«گرگ‌های مبارز» و تهاجمی‌تر شدن چین


«دوره "دیپلماسی قایق‌های توپدار"[1] برای همیشه به سر آمده است. حزب کمونیست چین مردم را در نبردی قهرمانانه برای دستیابی به استقلال رهبری و آنان را آزاد کرد و چین جدید را برپا نمود. امروز، چین دیگر همچو گذشته تحت فرمان و ارادۀ قدرت‌های جهان به سر نمی‌برد.»

(«لیو شیائومینگ»[2]، سفیر چین در بریتانیا، روزنامه خلق چین ارگان حزب کمونیست، 5 ژوئن 2020)

 

تا پیش از قرن نوزدهم، چین در این توهم به سر می‌برد که مرکز عالم بوده و سایر ملل «بربر» هستند. دیری نگذشت که در میانۀ قرن نوزدهم چین مواجهه‌ای دردناک با جهان غرب داشت و در طی جنگ‌های تریاک شکستی سخت و تحقیرآمیز از بریتانیا متحمل شد.

چین که در آن زمان می‌دید مردمان کشورش به مصرف تریاک معتاد شده‌اند تصمیم گرفت که تجارت تریاک با بریتانیا را متوقف سازد. تاجران بریتانیایی که از تجارت تریاک سود سرشاری می‌بردند این تصمیم دولت چین را برنتابیدند و با ناوگان دریایی خود به سوی چین رهسپار شدند. چین که تاب ایستادگی در برابر این قدرت دریایی و «قایق‌های توپدار» بریتانیا را نداشت سرانجام تسلیم شد.

در پی این شکست، دولت «چینگ»[3] مجبور به امضای قراردادهایی نابرابر شد و هنگ‌کنگ، ماکائو و سایر بنادر بزرگ چین به کنترل بریتانیا درآمد. همچنین امتیازات تجاری و قضاوت کنسولی نیز عاید بریتانیا و سایر ملل غربی شد. این شکست و قراردادها شروعی بود بر «سدۀ تحقیر»[4] در تاریخ معاصر چین.

سدۀ تحقیر که در اصل کمی بیش از یکصد سال (109 سال) به طول انجامید سرانجام با پیروزی انقلابیون سرخ به رهبری «مائو زدونگ» در 1949 پایان یافت. مائو در اولین نطق خود پس از پیروزی انقلاب در میدان تیان‌آنمن نیز به این سده اشاره کرد و از آن پس این مفهوم به کلیدواژه‌ای برای اعضای حزب کمونیست چین در تهییج حس ملی‌گرایی تبدیل شد.

اکنون با توصیفاتی که از تاریخ سدۀ تحقیر و نقش آن در انقلاب 1949 شد، می‌توان درک بهتری از منظور و نیت سفیر چین در بریتانیا در استفاده از «دیپلماسی قایق‌های توپدار» داشت. سفیر چین می‌توانست به‌سادگی از دیپلماسی زور و اجبار[5] استفاده کند اما استفاده از این مفهوم خاص توسط دپیلمات‌های چینی نشان از نوعی هشدار برای کشورهای متخاصم چین و نیز افزایش محبوبیت داخلی دارد.

دیپلماسی گرگ‌های مبارز

سال 2017 فیلمی با عنوان «گرگ‌ مبارزه 2»[6] وارد گیشۀ سینمای چین شد که با استقبال فراوانی از سوی چینی‌ها روبه‌رو شد و رکورد پرفروش‌ترین فیلم تاریخ این کشور را شکست. فیلم در ژانر اکشن جای می‌گیرد و در ادامۀ فیلم «گرگ مبارز 1» (2015) است که چندان مورد توجه بینندگان قرار نگرفت. گرگ مبارز 2 فیلمی به مراتب باکیفیت‌تر و در تراز فیلم‌ها هالیوودی است.

