آیا داعش نقطهعطف حزب عدالت و توسعه ترکیه خواهد شد؟
پس از حملات تروریستی در جنوب استان شانلی اورفای ترکیه و کشته شدن 32 نفر، این کشور حملات خود را علیه نیروهای داعش در سوریه و نیروهای پ.ک.ک آغاز کرد که در پی این حملات، پ.ک.ک نیز با قطع مذاکرات صلح با دولت ترکیه، بار دیگر اقدامات مسلحانۀ خود را از سر گرفت. جنگندههای ارتش ترکیه طی دو روز اخیر بارها مواضع داعش در خاک سوریه و شبهنظامیان کرد پ.ک.ک را در شمال عراق بمباران کردند.
جنگندههای ارتش ترکیه طی دو روز اخیر بارها مواضع داعش در خاک سوریه و شبهنظامیان کرد پ.ک.ک را در شمال عراق بمباران کردند. جنگندههای ترکیه در 159 پرواز، چهارصد موضع وابسته به شبهنظامیان کرد را در شمال عراق بمباران کردهاند. «نیروهای دفاع مردم»، شاخه نظامی «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک) اعلام کرده که پس از بمباران هوایی مواضع این گروه در کوههای عراق، دیگر ادامه آتشبس و روند صلح معنایی ندارد. همزمان وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد که مناطق شمالی سوریه که از وجود نیروهای داعش پاکسازی شدهاند، به مناطق امنی تبدیل خواهند شد. چاووش اوغلو در کنفرانسی خبری گفت: «ما همیشه از ایجاد مناطق امن و پرواز ممنوع برای مردم سوریه دفاع کردهایم. افرادی که آواره شدهاند میتوانند در چنین مناطقی جای بگیرند».
بهنظر میرسد ترکیه درحال آماده شدن برای جنگی طولانی است. داود اوغلو، نخستوزیر ترکیه اعلام کرد: هر زمان که شاهد کاهش و یا رفع تهدید باشیم، در حملات خود بازبینی خواهیم کرد. چهارشنبه هفته گذشته پ.ک.ک مسئولیت قتل دو افسر پلیس ترکیه را در شهر شانلیاورفا، نزدیک مرز سوریه را برعهده گرفت. ترکیه از هفته گذشته و پس از انفجار انتحاری در منطقه سوروچ که دهها کشته و زخمی دربرداشت، صدها نفر مرتبط با گروه داعش را دستگیر کرده است.
ارتش ترکیه موج تازهای از حملات هوایی را علیه نیروهای داعش و مواضع حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) در شمال عراق آغاز کرده است. در این مقاله، نگارنده اساساً در پی پاسخ به این سؤال است که چرا ترکیه به داعش حمله کرد و آنکارا چگونه به عملیات نظامی علیه گروه تروریستی داعش ترغیب شده است، و اینکه ترکیه چه هدف و استراتژی را دنبال میکند. نگارنده بر این باور است که حزب عدالت و توسعه دنبال بازسازی خود بود. آنها مهارت خاصی در استفاده از بحرانهای منطقهای دارند و اقدامات تروریستی بهانه و فرصت لازم را در اختیار حزب عدالت و توسعه قرار داد تا بار دیگر مواضع داخلی خود را از طریق فضای بینالمللی و بحرانهای منطقهای حل کنند.
برخلاف نظر برخی که ادعا میکنند اردوغان وارد بازی خطرناکی شده است، نویسنده ضمن پذیرش قسمتی از این ادعاها مدعی است اردوغان با زیرکی و مشورت با آمریکا و ناتو دست به اقدام نظامی علیه داعش زده و در واقع، کارت برندۀ خود را رو کرده است. ترکیه با این اقدام، علاوه بر آمریکا و ناتو میتواند زمینههای همکاری خود را با ایران در عراق و سوریه نیز افزایش دهد و اردوغان میداند بعد از توافق وین، ایران دارای چه جایگاهی است و در پی سازوکارهایی بود که زمینههای همکاری آنکارا ـ تهران را افزایش دهد که اقدامات تروریستی در استان شانلی فرصت لازم را به ترکیه داد تا آنها تاکتیک خود را در قبال داعش تغییر دهند؛ زیرا ایران و ترکیه نیز به برداشت مشترک رسیدهاند که امنیت دو کشور بههم مرتبط است و با به خطر افتادن امنیت یکی، امنیت دیگری نیز متزلزل میگردد.
