خروج نظامی آمریکا از عراق: افزایش نفوذ ایران؟
خروج نظامی آمریکا از عراق: افزایش نفوذ ایران؟
چهارشنبه 30 شهریور 1390

براساس توافقنامه امنیتی منعقدشده بین عراق و آمریکا در سال 2008 موسوم به توافقنامه خروج نیروها، قرار است تا انتهای سال 2011 تمامی نیروهای رزمی و عملیاتی آمریکا از عراق خارج شوند و دولت عراق حاکمیت کامل خود در عرصه نظامی و امنیتی را بازیابد. براساس آخرین گزارشها نخستوزیر عراق اعلام کرده که طرحی را برای خروج نظامیان آمریکایی از کشورش تا پایان سال جاری میلادی از سوی مقامهای آمریکایی دریافت کرده است و با توجه به شواهد و موضعگیریهای کنونی، خروج نظامیان آمریکایی از عراق تا پایان سال جاری میلادی تا حد زیادی روشن بهنظر میرسد و تنها مسئله حضور آموزشدهندگان آمریکایی در عراق بعد از سال 2011 مورد بررسی قرار دارد و مبهم محسوب میشود. خروج نظامی آمریکا از عراق میتواند تأثیرات خاص خود را بر عرصههای مختلف ازجمله شرایط درونی عراق، شرایط و بازیگران منطقهای، و روابط آمریکا و عراق در آینده داشته باشد. با توجه به اهمیت روابط ایران و عراق در دوره پس از صدام و مطرح شدن جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از بازیگران مهم و تأثیرگذار در حوزه عراق، یکی از پرسشهای مهم قابل طرح آن است که آیا خروج نظامی آمریکا از عراق باعث افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور خواهد شد؟
یکی از مهمترین پاسخهای مطرحشده در مورد پرسش بالا بهخصوص از سوی محافل غربی آن است که خروج نظامی آمریکا از عراق باعث نفوذ فزاینده و شدید ایران در عراق و اعمال کنترل جدی بر امور این کشور از سوی تهران میشود. نگارنده با رد این فرضیه معتقد است که بهرغم برخی تأثیرات مثبت خروج نظامی آمریکا از عراق بر تعمیق بیشتر روابط ایران و عراق، این مسئله تأثیری تعیینکننده و بنیادین بر روابط ایران و عراق نخواهد داشت و بهخصوص گسترش نفوذ ایران در عراق در اثر خروج نظامی آمریکا از عراق انطباق چندانی با واقعیتها و شواهد موجود ندارد. در این راستا میتوان به نکات و مؤلفههای مختلفی اشاره کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. نگاه جمهوری اسلامی ایران به حوزه عراق، نگاهی استراتژیک و مبتنی بر تصور عراق بهعنوان بازیگر منطقهای تأثیرگذار و مستقل است؛ به گونهای که بتواند نقش سازنده و مثبتی در ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقهای و روابط دو کشور ایفا نماید. از آنجایی که عراق در دورههای گذشته و بهخصوص دوره بعث رویکردی تهاجمی در منطقه و در قبال ایران داشته است، ایران خواستار عراقی با رویکرد منطقهای مسالمتجویانه است و به عناصر قدرت و جایگاه منطقهای این کشور واقف است و بر این اساس نفوذ و کنترل در روابط دو کشور همپایه مفهومی ندارد. درخواستها و تأکیدات ایران برای خروج نظامیان آمریکایی نیز از یک سو در قالب سیاست منطقهای کلان ایران مبنی بر خروج نیروهای فرامنطقهای از خاورمیانه قرار دارد و از سوی دیگر، مؤلفهای مثبت برای تکمیل روند استقلال و تکامل عراق محسوب میشود.
