آینده مناقشه ترکیه در مدیترانه شرقی


ترکیه بیش از دو دهه است که درگیر مناقشه‌ای برسرمنابع انرژی و همچنین حدود مرزی در دریای مدیترانه شرقی است. این مناقشه زمانی آغاز شد که قبرس برداشت گاز از منابع این محدوده را آغاز کرد. به دنبال این اقدام و با امضای قراردادهای مشخص سازی مناطق دریایی بین رقبای ترکیه ازجمله قبرس یونانی و مصر، این مناقشه به مناقشه‌ای منطقه‌ای تبدیل شد که امروز ترکیه، رژیم صهیونیستی، یونان، قبرس، لیبی و حتی امارات و عربستان را نیز به خود مشغول کرده است. فارغ از نگاه گذشته محور و بررسی آنچه در سابقه این مناقشه رخ‌داده است، این امر از اهمیت برخوردار است که بتوانیم با نگاهی آینده محور به بررسی مناقشه بپردازیم.

نگاهی به ریشه‌های بحران:

در اوایل دهه 2000 قبرس یونانی فعالیت خود برای بهره‌برداری از منابع گازی مدیترانه را آغاز کرد و در سال 2003 با مصر قراردادی را درزمینهٔ مشخص کردن حدود دریایی خود با آن کشور امضاء کرد. ترکیه وضعیت فوق را نقض‌کننده حق خود و قبرس ترکی از بهره‌گیری از منطقه انحصاری ندید و همچنان معتقد است که حق بهره‌برداری از مناطق فوق را در اختیار دارد؛ اما این مناقشه به مناقشه‌ای میان قبرس یونانی و ترکیه محدود نشد و در طول دو دهه گذشته به سرعت به مناقشه‌ای منطقه‌ای تبدیل شد که بخشی از آن ناشی از همکاری دولت‌های ساحلی در امضای توافق‌نامه مشخص کردن حدود دریایی با قبرس و بخشی دیگر از آن ناشی از مشارکت مستقیم دولت‌های منطقه‌ای در بهره‌برداری مشترک با قبرس یونانی بوده است.

دولت‌های ساحلی مدیترانه و همچنین ترکیه عمدتاً به دلیل عدم دسترسی به منابع انرژی در خاک خود، نیازمند واردات انرژی هستند. این امر برای ترکیه با جمعیت 82 میلیون نفری از اهمیت بیشتری برخوردار است و در طول دهه‌های گذشته ترکیه همواره بیش از 80 درصد از انرژی موردنیاز خود را از کشورهای ایران، روسیه و عراق وارد کرده است. ازاین‌رو دولت‌های این منطقه به دنبال تثبیت سهم خود از برداشت‌های انرژی در سطح منطقه هستند و آینده حیات اقتصادی خود را درگروی این اقدام می‌بینند.

تحول بحران:

با وجود اهمیت بالای این منابع انرژی برای دولت‌های مدیترانه، در طول یک سال گذشته این مناقشه دچار تحول شده است. تحولی که موجب شده است مناقشه انرژی در دریای مدیترانه به مناقشه قدرت در سطح منطقه غرب آسیا تبدیل شود. این تحول که بیش از هر چیز تابعی از تحولات جهان عرب پس از سال 2011 است اکنون موجب شده است که دولت‌های غیر ساحلی، همچون امارات متحده عربی و عربستان نیز در بحران موردنظر وارد شوند.

پس از تحولات سال 2011 ترکیه که تلاش می‌کرد نفوذ خود در جهان عرب را گسترش دهد با سد امارات و عربستان روبه‌رو شد و با حمایت عربستان از جریان نظامی مصر، هم‌پیمانان اخوانی ترکیه شکست‌خورده و به حاشیه رانده شدند؛ اما این پایان رقابت ترکیه و این دو کشور نبود. در یک سال گذشته قطر به دلیل حمایت از جریان اخوانی تحت فشار سیاسی و اقتصادی عربستان قرار گرفت. ترکیه در واکنش به فشار عربستان و امارات، حمایت‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی خود از این کشور کوچک را تشدید کرد تا بتواند مانع فروپاشی نظام سیاسی آن به وسیله فشارهای عربستان سعودی شود.

اما با کنترل تنش سیاسی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، تنش بین ترکیه و عربستان سعودی به لیبی سرایت کرد و ترکیه با حمایت از نیروهای ارتش ملی در برابر نیروهای ژنرال حفتر به رهبری عربستان و امارات متحده قرار گرفت. طرفین در این بحران تنها به حمایت‌های سیاسی از نیروهای وابسته به خود اکتفا نکردند و سیلی از تجهیزات مختلف ازجمله پهپادها و سامانه‌های پدافندی وارد لیبی شد. حتی ترکیه در کنار نیروهای نظامی خود، ستیزه جویان سوری را نیز به لیبی انتقال داد.

در این مرحله بایستی گفت که اختلاف جریان عربی و ترکی به مسئله‌ای منطقه‌ای تبدیل‌شده است و در حال شکل دادن به بخشی از مرزهای رقابت در درون منطقه است. رقابتی که آینده قدرت نسبی در منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ازاین‌رو تنش بین ترکیه و عربستان سعودی به سایر موضوعات منطقه‌ای نیز سرایت کرده است و توانست در ماه‌های گذشته روند جدیدی در مناقشه انرژِی مدیترانه ایجاد کند.

ترکیه پیش از ارسال نیرو و تجهیزات نظامی خود به لیبی، قراردادی دریایی را با دولت ملی این کشور امضاء کرد که به سرعت مورد اعتراض مصر، یونان، عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی واقع شد. امری که نشان‌دهنده این است که مناقشات و تنش‌های موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا این توانایی را دارد که به سرعت به سایر مسائل موجود در سطح منطقه نیز سرایت کند و برخلاف باور رایج که ظرفیت‌های اقتصادی می‌تواند موجب همگرایی میان بازیگران شود، باید گفت که روندهای سیاسی و امنیتی منطقه‌ای از توانایی برخوردار است تا سایر مسائل موجود در سطح منطقه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و آن‌ها را به ابزاری برای رقابت‌های موجود تبدیل کند.

آینده بحران:

آینده مناقشه دریایی و انرژی در مدیترانه به‌شدت وابسته به وضعیت مناقشات میان ترکیه و عربستان سعودی است. عربستان سعودی نشان داده است که از ظرفیت سیاسی کافی برای بسیج کشورهای منطقه علیه ترکیه برخورداراست. همچنین منافع کشورهای ساحلی مدیترانه نیز به‌گونه‌ای است که آن‌ها را در محور عربستان و در مخالفت با اکتشافات ترکیه در مدیترانه شرقی قرار می‌دهد. افزایش تنش میان عربستان و ترکیه می‌تواند به افزایش همگرایی در محور عربی علیه ترکیه تبدیل شد. همچنین مناقشه مدیترانه شرقی با توجه به اینکه می‌تواند اتحادیه اروپا را نیز به سود قبرس یونانی و یونان بسیج کند ابزار مناسبی برای محور عربی است تا در صورت افزایش مناقشه با ترکیه، فشارهای خود بر این کشور در مدیترانه را افزایش دهند.