در واقع، آنچه حائز اهمیت است، برداشت آنها از یکدیگر بهعنوان دوست است، نه تهدید. اساساً ایران و ترکیه به اقتضای جغرافیا، هویت سیاسی ـ اجتماعی، ماهیت ساخت صورتبندی اجتماعی و تهدیدات مشترک، دستکم در بخشهایی از تحولاتی که گروه تروریستی داعش بهوجود آورده است، منافع و اهداف مشترکی دارند و از بعد استراتژیکی دارای عوامل مشترکی در جهتگیری استراتژی سیاست خارجی خود هستند، هرچند بهنظر میرسد از بعد تاکتیکی اختلافنظرهایی باهم دارند که ریشه در سه عنصر دارد: الف) نقش بازیگران غربی، ب) ساختار متفاوت سیاسی و حاکمیتی، ج) هر دو کشور ایران و ترکیه نگاه ژئوپلیتیکی ندارند، بلکه دورنمای سیاست خارجی آنها بیشتر ایدئوپلیتیک است. اما بحران داعش و بهدنبال آن، اقدامات اخیر ارتش ترکیه معادلات منطقهای را برهم زده و درحال تغییر توازن منطقهای به نفع ایران و ترکیه است؛ زیرا با خلاءهایی که در درون بحران ایجاد شده است، دو کشور ایران و ترکیه با تشدید و افزایش آنارشی درپی منافع خودند؛ اما ایران و ترکیه بهخوبی میدانند در شرایط کنونی عراق و سوریه، هویت و منافع تهران و آنکارا در قالب همکاری آنها معنا پیدا میکند؛ زیرا هیچکدام از اقدامات آنها بهتنهایی مفهوم ندارد. به سخن دیگر، منافع ایران و ترکیه در جمع و همکاری با یکدیگر در برابر شکافهای ایجادشده در اقدامات گروه داعش معنا خواهد شد.
ازطرفی احمد داود اوغلو، نخستوزیر ترکیه اعلام کرده است: «ما در نتیجه کار اطلاعاتی، میدانیم که جبهه انقلابی نجات خلق ترکیه و حزب کارگران کردستان در فعالیتهای تروریستی همکاری داشتهاند. اگر لازم باشد، تا زمانیکه ما پایگاههای این تروریستها (یعنی این دو تشکیلات و داعش و تمام نقاطی که از آنجا ترکیه را هدف گرفتهاند و نیز تمام انبارهای سلاح آنها) را نابود نکردهایم، این عملیات ادامه خواهد داشت».
بهاینترتیب، بهنظر میرسد دولت آنکارا از فرصت مبارزه با داعش برای بمباران مواضع کردها در خارج و سرکوب آنها در داخل نیز استفاده خواهد کرد. بنابراین، میتوان دیدگاه ترکیه را در خصوص این اقدام تروریستی و با تأکید بر اجازۀ استفاده از پایگاه نظامی اینجرلیک به آمریکا، حمایتهای ناتو از ترکیه، نیاز داخلی مشروعیتسازی دوبارۀ حزب عدالت و توسعه بعد از انتخابات عمومی ماه گذشته نزد افکار عمومی و جایگاه ایران بعد از وین را در قبال داعش را در هفت فاکتور احمد داود اوغلو خلاصه کرد: 1. ترکیه میتواند نقش پررنگ، فعال و متناسب با تاریخ گذشته پرشکوه و عمیق جغرافیایی خود ایفا کند؛ 2. برای اجرای بهتر آن میباید بر روی قدرت نرم خود سرمایهگذاری کند؛ زیرا به نظر احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، کشورش با همۀ مناطق ذکرشده دارای روابط تاریخی و فرهنگی است؛ 3. نهادهای سیاسی داخلی این کشور میتواند الگویی برای کشورهای این مناطق باشد؛ 4. اعتقاد به این نهادها بازوی قدرتمندی برای پشتیبانی از این روابط است؛ 5. ترکیه باید در مدیریت بحرانهای منطقهای و بینالمللی نقش مهمی را ایفا کند؛ 6. از طریق همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی با کشورهای منطقه نیاز به مداخلۀ قدرتهای خارجی را از بین ببرد؛ 7. بهجای صرف هزینههای گزاف برای پیوستن به اتحادیه اروپا باید روی کشورهای منطقه سرمایهگذاری کند، مخصوصاً کشورهایی که زمانی جزو امپراتوری عثمانی بودهاند.