2. ایران و عراق در طول دوره پس از صدام توانستهاند روابط سیاسی و اقتصادی مناسبی برقرار نمایند که براساس تمایل و اراده رهبران و مردم هر دو کشور و با توجه به اصولی مانند احترام متقابل و مبتنی بر پیشزمینههای تاریخی و فرهنگی بوده است. بر این اساس، روابط عمیق دو کشور در طول سالهای گذشته برقرار شده و تداوم یافته است و حضور نظامی و سیاسی آمریکا در عراق بهرغم تأثیرگذاریهای خاص خود نتوانسته است بهعنوان چالش و مانعی اساسی در روابط ایران و عراق عمل نماید؛ از این رو، خروج نظامی آمریکا نمیتواند تأثیر تعیینکنندهای در این خصوص داشته باشد.
3. هرچند ایران و آمریکا در طول سالهای بعد از 2003 به یکدیگر بهعنوان رقیب اصلی در حوزه عراق نگریستهاند و تلاش کردهاند تا نفوذ و نقشآفرینی طرف مقابل را در این حوزه کاهش دهند، اما روند تحولات عراق نشاندهنده آن است که در رقابتهای دو کشور دیگر ابزارها و امکانات نظامی و امنیتی دیگر کارایی چندانی ندارد و رقابتهای بازیگران خارجی در عرصه عراق به حوزههای سیاسی و اقتصادی معطوف شده است؛ به گونهای که آمریکا بزرگترین سفارتخانه خود را در عراق ایجاد کرده است. ضمن اینکه در صورتی که نیروهای نظامی همانند گذشته در عرصه عراق از کارآمدی برخوردار بودند، آمریکا بهراحتی به خروج این نیروها رضایت نمیداد. بر این اساس، با توجه به شرایط کنونی عراق، خروج نیروهای آمریکایی تأثیر محدودی بر معادلات درونی این کشور خواهد داشت.
4. نگاهی گذرا به رویکردها و مواضع سیاست خارجی نظام سیاسی جدید عراق نشان میدهد که رهبران جدید عراق بر اتخاذ و حفظ رویکردهای مستقل در عرصه سیاست خارجی و در قبال بازیگران خارجی حتی آمریکا بهشدت تأکید دارند و کسب جایگاه منطقهای و بینالمللی مستقل و متعادل برای عراق جدید را مد نظر قرار دادهاند. بر این اساس، سخن گفتن از نفوذ و کنترل ایران در عراق بعد از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور در چهارچوب رویکردهای سیاسی کنونی عراق، چندان معقولانه محسوب نمیشود.
در مجموع، با توجه به استدلالهای فوق که فرضیه افزایش جدی نفوذ ایران در عراق بعد از خروج نظامی آمریکا را رد میکند، میتوان انتظار داشت که روابط ایران و عراق همچنان روند بهبود و تعمیق خود در ابعاد مختلف را حفظ نماید و شاهد روابطی عمیق و متعادل بین دو کشور در سالهای آینده باشیم. روابطی که با توجه به اراده و فهم مشترک دو طرف میتواند براساس منافع مشترک، احترام متقابل و در جهت حفظ امنیت و ثبات منطقهای طراحی و به پیش برود.
یکی از مهمترین پاسخهای مطرحشده در مورد پرسش بالا بهخصوص از سوی محافل غربی آن است که خروج نظامی آمریکا از عراق باعث نفوذ فزاینده و شدید ایران در عراق و اعمال کنترل جدی بر امور این کشور از سوی تهران میشود. نگارنده با رد این فرضیه معتقد است که بهرغم برخی تأثیرات مثبت خروج نظامی آمریکا از عراق بر تعمیق بیشتر روابط ایران و عراق، این مسئله تأثیری تعیینکننده و بنیادین بر روابط ایران و عراق نخواهد داشت و بهخصوص گسترش نفوذ ایران در عراق در اثر خروج نظامی آمریکا از عراق انطباق چندانی با واقعیتها و شواهد موجود ندارد. در این راستا میتوان به نکات و مؤلفههای مختلفی اشاره کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. نگاه جمهوری اسلامی ایران به حوزه عراق، نگاهی استراتژیک و مبتنی بر تصور عراق بهعنوان بازیگر منطقهای تأثیرگذار و مستقل است؛ به گونهای که بتواند نقش سازنده و مثبتی در ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقهای و روابط دو کشور ایفا نماید. از آنجایی که عراق در دورههای گذشته و بهخصوص دوره بعث رویکردی تهاجمی در منطقه و در قبال ایران داشته است، ایران خواستار عراقی با رویکرد منطقهای مسالمتجویانه است و به عناصر قدرت و جایگاه منطقهای این کشور واقف است و بر این اساس نفوذ و کنترل در روابط دو کشور همپایه مفهومی ندارد. درخواستها و تأکیدات ایران برای خروج نظامیان آمریکایی نیز از یک سو در قالب سیاست منطقهای کلان ایران مبنی بر خروج نیروهای فرامنطقهای از خاورمیانه قرار دارد و از سوی دیگر، مؤلفهای مثبت برای تکمیل روند استقلال و تکامل عراق محسوب میشود.