داستان فیلم از این قرار است که سربازی چین به سرزمینی ناشناخته در آفریقا می‌رود تا از کادر پزشکی و کارگران و چینی‌های ساکن آنجا در برابر افراد شرور محافظت کند. فیلم که به سبک رمبو[7]ی آمریکایی است پیامی نهفته در خود دارد؛ سرباز چینی (نماد چین) به دنبال حفظ آرامش و صلح آن منطقه (نماد جهان و نظام بین‌الملل) و محافظت از افراد (نماد مردم چین و هر آن کس که در کنار چین است) در برابر نیروی شرور (نماد دموکراسی‌های غربی، به ویژه آمریکا) است.

یکی از شعارها و اصول چین، به ویژه پس اصلاحات دهه 70، عدم‌مداخله در امور داخلی سایر کشورها بوده اما شعار این فیلم تا حدودی از این فاصله می‌گیرد. شعار فیلم که از شعار مشهور سلسله «هان» اقتباس‌شده عبارت است از:

«هرکسی به چین آسیب زند در دورترین نقطۀ دنیا هم که باشد مجازات خواهد شد.»

در عبارت چینی zhu به «مجازات» ترجمه‌شده است که می‌تواند در زبان چینی معنای «اعدام» یا «کشته‌شدن» نیز بدهد.

پس از استقبال کم‌نظیر از این فیلم در چین و سراسر جهان، واژۀ «گرگ‌های مبارز» وارد ادبیات سیاسی چین و رسانه‌های این کشور می‌شود و به‌نوعی تقاضایی برای «دیپلماسی به سبک گرگ‌های مبارز» شکل می‌گیرد. هدف از این دیپلماسی حمایت از منافع چین در سراسر دنیا توسط دیپلمات‌های این کشور است. در اینکه وظیفه و کارکرد دیپلمات‌های تمام دنیا حمایت و دفاع از منافع ملی کشور خود است شکی نیست، اما واژۀ «گرگ» تداعی‌گر رویکردی تهاجمی‌ است تا تدافعی.

استراتژی چین دست‌کم در عرصۀ دیپلماسی از تدافعی به تهاجمی تغییریافته و اوج این کار را می‌توان پس از شیوع بیماری همه‌گیر کرونا در جهان مشاهده کرد. با روی کارآمدن سخنگوی جدید وزارت خارجۀ چین، جائو لیجیان[8]، این ادبیات تهاجمی در دیپلماسی چین مشهودتر شد. توییت‌های سخنگوی جدید و نشان دادن انگشت اتهام به سوی آمریکا و نیز عمدی‌خواندن شیوع این ویروس توسط ارتش آمریکا بسیار در محافل سیاسی و رسانه‌ای جنجال به پا کرد. لیجیان سخنگوی رسمی وزارت خارجه چین است و بعید است که ادبیات تهاجمی او در شبکۀ اجتماعی توییتر بدون چراغ سبز حزب کمونیست چین بوده باشد.

چند وقت اخیر نیز در مقاله‌ای در روزنامه گلوبال تایمز چین، روزنامه رسمی حزب کمونیست به زبان انگلیسی، نویسنده استدلال کرد که غرب از دیپلماسی گرگ مبارز چین احساس ضعف و «چالش» می‌کند و این دیپلماسی می‌تواند «چهره واقعی غرب» را برملا سازد. نویسنده مقاله در ادامه بیان می‌کند که «روزهایی که چین تحت امر و مطیع بود به سر آمده است» و «وضعیت درحال‌خیزش چین لازم می‌دارد که از منافع ملی چین به شکلی صریح و روشن دفاع شود.»[9]

ماجرای هنگ‌کنگ[10] و تایوان[11] و شدت‌گرفتن اختلافات ارضی چین، به ویژه با ویتنام[12] و هند[13]، همه و همه نشان از تهاجمی‌ترشدن رویکرد چین دست‌کم در ظاهر دارد. اختلافات ارضی چین با همسایگان سابقه‌ای طولانی‌مدت دارد اما پیشتر چین تلاش می‌کرد به شکلی کمتر علنی از قدرت سخت استفاده کند.