بنابراین باید گفت که اقدام اخیر ترکیه در قبال داعش اقدام عجیبی نیست؛ زیرا تاریخ نشان داده است که جهتگیری سیاست خارجی ترکیه پر از عدم قطعیت و دوگانگی در دستگاه دیپلماسی خود بوده است و استراتژی سران حزب حاکم عدالت و توسعه، سیاست خاورمیانهای نبوده است، بلکه از بحرانهای عربی بهعنوان عاملی شتابدهنده در راستای تقویت سیاستهای غربمحور این کشور بهره گرفته است؛ پس اقدامات اخیر تروریستی در جنوب استان شانلی کاتالیزوری برای استراتژی نرم ژئوپلیتیکی داود اوغلوست که اخیراً و با تحولات داخلی ترکیه و رخدادهای بینالمللی ایجاد شده است و این پازلی است که داعش در اختیار دستگاه دیپلماسی ترکیه قرار میدهد تا آنکارا و بهویژه حزب عدالت و توسعه سازوکارهای برونرفتی داود اوغلو را تکمیل کند. بنابراین حملات نیروی هوایی ارتش ترکیه به داعش در کوبانی درحالی صورت گرفته است که این گروه در کوبانی صاحب قدرتی زیاد نیست و باز این در حالی است که داعش در شمال استان حلب، در دو سوی اتوبانی که ترکیه را به مرکز حلب وصل میکند حضور دارد و از طریق همین نوار پشتیبانی میشود که اگر این پشتیبانی یک هفته قطع شود، قطعاً داعش ناگزیر به پذیرش مرگ در استانهای حلب، رقه و دیرالزور خواهد بود.
پس اگر ترکیه، در پی ضربه زدن واقعی به داعش است، این کار را در حلب انجام خواهد داد که باید دید چقدر عزم راسخ جهانی برای کمک به ترکیه وجود دارد. بنابراین، اردوغان تا حلب میتواند روی آمریکا و ناتو حساب کند و برای تکمیل فرایند ماه رمضان و سرنگونی بشار اسد به گفتگو با ایران نیاز دارد. پس اگر اردوغان و متحدان ترکیه ایران را نادیده بگیرند، جنگندههای آنها بیشتر از حلب پیشروی نخواهد کرد. از طرفی، بعد از انتخابات ترکیه، داعش تغییر در سیاست ترکیه در مقابل سوریه را درک کرده بود و میدانست که شرایط به ضرر داعش و به نفع اسد جریان پیدا کرده است. حملۀ داعش به یک تجمع کردی، فرصتی استثنایی را به داود اوغلو و حزب عدالت و توسعه داد؛ زیرا حزب عدالت و توسعه پس از انتخابات اخیر و نیازی اساسی به قدرت سابق خود برای ادامۀ حکومت دارد. داعش میتوانست اقدام علیه حزب عدالت و توسعه را در شهر دیگر که اکثریت جمعیت آن را «ترکهای سنی» تشکیل میدهند انجام دهد؛ اما آن را در یک شهرکردی و علیه کردها انجام داد تا به اردوغان بگوید: میتوانم دستکم بیست استان را بههم بریزم. اما اردوغان دقیقاً دوست داشت تا داعش همین اقدام را انجام دهد. آنها با اقدام علیه داعش دقیقاً خواهان برگرداندن بدنۀ جمعیت کرد ترکیه به سمت حزب عدالت و توسعه هستند. پس بهنظر میرسد ترکیه هر زمان که شاهد کاهش و یا رفع تهدید باشد، در حملات خود بازبینی خواهد کرد؛ زیرا اصولاً به اینگونه استراتژیها در زمان بحرانی علاقهمند است.
