تسلیح معارضان سوری: انگیزههای تاکتیکی و تردیدهای استراتژیک
تسلیح معارضان سوری: انگیزههای تاکتیکی و تردیدهای استراتژیک
سهشنبه 1 مرداد 1392

جنگ داخلی بین ارتش سوریه و معارضان مسلح، در دو سال اخیر با فرازونشیبهای مختلف تداوم یافته و باتوجه به بنبستهای سیاسی و موازنه نسبی در عرصه عملیات نظامی، این جنگ همچنان در جریان است؛ بااینحال، موفقیت ارتش سوریه در القصیر پیروزیای استراتژیک تلقی شد که نشانههایی از تغییر در معادلات نظامی سوریه را در خود داشت. برایناساس، موفقیت مذکور موجب واکنشهای جدی بازیگران منطقهای و بینالمللی مخالف دولت سوریه شد و آنها را بهصورت جدی به تکاپو واداشت. درواقع، درحالیکه با ناامیدی مخالفان اسد از شکست ارتش در عرصه نظامی، تداوم فشارهای نظامی برای اخذ امتیازات سیاسی و کنار گذاشتن اسد از قدرت در یک روند سیاسی بهعنوان اولویت نخست جبهه مخالف دولت سوریه مطرح بود، نبرد القصیر باعث شد این امیدها کمرنگ شود و احتمال گرفتن امتیازات اساسی از دولت سوریه و حامیان آن کاهش یابد. این تحول و نگرانی جبهه ضدسوری موجب شد دولتهای غربی و عربی مجموعهای از تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک را برای چارهجویی بهمنظور جلوگیری از برهم خوردن کامل موازنه سوریه آغاز کنند، چراکه این اعتقاد بهصورت جدی وجود داشت که ارتش سوریه با تداوم موفقیتهای خود در سایر مناطق این کشور میتواند به برتری نظامی قابل توجهی دست یابد و درنتیجه، معادلات و چانهزنیهای سیاسی نیز بهصورت جدی دچار دگرگونی خواهد شد. ازاینرو، تسلیح بیشتر مخالفان برای مقابله با ارتش بهعنوان خروجی تصمیمات دولتهای مخالف سوریه مطرح گشت و کشورهای عربی و غربی با لغو محدودیتهای ارسال سلاح به معارضان مسلح تصمیم گرفتند مرحله نوینی از تسلیح مخالفان را آغاز نمایند.
تسلیح گسترده مخالفان سوری با تجهیزات و تسلیحات جدید، تصمیمی تاکتیکی بود تا بدینوسیله مخالفان بتوانند استراتژی موجود، یعنی کسب امتیاز در چانهزنی در روند سیاسی را عملی سازند و بهنظر میرسد هدف، تغییر کامل معادلات نظامی و شکست دولت سوریه در عرصه نظامی نبود، چراکه این استراتژی در گذشته شکست خورده بود و کسب موفقیت در عرصه نظامی ازطریق مخالفان مسلح ضمن اینکه پیامدهای منفی خاص خود را داشت، چندان عملی بهنظر نمیرسید. همچنین مداخله نظامی گسترده خارجی و یا طرحهای دیگر مانند ایجاد مناطق پرواز ممنوع نیز باتوجه به مخاطرات و هزینههای آن مدنظر قرار نداشت. برایناساس، تسلیح تاکتیکی مخالفان مسلح سوری، مستلزم تدوین و تفاهم درمورد چهارچوبها و مصادیق خاصی برای مشخص کردن سطح و نوع کمکها بوده است که مشکلات خاص خود را دارد.
از میان مشکلات تسلیح تاکتیکی مخالفان میتوان به دو مورد مهم اشاره کرد: نخست اینکه، تسلیح مخالفان نباید باعث تغییراتی استراتژیک در حوزه مخالفان سوری شود، بدینمعنی که این تسلیحات بهسمت گروههای افراطگرا مانند جبهه النصره روانه شود که از منظر غرب و بهخصوص آمریکا، دشمنان استراتژیک تلقی میشوند. رشد گروههای افراطگرا و القاعده در نتیجه بحران سوریه از نگرانیهای مقامات آمریکایی است و دراینراستا آمریکا و غرب ضمن اینکه درصدد تقویت معارضان لیبرال و غیرافراطی در جبهه معارضان سوری بهمنظور برهم زدن ترکیب معارضه سوری هستند، نسبت به دریافت تسلیحات ازسوی القاعده نیز حساسند. این موضوع و نگرانیهایی از این دست، موجب شده بهرغم اعلام مواضع، تردیدهای جدی در آمریکا و سایر دولتهای غربی درخصوص تسلیح معارضان همچنان تداوم داشته باشد. بهگونهای که کنگره آمریکا خواستار تعلیق ارسال تسلیحات به مخالفان سوری است و برخی دولتهای اروپایی مانند آلمان بهرغم برداشتن تحریم انتقال تسلیحات به مخالفان سوری، همچنان در عمل اقدام خاصی را برای کمک تسلیحاتی انجام ندادهاند. دوم اینکه، دولتهای غربی مخالف اسد، ضمن آگاهی از هزینههای امنیتی و انسانی بحران، تصویر روشنی از آینده سوریه و تحولات آن ندارند و سهم و منافع خاص احتمالی خود در هرگونه تحول در سوریه را بهدرستی نمیدانند. برایناساس، ضمن اینکه سعی دارند هزینههای خود در تلاش جمعی در بحران را کاهش دهند، دچار تردیدهای جدی در بحران سوریه و نتایج آن هستند و بهخصوص گسترش بیثباتی و افراطگرایی را بهعنوان پیامد جدی بحران سوریه مدنظر دارند.
نتیجه اینکه، فارغ از تأثیرات احتمالی تسلیح گستردهتر معارضان سوری بر معادلات نظامی در عرصه عمل، این واقعیت که تصمیم تسلیح گستردهتر معارضان سوری، تصمیمی تاکتیکی برای رسیدن به استراتژی پیشین «تغییر رژیم ازطریق روند سیاسی» است، اما عمل به این تصمیم میتواند پیامدهای استراتژیک منفی گستردهتری مانند رشد جریان مخالف افراطگرایی داشته باشد و بهعنوان عملی بازدارنده برای تسلیح معارضان و تداوم تردیدها دراینخصوص عمل کند.
نظر شما