چین با توجه به اینکه اتهامات زیادی بابت پنهان‌کاری در مراحل اولیۀ ظهور ویروس متوجهش است اما تاکنون زیر بار پاسخ به این اتهامات نرفته و حتی سعی دارد با رویکردی تهاجمی از خود دفاع کند. از همین‌رو، چین پس از انتقادات مقامات استرالیایی از پنهان‌کاری‌های این کشور، واردات گوشت از استرالیا را ممنوع کرد.[14] همچنین اعتراض شدید چین به دولت دانمارک، بابت چاپ کارتونی در روزنامه‌ای دانمارکی که ویروس کرونا را ویروسی چینی نشان داده بود، خبرساز شد.[15]

اقتصاد، حاکمیت ملی و ناسیونالیسم چینی

اقتصاد چین در همان حین که می‌تواند نقطۀ قوت دولت چین باشد، می‌تواند تبدیل به پاشنۀ آشیل آن نیز شود. چین از دهه 70 اصلاحات اقتصادی را بر دموکراسی غربی اولویت داد و به‌جای اعطای حقوق سیاسی، با اعطای رشد اقتصادی برای خود مشروعیت داخلی خرید. از این دوران تاکنون چین رشد خیره‌کننده‌ای داشته است و توانسته صدها میلیون از مردم چین را از زیر خطر فقر نجات دهد. اقتصاد چین به حجم قابل‌توجهی رسیده که توانسته آن را در رتبه اول یا دوم تولید ناخالص داخلی جهانی قرار دهد. چین از 1979 تاکنون رشد اقتصادی بسیار سریعی را (میانگین سالانه 9.5%) تجربه کرده است اما این کیک اقتصادی آنقدر رشد نکرده که اکثریت سهم مطلوبی از آن نصیب خود کنند. در همان حین که تولید ناخالص داخلی چین توانسته پیشرفته‌ترین کشورهای غربی را پشت سر گذارد اما به لحاظ درآمد سرانه هنوز جایگاه خوبی ندارد و درآمد سرانه‌اش تنها حدود 16% درآمد سرانه آمریکا است.

چین برای مشروعیت داخلی و قدرت‌نمایی خارجی به رشد اقتصادی نیازمند است و این رشد متکی بر صادرات بوده است تا مصرف داخلی. از همین‌رو، حزب کمونیست در تلاش است تا از اتکا به استراتژی صادرات‌محور خود بکاهد و به رشد از طریق مصرف داخلی دست یابد. میزان درصد مصرف‌ داخلی در چین نسبت به تولید ناخالص داخلی بسیار کمتر از کشورهای اروپایی و آمریکایی است و چین برای کاهش آسیب‌پذیری و ریسک باید این سیاست را دنبال کند.

مجمع کنگره خلق چین، برای اولین بار در طی 30 سال اخیر، هیچ هدفی برای رشد سالانه تعیین نکرد.[16] این تصمیم پراگماتیستی نشان از این دارد که کرونا تأثیر به‌سزایی بر اقتصاد جهانی و در پی آن اقتصاد چین داشته است و چین ناگزیر به انجام اصلاحات اقتصادی خواهد بود تا رشد خود را تضمین کند. تغییر رویکرد رشد صادرات‌محور به مصرف‌محور پیامدهای بسیاری دارد که یکی از آنان کاهش رشد در مراحل ابتدایی خواهد بود. همچنین این تصمیم با مخالفت ذینفعان داخلی نیز مواجه خواهد شد که اجرای آن را بیش‌ازپیش دشوار خواهد کرد.

چین از طرفی باید مراقب نارضایتی‌های داخلی در پی کاهش رشد اقتصادی باشد و از طرفی نیز نباید سیگنال ضعف از خود به جهان، به‌ویژه غرب و همسایگان متخاصم خود، نشان دهد. ازاین‌رو، می‌توان به تهییج ناسیونالیسم چینی در ادبیات مقامات و رویکرد تهاجمی‌تر در دیپلماسی چین از این منظر نگریست.