پس آنها سعی خواهند کرد با حمله به مناطق جنگزدۀ عراق و سوریه در وهلۀ اول برای خود منطقۀ امن را ایجاد کنند و در مرحلۀ بعد با آمریکا و سایر قدرتهای منطقهای ازجمله ایران وارد مذاکره خواهند شد که بهنظر میرسد ترکیه به مذاکرات طولانی در خارج از مرزهای خود علاقهمند است که زمان لازم را به اردوغان بدهد تا به اوضاع داخلی ترکیه و حزب عدالت و توسعه سر و سامان بدهد. از طرفی، اردوغان بدون شک از فرصتی که در اختیارش قرار گرفته موجبات تضعیف دمیرتاش را فراهم خواهد کرد و بعید نیست حزب دموکراتیک خلق قربانی داعشستیزی ترکیه شود. ترکیه که اینجیرلیک و دیگر پایگاههای نظامی خود را با مجوز هیئت دولت رسماً به روی نیروهای هوایی آمریکا و ائتلاف بینالمللی ضدداعش گشوده شده است، بر همراهی این کشور و آمریکا در مقابله با تهدیدهای مشترک، مسئلۀ داعش را تهدید امنیتی فوری برای ترکیه توصیف و چنین تأکید کرد که ابعاد این تهدید بهتدریج گسترش یافته است.
واضح است آنکارا که همواره نگران اقتدار کردها در سوریه بوده است، در حال حاضر بههیچوجه مایل نیست تجربه شمال عراق در سوریه تکرار شود و خواهان ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه خواهد شد. از امروز سوریه و عراق از دید ترکیه در یک تصویر جای میگیرند؛ زیرا آنها نه موافق قدرت گرفتن پیشمرگهای کرد و نه بقای اسد هستند.
باید اضافه کرد که توافق آمریکا و ترکیه در مذاکرات جان آلن، هماهنگکننده «ائتلاف ضد داعش» و نماینده واشینگتن در سوریه و رهبران ترکیه نقطهعطف بود؛ توافقی که مهمترین بندهای آن پیوستن ترکیه به جنگ جدی علیه داعش است و به موجب آن ترکیه به جنگندههای آمریکایی اجازه میدهد تا از پایگاه هوایی "اینجرلیک" در نزدیکی مرزهای شمالی عراق و سوریه برای انجام حملات علیه داعش و چه بسا دمشق در مراحل بعد استفاده کنند. در مقابل، آمریکا درخواست ترکیه را برای ایجاد منطقۀ پرواز ممنوع به طول نود کیلومتر که در امتداد دو شهر «مارع» و «جرابلس» سوریه قرار دارد، قبول میکند. این منطقه به عمق پنجاه کیلومتر است و مساحت کل آن به 4500 کیلومتر مربع، یعنی نصف مساحت لبنان میرسد. بنابراین، برخلاف برخی اظهارات عجولانه، اقدام ترکیه از منظر نگارنده، اصلاً بازی خطرناک اردوغان نیست؛ زیرا بههیچوجه دیپلماسی ترکیه در منطقه، خاورمیانهای نیست، بلکه باید گفت سیاستی عربی را دنبال میکند و تاریخ و عملکرد حزب عدالت و توسعه نشانگر این موضوع است که استراتژیستهای ترک عملکردی تاکتیکی در سیاستهای عربی خود داشتهاند و اقدام تروریستی داعش همان اقدامی بود که سیاست خارجی واکنشی داود اوغلو بهدنبال آن بود. در پایان، تأکید بر این است که اقدامات ترکیه علیه داعش در راستای احیای حزب عدالت و توسعه قرار دارد؛ زیرا این حزب بارها از بحرانهای عربی بهعنوان نقطهعطف در سیاستهای داخلی ترکیه استفاده کرده و اکنون نقطهعطف اردوغان، داعش است.