2. ایران و عراق در طول دوره پس از صدام توانستهاند روابط سیاسی و اقتصادی مناسبی برقرار نمایند که براساس تمایل و اراده رهبران و مردم هر دو کشور و با توجه به اصولی مانند احترام متقابل و مبتنی بر پیشزمینههای تاریخی و فرهنگی بوده است. بر این اساس، روابط عمیق دو کشور در طول سالهای گذشته برقرار شده و تداوم یافته است و حضور نظامی و سیاسی آمریکا در عراق بهرغم تأثیرگذاریهای خاص خود نتوانسته است بهعنوان چالش و مانعی اساسی در روابط ایران و عراق عمل نماید؛ از این رو، خروج نظامی آمریکا نمیتواند تأثیر تعیینکنندهای در این خصوص داشته باشد.
3. هرچند ایران و آمریکا در طول سالهای بعد از 2003 به یکدیگر بهعنوان رقیب اصلی در حوزه عراق نگریستهاند و تلاش کردهاند تا نفوذ و نقشآفرینی طرف مقابل را در این حوزه کاهش دهند، اما روند تحولات عراق نشاندهنده آن است که در رقابتهای دو کشور دیگر ابزارها و امکانات نظامی و امنیتی دیگر کارایی چندانی ندارد و رقابتهای بازیگران خارجی در عرصه عراق به حوزههای سیاسی و اقتصادی معطوف شده است؛ به گونهای که آمریکا بزرگترین سفارتخانه خود را در عراق ایجاد کرده است. ضمن اینکه در صورتی که نیروهای نظامی همانند گذشته در عرصه عراق از کارآمدی برخوردار بودند، آمریکا بهراحتی به خروج این نیروها رضایت نمیداد. بر این اساس، با توجه به شرایط کنونی عراق، خروج نیروهای آمریکایی تأثیر محدودی بر معادلات درونی این کشور خواهد داشت.
4. نگاهی گذرا به رویکردها و مواضع سیاست خارجی نظام سیاسی جدید عراق نشان میدهد که رهبران جدید عراق بر اتخاذ و حفظ رویکردهای مستقل در عرصه سیاست خارجی و در قبال بازیگران خارجی حتی آمریکا بهشدت تأکید دارند و کسب جایگاه منطقهای و بینالمللی مستقل و متعادل برای عراق جدید را مد نظر قرار دادهاند. بر این اساس، سخن گفتن از نفوذ و کنترل ایران در عراق بعد از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور در چهارچوب رویکردهای سیاسی کنونی عراق، چندان معقولانه محسوب نمیشود.
در مجموع، با توجه به استدلالهای فوق که فرضیه افزایش جدی نفوذ ایران در عراق بعد از خروج نظامی آمریکا را رد میکند، میتوان انتظار داشت که روابط ایران و عراق همچنان روند بهبود و تعمیق خود در ابعاد مختلف را حفظ نماید و شاهد روابطی عمیق و متعادل بین دو کشور در سالهای آینده باشیم. روابطی که با توجه به اراده و فهم مشترک دو طرف میتواند براساس منافع مشترک، احترام متقابل و در جهت حفظ امنیت و ثبات منطقهای طراحی و به پیش برود.
نظر شما