویت از یک‌سو و محافظه‌کاری امیر کهنسال کویت در میانه‌ رقابت‌های امیران جوان امارات، عربستان و قطر، او را وادار به ارسال پیام‌های همراهانه با دو محمد کرده است. واقعیت این است که عملگرایی کویتی ایجاب می‌کرد که او زودتر از اینها اقدامی ضد ایرانی انجام می‌داد و حالا که محدودیت‌های دیپلماتیک برای سفارت ایران وضع کرده، خیلی زود پیام تقدیر و حمایت ریاض را دریافت کرد.


فاصله کویت از ایران هم دور است و هم نزدیک. کویت به دلایل گوناگون که بخشی از آنها به ترکیب هویتی داخلی او و مداخله عربستان در آن باز می‌گردد، تمایلی به اتخاذ رویکردهای شدید ضد ایرانی ندارد؛ اگرچه این به‌معنای هم‌گرایی معنادار او با تهران نیز تلقی نمی‌شود؛ اما کویت برای ماندن در نظم شورای همکاری خلیج فارس، ناچار است محافظه‌کارانه در جبهه‌ عربستان قرار گیرد، اگرچه خود نیز تمایلاتی بر ضدیت با ایران دارد. تهران به همان میزان که دوری کویت در این‌گونه رویکردهای ضد ایرانی همچون کاهش سطح و نفرات دیپلماتیک خود را مشاهده می‌‌کند، زمینه تصمیم‌گیری کویت را هم باید مدنظر قرار دهد. حداقلی‌ترین تحلیل این است که کویت در ضدیت با ایران، مانند دیگران نیست. این تلقی حتما در موضع‌گیری تهران مؤثر است به‌گونه‌ای که هم عزت جمهوری اسلامی ایران در مقابل رفتار کویت حفظ شود و هم او فاصله‌اش را از ایران دورتر نسازد.