جنگندههای ارتش ترکیه طی دو روز اخیر بارها مواضع داعش در خاک سوریه و شبهنظامیان کرد پ.ک.ک را در شمال عراق بمباران کردند. جنگندههای ترکیه در 159 پرواز، چهارصد موضع وابسته به شبهنظامیان کرد را در شمال عراق بمباران کردهاند. «نیروهای دفاع مردم»، شاخه نظامی «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک) اعلام کرده که پس از بمباران هوایی مواضع این گروه در کوههای عراق، دیگر ادامه آتشبس و روند صلح معنایی ندارد. همزمان وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد که مناطق شمالی سوریه که از وجود نیروهای داعش پاکسازی شدهاند، به مناطق امنی تبدیل خواهند شد. چاووش اوغلو در کنفرانسی خبری گفت: «ما همیشه از ایجاد مناطق امن و پرواز ممنوع برای مردم سوریه دفاع کردهایم. افرادی که آواره شدهاند میتوانند در چنین مناطقی جای بگیرند».
بهنظر میرسد ترکیه درحال آماده شدن برای جنگی طولانی است. داود اوغلو، نخستوزیر ترکیه اعلام کرد: هر زمان که شاهد کاهش و یا رفع تهدید باشیم، در حملات خود بازبینی خواهیم کرد. چهارشنبه هفته گذشته پ.ک.ک مسئولیت قتل دو افسر پلیس ترکیه را در شهر شانلیاورفا، نزدیک مرز سوریه را برعهده گرفت. ترکیه از هفته گذشته و پس از انفجار انتحاری در منطقه سوروچ که دهها کشته و زخمی دربرداشت، صدها نفر مرتبط با گروه داعش را دستگیر کرده است.
ارتش ترکیه موج تازهای از حملات هوایی را علیه نیروهای داعش و مواضع حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) در شمال عراق آغاز کرده است. در این مقاله، نگارنده اساساً در پی پاسخ به این سؤال است که چرا ترکیه به داعش حمله کرد و آنکارا چگونه به عملیات نظامی علیه گروه تروریستی داعش ترغیب شده است، و اینکه ترکیه چه هدف و استراتژی را دنبال میکند. نگارنده بر این باور است که حزب عدالت و توسعه دنبال بازسازی خود بود. آنها مهارت خاصی در استفاده از بحرانهای منطقهای دارند و اقدامات تروریستی بهانه و فرصت لازم را در اختیار حزب عدالت و توسعه قرار داد تا بار دیگر مواضع داخلی خود را از طریق فضای بینالمللی و بحرانهای منطقهای حل کنند.
برخلاف نظر برخی که ادعا میکنند اردوغان وارد بازی خطرناکی شده است، نویسنده ضمن پذیرش قسمتی از این ادعاها مدعی است اردوغان با زیرکی و مشورت با آمریکا و ناتو دست به اقدام نظامی علیه داعش زده و در واقع، کارت برندۀ خود را رو کرده است. ترکیه با این اقدام، علاوه بر آمریکا و ناتو میتواند زمینههای همکاری خود را با ایران در عراق و سوریه نیز افزایش دهد و اردوغان میداند بعد از توافق وین، ایران دارای چه جایگاهی است و در پی سازوکارهایی بود که زمینههای همکاری آنکارا ـ تهران را افزایش دهد که اقدامات تروریستی در استان شانلی فرصت لازم را به ترکیه داد تا آنها تاکتیک خود را در قبال داعش تغییر دهند؛ زیرا ایران و ترکیه نیز به برداشت مشترک رسیدهاند که امنیت دو کشور بههم مرتبط است و با به خطر افتادن امنیت یکی، امنیت دیگری نیز متزلزل میگردد.
