شطرنج دیپلماتیک: رویارو با حرکت وزیر


شطرنج دیپلماتیک: رویارو با حرکت وزیر
 
 
شنبه 10 مرداد 1394
 
 
 
مقدمه
هرچند با انعقاد توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 باب تازه‌ای در روابط ایران و جهان گشوده گردید، اما کماکان سفر سرسخت‌ترین چهره در گروه 1+5 و مهم‌ترین عضو دستگاه دیپلماسی فرانسه به تهران، آن هم در فاصله زمانی کمتر از پانزده روز پس از توافقِ نهایی، قابل انتظار نبود.
وزیر امور خارجه فرانسه، لوران فابیوس، در حالی راهی تهران شد که سال‌ها از آخرین دیدار رسمی مقامات این کشور از ایران می‌گذشت و تردید از استقبال از وی، حتی موجب شد اولاند، رئیس‌جمهور این کشور در اظهاراتی نحوه برخورد با وزیر خود را بنای روابط آتی بداند. در نوشتار پیش‌رو تلاش شده است برخی انگیزه‌های این سفر و فرصت‌های ایران بررسی گردند.

دلایل سفر بلافاصله به ایران
به گفته فابیوس، ایران و فرانسه دو کشور بزرگ مستقل و دو تمدن بزرگند. این احساس نزدیکی تاریخی و فرهنگی به ایران بی‌سابقه نیست. معروف است که هر جا فرانسه و ایران همراه شده‌اند، نتایج مثبتی برای هر دو کشور به بار آمده است و تا پیش از به قدرت رسیدن سارکوزی نگاه داخلی به فرانسه با تردید و نه انزجار همراه بود. روابط فرهنگی، هنری و دانشگاهی ایران و فرانسه در طی سال‌های اخیر کماکان ادامه یافته‌اند و برآیند و محصول برخورد این فرهنگ‌ها به یک اندازه برای دو کشور اهمیت دارد.
انگیزه‌های سفر فابیوس به ایران ابعاد مختلف اقتصادی، امنیتی، انرژی و منطقه‌ای را در بر می‌گیرد. در نگاهی سطحی گفته می‌شود فابیوس برای آرام‌تر ساختن فضای داخلی فرانسه و رفع سرزنش‌های ناشی از سخت‌گیری به ایران طی مذاکرات هسته‌ای که از دید فرانسویان موجب از دست رفتن فرصت فرانسه در مسابقه ورود به بازارهای راهبردی ایران شده بود، به این کشور سفر کرد. اما این انگیزه که ازسوی موجی از کارشناسان فرانسوی متخصص مسائل ایران برای تلطیف رویکرد نئومحافظه‌کارانه فرانسه در قبال ایران مطرح می‌گردید، فشار چندانی برای تغییر دیدگاه وزیر امور خارجه این کشور ایجاد نکرده است. بی‌تردید فرانسه خواهان دستیابی به سهمی چشم‌گیر در مشارکت اقتصادی در بازارهای ایران است و با توجه به این امر، مقامات ایرانی باید در حوزه‌های اقتصادی و انرژی، انتخاب‌های شایسته و همراه با مطالعه را مورد توجه دقیق خود قرار دهند تا در این موقعیت که با توجه به رقابت کشورهای مختلف شرایط به‌گزین کردن میسر است، فرصت‌های مقتضی برای توسعه، اشتغال و تقویت زیرساخت‌ها، به درستی شناخته گردند.
انگیزه‌های امنیتی فرانسه یا به عبارتی فرونشاندن آتش بحران در خاورمیانه و شمال آفریقا نیز که بیش از همه در سخنان رئیس‌جمهور فرانسه و وزیرامور خارجه این کشور درمورد سفر به ایران بازتاب‌ یافتند، بی‌تردید برای فرانسه مهم میباشند، اما نکته‌ آن جاست که دیدگاه این دو کشور درخصوص مسائل مختلف بسیار متفاوت است. در سوریه، عراق، یمن و ... حتی اگر نگوییم رویکرد دو کشور دو قطب مخالف بوده است، بازهم به نظر اشتراکات این دو کشور قابل توجه نیستند. با این حال، فرانسه یکی از کشورهای اروپایی است که خواه ناخواه به‌شدت درگیر بحران‌های خاورمیانه‌ای شده است و امنیت داخلی این کشور به حل این تنش‌ها بستگی دارد. ازاین‌رو، ایران می‌تواند کمک به اروپا و فرانسه را به‌عنوان امتیاز خود در نظر بگیرد که مانع از افزایش موج پیوستن به تروریسم، آوارگان بحران و ناامنی در اروپا خواهد شد.
اما مهم‌ترین انگیزه فرانسه با توجه به سنت سیاسی این کشور، انگیزه‌ حضور در ناحیه مناست که شاید اگر موقعیت دست بدهد، جاگذاری جای پای آمریکا را هم در این و آن نقش کوچک در بر داشته باشد. این کشور ازسویی خواهان احیای تصویر خود به‌عنوان قدرتی همچنان پیشتاز است و ازسوی‌دیگر، سابقه استعماری آن در دنیای جدید، درپی ارائه خوانش‌های تازه از استعمار و دست یازیدن به اهرم‌های جدید است. به نظر می‌رسد دیگر در توان فرانسه نیست که از «پرستیژطلبی» دست بر دارد. در نهایت، خروس شش‌گوش بازیگری است که می‌کوشد خود را موجه جلوه دهد و همواره انگیزه بازی را دارد؛ ولو این که این بازی با صرف هزینه‌ و دادن تلفات همراه باشد. این نکته که گاه رگ خواب این کشور است باید با ملاحظه بهره‌برداری شود. بی‌شک دست دوستی فرانسه به ایران به این شکل ناگهانی که نیازمند مانور نیرومندی بود، به معنای درک اهمیت ایران در چهارراه پرآشوب خاورمیانه است و چه چیزی به اندازه نزدیکیِ حتی راهبردی، به بازیگری مورد اهمیت می‌تواند شیفتگی فرانسه در قبال قدرت را آرام سازد.