نتیجه‌گیری

سدۀ تحقیر، از میانۀ قرن نوزدهم تا قرن بیست، در حافظۀ تاریخی مقامات چینی باقی‌مانده و اکنون استفاده از این مفهوم و مفاهیم مرتبط مجدداً در ادبیات سیاسی چین افزایش یافته است. دیپلماسی گرگ مبارز نیز در ادامۀ این موضوع می‌آید و چین درصدد است تا با استفاده از تاریخ گذشته سیاست‌ خارجی امروز و فردای خود را توجیه کند و از طرفی محبوبیت داخلی کسب کند. حتی کرونا و حواشی پنهان‌کاری‌های چین نیز باعث نشد تا این کشور از این سیاست دست بکشد و حتی به تهاجمی‌بودن آن افزود و بهترین دفاع را در حمله دید.

اقتصاد چین در گذشته عامل مشروعیت داخلی و قدرت خارجی این کشور بوده است اما می‌تواند به پاشنۀ آشیل آن نیز بدل شود. هزینه‌های شیوع ویروس کرونا و تأثیری که بر اقتصاد جهان و چین گذاشت باعث شد چین در سیاست‌های اقتصادی پیشین خود تجدیدنظری نسبی کرده و هدف‌گذاری رشد اقتصادی را کنار بگذارد.

به نظر می‌رسد که چین با مسئله‌ای جدی مواجه خواهد بود؛ از طرفی اقتصادش از رشد همیشگی بازمانده و از طرفی توجهات جهانی و رویکرد خصمانه غرب نسبت به آن افزایش‌یافته است. کاهش رشد اقتصادی چین هم می‌تواند به نارضایتی‌های داخلی دامن بزند و هم سیگنال ضعف به خارج دهد. دیپلماسی گرگ مبارز می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای افزایش مشروعیت داخلی و سیگنال قدرت خارجی بدل شود؛ اما میزان استفاده از این دیپلماسی و کارآمدی و اثربخشی آن در بلندمدت سؤال اصلی مقامات حزب کمونیست چین خواهد بود.

 


[1] Gunboat diplomacy

[2] Liu Xiaoming

[3] Qing

[4] Century of Humiliation

[5] Coercive

[6] Wolf Warrior 2

[7] Rembo

[8] Zhao Lijian

[9] https://www.globaltimes.cn/content/1185776.shtml?utm_source=newsletter&utm_medium=email&utm_campaign=newsletter_axioschina&stream=china

[10] چین شدیداً گزارش بریتانیا دربارۀ هنگ‌کنگ را محکوم کرد.

https://news.cgtn.com/news/2020-06-12/HKSAR-govt-We-are-authorized-to-legislate-national-security-laws--RgdhybVY7S/index.html

[11] در دورۀ کرونا زمزمه‌هایی در محافل رسانه‌ای چین مطرح شد که اکنون زمان مناسبی برای تسخیر تایوان توسط دولت مرکزی چین است. چیائو لیانگ از استراتژیست‌های نظامی چین این اقدام را درحال حاضر بسیار هزینه‌زا برای چین برآورد کرد. بنگرید به:

https://www.scmp.com/news/china/military/article/3082825/too-costly-chinese-military-strategist-warns-now-not-time-take

[12] ویتنام در آوریل 2020 در دورۀ کرونا اعلام کرد که چین به طرزی جدید مشغول نقض حاکمیت ارضی ویتنام است.

https://www.scmp.com/news/china/diplomacy/article/3080756/vietnam-accuses-beijing-seriously-violating-sovereignty-south

[13] رویارویی چین و هند در درۀ گالوان در آوریل 2020

https://economictimes.indiatimes.com/news/defence/india-china-faceoff-2020-why-this-border-clash-is-different/articleshow/76357645.cms

[14] https://www.scmp.com/economy/china-economy/article/3084911/australian-beef-exporters-banned-china-are-repeat-offenders

[15] https://www.reuters.com/article/us-china-health-denmark/chinese-embassy-wants-danish-paper-to-apologize-for-coronavirus-cartoon-idUSKBN1ZR11T

[16] https://www.bloomberg.com/news/articles/2020-05-22/china-to-abandon-numerical-growth-target-amid-virus-uncertainty