در واقع، آنچه حائز اهمیت است، برداشت آنها از یکدیگر بهعنوان دوست است، نه تهدید. اساساً ایران و ترکیه به اقتضای جغرافیا، هویت سیاسی ـ اجتماعی، ماهیت ساخت صورتبندی اجتماعی و تهدیدات مشترک، دستکم در بخشهایی از تحولاتی که گروه تروریستی داعش بهوجود آورده است، منافع و اهداف مشترکی دارند و از بعد استراتژیکی دارای عوامل مشترکی در جهتگیری استراتژی سیاست خارجی خود هستند، هرچند بهنظر میرسد از بعد تاکتیکی اختلافنظرهایی باهم دارند که ریشه در سه عنصر دارد: الف) نقش بازیگران غربی، ب) ساختار متفاوت سیاسی و حاکمیتی، ج) هر دو کشور ایران و ترکیه نگاه ژئوپلیتیکی ندارند، بلکه دورنمای سیاست خارجی آنها بیشتر ایدئوپلیتیک است. اما بحران داعش و بهدنبال آن، اقدامات اخیر ارتش ترکیه معادلات منطقهای را برهم زده و درحال تغییر توازن منطقهای به نفع ایران و ترکیه است؛ زیرا با خلاءهایی که در درون بحران ایجاد شده است، دو کشور ایران و ترکیه با تشدید و افزایش آنارشی درپی منافع خودند؛ اما ایران و ترکیه بهخوبی میدانند در شرایط کنونی عراق و سوریه، هویت و منافع تهران و آنکارا در قالب همکاری آنها معنا پیدا میکند؛ زیرا هیچکدام از اقدامات آنها بهتنهایی مفهوم ندارد. به سخن دیگر، منافع ایران و ترکیه در جمع و همکاری با یکدیگر در برابر شکافهای ایجادشده در اقدامات گروه داعش معنا خواهد شد.
ازطرفی احمد داود اوغلو، نخستوزیر ترکیه اعلام کرده است: «ما در نتیجه کار اطلاعاتی، میدانیم که جبهه انقلابی نجات خلق ترکیه و حزب کارگران کردستان در فعالیتهای تروریستی همکاری داشتهاند. اگر لازم باشد، تا زمانیکه ما پایگاههای این تروریستها (یعنی این دو تشکیلات و داعش و تمام نقاطی که از آنجا ترکیه را هدف گرفتهاند و نیز تمام انبارهای سلاح آنها) را نابود نکردهایم، این عملیات ادامه خواهد داشت».
بهاینترتیب، بهنظر میرسد دولت آنکارا از فرصت مبارزه با داعش برای بمباران مواضع کردها در خارج و سرکوب آنها در داخل نیز استفاده خواهد کرد. بنابراین، میتوان دیدگاه ترکیه را در خصوص این اقدام تروریستی و با تأکید بر اجازۀ استفاده از پایگاه نظامی اینجرلیک به آمریکا، حمایتهای ناتو از ترکیه، نیاز داخلی مشروعیتسازی دوبارۀ حزب عدالت و توسعه بعد از انتخابات عمومی ماه گذشته نزد افکار عمومی و جایگاه ایران بعد از وین را در قبال داعش را در هفت فاکتور احمد داود اوغلو خلاصه کرد: 1. ترکیه میتواند نقش پررنگ، فعال و متناسب با تاریخ گذشته پرشکوه و عمیق جغرافیایی خود ایفا کند؛ 2. برای اجرای بهتر آن میباید بر روی قدرت نرم خود سرمایهگذاری کند؛ زیرا به نظر احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، کشورش با همۀ مناطق ذکرشده دارای روابط تاریخی و فرهنگی است؛ 3. نهادهای سیاسی داخلی این کشور میتواند الگویی برای کشورهای این مناطق باشد؛ 4. اعتقاد به این نهادها بازوی قدرتمندی برای پشتیبانی از این روابط است؛ 5. ترکیه باید در مدیریت بحرانهای منطقهای و بینالمللی نقش مهمی را ایفا کند؛ 6. از طریق همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی با کشورهای منطقه نیاز به مداخلۀ قدرتهای خارجی را از بین ببرد؛ 7. بهجای صرف هزینههای گزاف برای پیوستن به اتحادیه اروپا باید روی کشورهای منطقه سرمایهگذاری کند، مخصوصاً کشورهایی که زمانی جزو امپراتوری عثمانی بودهاند.