حرکت‌های تاریخی
آن چه در طی سال‌های اخیر از نظر دورنمانده، به نمایش گذاشتن حرکت‌هایی خلاف موج بین‌الملل ازسوی فرانسه بوده است که گاه با رفتار کشورهایی مثل آلمان و انگلیس مقایسه می‌شود و تصور سکوت این کشورها را تلقین می‌کند. تعبیر دیگر این رویکرد تشخیص این نکته است که فرانسه در حال طرح و تحمیل نام خود به شکل تاریخی است و هر جا سخن از نظم جهانی است، لزوما پای فرانسه نیز در میان است.
با مرور کارنامه کشورها در سال‌های اخیر، فرانسه بیش از همه در فعالیت‌های صلح، امنیت بین‌الملل، سخت‌گیری جانبدارانه به کشورهای ناقض حقوق بشر و ... حضور داشته است. آن چه نادیده می‌گیریم آن است که تنها کافی بوده که این «سی‌وی» در تاریخ ثبت شود. فرانسویان در مقایسه با دیگر مللی که از نظر اقتصادی در سطح آنها قرار دارند، برای نظریه‌پردازی، تبیین راهبرد و تفکر سیاسی، هزینه بیشتری می‌کنند. ازدید آنها نقشی که ایفا می‌کنند آن ‌اندازه اهمیت دارد که همزمان با آن اگر منافعی اقتصادی کسب کنند، جای ناچیزی از ارزش حضور آنها را پر می‌کند. به‌عنوان مثال، استفاده از ذخایر معدنی در کشور مالی، قابل مقایسه با نقش نجات‌بخش فرانسه نیست.
در جریان برنامه هسته‌ای ایران، فرانسه امتیاز سخنگویی ازسوی لابی  رژیم صهیونیستی و عربستان را پیدا کرد. بیانیه مشترک ملک سلمان و اولاند در عربستان که تمامی موضوعات منطقه‌ای و امنیتی را در بر می‌گرفت به معنای استفاده از اهرم جدیدی برای فرانسه است. پیش از این نیز اهرم تحریم علیه ایران به دستور سارکوزی و با نگارش نامه‌های وی به سران قدرت‌های بزرگ پیگیری شد. فابیوس در جریان مذاکرات هسته‌ای ایران در صدر خبرها حضور داشت و از حاشیه، بر نقش پررنگ وی پرتوافکنی می‌شد. درست بعد از توافق نیز باز فرانسه با گردش غیر قابل پیش‌بینی و سفر به ایران خبرساز می‌شود. این همه اگر نگوییم بخش بسیار کوچکی از گستردگی فعالیت‌های فرانسه، بلکه اندکی از بلندپروازی‌های آن بوده‌اند.

پایان سخن
شناخت هر موقعیت، خوب یا بد، تضمین منفعت آدمی است. حال که حرکت بعدی با ایران است، باید در برابر سفر وزیر امور خارجه فرانسه به بهترین نحو بازی شود. شناختی کافی از انگیزه‌های فرانسه وجود دارد و روابط باید در سطوحی مشابه با نقش‌آفرینی در جریان مذاکرات (حکومتی، دیپلماتیک، تخصصی و فنی) پیگیری گردند. زنجیره درست شایسته‌سالاری، به معنای رابطه نزدیک متخصصان فن و وزارت‌خانه است که به شناخت فرصت‌ها و استفاده از آن و رفع چالش‌ها منجر خواهد شد.
این سفر امیدی به بهبود رابطه با یکی از سرسخت‌ترین کشورها در قبال پرونده‌های هسته‌ای ایران است که باید با تدبیر به نفع مردم به پیش برده شود. در عین حال آغاز مسیری است که در آن ایران به‌عنوان کشوری با بلوغ سیاسی قدم می‌گذارد و غرب و شرق با پذیرش مشروعیت آن، عنوان نموده‌اند که از جایگاهی برابر با آن برخورد خواهند کرد. این برابری در همه ابعاد تسری می‌یابد و نتیجه مثبت و موفقیت‌آمیز تلاش‌های دستگاه دیپلماتیک برای گسترش روابط موفق و در شأن، قدردانی‌ ویژه‌ای از «مردم» است که در سال‌های اخیر با حمایت از مذاکرات هسته‌ای با آنان همراهی نمودند.