بنابراین باید گفت که اقدام اخیر ترکیه در قبال داعش اقدام عجیبی نیست؛ زیرا تاریخ نشان داده است که جهتگیری سیاست خارجی ترکیه پر از عدم قطعیت و دوگانگی در دستگاه دیپلماسی خود بوده است و استراتژی سران حزب حاکم عدالت و توسعه، سیاست خاورمیانهای نبوده است، بلکه از بحرانهای عربی بهعنوان عاملی شتابدهنده در راستای تقویت سیاستهای غربمحور این کشور بهره گرفته است؛ پس اقدامات اخیر تروریستی در جنوب استان شانلی کاتالیزوری برای استراتژی نرم ژئوپلیتیکی داود اوغلوست که اخیراً و با تحولات داخلی ترکیه و رخدادهای بینالمللی ایجاد شده است و این پازلی است که داعش در اختیار دستگاه دیپلماسی ترکیه قرار میدهد تا آنکارا و بهویژه حزب عدالت و توسعه سازوکارهای برونرفتی داود اوغلو را تکمیل کند. بنابراین حملات نیروی هوایی ارتش ترکیه به داعش در کوبانی درحالی صورت گرفته است که این گروه در کوبانی صاحب قدرتی زیاد نیست و باز این در حالی است که داعش در شمال استان حلب، در دو سوی اتوبانی که ترکیه را به مرکز حلب وصل میکند حضور دارد و از طریق همین نوار پشتیبانی میشود که اگر این پشتیبانی یک هفته قطع شود، قطعاً داعش ناگزیر به پذیرش مرگ در استانهای حلب، رقه و دیرالزور خواهد بود.
پس اگر ترکیه، در پی ضربه زدن واقعی به داعش است، این کار را در حلب انجام خواهد داد که باید دید چقدر عزم راسخ جهانی برای کمک به ترکیه وجود دارد. بنابراین، اردوغان تا حلب میتواند روی آمریکا و ناتو حساب کند و برای تکمیل فرایند ماه رمضان و سرنگونی بشار اسد به گفتگو با ایران نیاز دارد. پس اگر اردوغان و متحدان ترکیه ایران را نادیده بگیرند، جنگندههای آنها بیشتر از حلب پیشروی نخواهد کرد. از طرفی، بعد از انتخابات ترکیه، داعش تغییر در سیاست ترکیه در مقابل سوریه را درک کرده بود و میدانست که شرایط به ضرر داعش و به نفع اسد جریان پیدا کرده است. حملۀ داعش به یک تجمع کردی، فرصتی استثنایی را به داود اوغلو و حزب عدالت و توسعه داد؛ زیرا حزب عدالت و توسعه پس از انتخابات اخیر و نیازی اساسی به قدرت سابق خود برای ادامۀ حکومت دارد. داعش میتوانست اقدام علیه حزب عدالت و توسعه را در شهر دیگر که اکثریت جمعیت آن را «ترکهای سنی» تشکیل میدهند انجام دهد؛ اما آن را در یک شهرکردی و علیه کردها انجام داد تا به اردوغان بگوید: میتوانم دستکم بیست استان را بههم بریزم. اما اردوغان دقیقاً دوست داشت تا داعش همین اقدام را انجام دهد. آنها با اقدام علیه داعش دقیقاً خواهان برگرداندن بدنۀ جمعیت کرد ترکیه به سمت حزب عدالت و توسعه هستند. پس بهنظر میرسد ترکیه هر زمان که شاهد کاهش و یا رفع تهدید باشد، در حملات خود بازبینی خواهد کرد؛ زیرا اصولاً به اینگونه استراتژیها در زمان بحرانی علاقهمند است.
پس آنها سعی خواهند کرد با حمله به مناطق جنگزدۀ عراق و سوریه در وهلۀ اول برای خود منطقۀ امن را ایجاد کنند و در مرحلۀ بعد با آمریکا و سایر قدرتهای منطقهای ازجمله ایران وارد مذاکره خواهند شد که بهنظر میرسد ترکیه به مذاکرات طولانی در خارج از مرزهای خود علاقهمند است که زمان لازم را به اردوغان بدهد تا به اوضاع داخلی ترکیه و حزب عدالت و توسعه سر و سامان بدهد. از طرفی، اردوغان بدون شک از فرصتی که در اختیارش قرار گرفته موجبات تضعیف دمیرتاش را فراهم خواهد کرد و بعید نیست حزب دموکراتیک خلق قربانی داعشستیزی ترکیه شود. ترکیه که اینجیرلیک و دیگر پایگاههای نظامی خود را با مجوز هیئت دولت رسماً به روی نیروهای هوایی آمریکا و ائتلاف بینالمللی ضدداعش گشوده شده است، بر همراهی این کشور و آمریکا در مقابله با تهدیدهای مشترک، مسئلۀ داعش را تهدید امنیتی فوری برای ترکیه توصیف و چنین تأکید کرد که ابعاد این تهدید بهتدریج گسترش یافته است.
واضح است آنکارا که همواره نگران اقتدار کردها در سوریه بوده است، در حال حاضر بههیچوجه مایل نیست تجربه شمال عراق در سوریه تکرار شود و خواهان ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه خواهد شد. از امروز سوریه و عراق از دید ترکیه در یک تصویر جای میگیرند؛ زیرا آنها نه موافق قدرت گرفتن پیشمرگهای کرد و نه بقای اسد هستند.
باید اضافه کرد که توافق آمریکا و ترکیه در مذاکرات جان آلن، هماهنگکننده «ائتلاف ضد داعش» و نماینده واشینگتن در سوریه و رهبران ترکیه نقطهعطف بود؛ توافقی که مهمترین بندهای آن پیوستن ترکیه به جنگ جدی علیه داعش است و به موجب آن ترکیه به جنگندههای آمریکایی اجازه میدهد تا از پایگاه هوایی "اینجرلیک" در نزدیکی مرزهای شمالی عراق و سوریه برای انجام حملات علیه داعش و چه بسا دمشق در مراحل بعد استفاده کنند. در مقابل، آمریکا درخواست ترکیه را برای ایجاد منطقۀ پرواز ممنوع به طول نود کیلومتر که در امتداد دو شهر «مارع» و «جرابلس» سوریه قرار دارد، قبول میکند. این منطقه به عمق پنجاه کیلومتر است و مساحت کل آن به 4500 کیلومتر مربع، یعنی نصف مساحت لبنان میرسد. بنابراین، برخلاف برخی اظهارات عجولانه، اقدام ترکیه از منظر نگارنده، اصلاً بازی خطرناک اردوغان نیست؛ زیرا بههیچوجه دیپلماسی ترکیه در منطقه، خاورمیانهای نیست، بلکه باید گفت سیاستی عربی را دنبال میکند و تاریخ و عملکرد حزب عدالت و توسعه نشانگر این موضوع است که استراتژیستهای ترک عملکردی تاکتیکی در سیاستهای عربی خود داشتهاند و اقدام تروریستی داعش همان اقدامی بود که سیاست خارجی واکنشی داود اوغلو بهدنبال آن بود. در پایان، تأکید بر این است که اقدامات ترکیه علیه داعش در راستای احیای حزب عدالت و توسعه قرار دارد؛ زیرا این حزب بارها از بحرانهای عربی بهعنوان نقطهعطف در سیاستهای داخلی ترکیه استفاده کرده و اکنون نقطهعطف اردوغان، داعش است.
نظر شما