تحولات جهان عرب و دگرگونی در ائتلاف‌های منطقه‌ای


تحولات جهان عرب و دگرگونی در ائتلاف‌های منطقه‌ای
 
 
یکشنبه 13 شهریور 1390
 
 

خیزش‌های مردمی و تحولات جهان عرب در سال 2011 ابعاد و پیامدهای مختلفی را در سطح داخلی کشورها و همچنین عرصه منطقه‌ای در پی داشته و دارد. در این خصوص یکی از پرسش‌های مهم قابل طرح این است که خیزش‌های مردمی و تحولات جهان عرب چه تأثیرات و پیامدهایی را برای ائتلاف‌های منطقه‌ای در خاورمیانه در پی دارد و در سال‌های آتی نظم سیاسی و امنیتی خاورمیانه شاهد چه ائتلاف‌های نوینی خواهد بود؟


بحث ائتلاف و ائتلاف‌سازی در حوزه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، از مباحث اصلی روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. دولت‌ها به‌عنوان موجودیت‌های اصلی و قدرت‌طلب نظام بین‌الملل همواره سعی دارند تا علاوه بر افزایش قدرت خود در سطح داخلی به بیشینه‌سازی قدرت و امنیت خود از طریق شرکت در ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیز مبادرت نمایند. در منطقه خاورمیانه نیز به‌رغم پیچیدگی معادلات سیاسی و امنیتی در نتیجه حضور و تأثیرگذاری بازیگران ملی و فروملی و به‌خصوص نقش‌آفرینی قدرت‌های بزرگ فرامنطقه‌ای، نوع و شکل ائتلاف‌ها عنصر تعیین‌کننده‌ای برای جایگاه و نقش هر یک از بازیگران ازجمله جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. در یک دهه گذشته و تا قبل از آغاز خیزش‌های گسترده مردمی و تحولات اخیر جهان عرب، دو ائتلاف مهم در خاورمیانه قابل شناسایی بودند: اول، ائتلاف یا محور موسوم به محور اعتدال عربی که از کشورهای محافظه‌کار عربی متحد غرب در منطقه تشکیل می‌شد و بازیگران اصلی آن شامل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی، مصر و اردن بودند. ائتلاف دوم، محور مقاومت متشکل از کشورهای جمهوری اسلامی ایران و سوریه و گروه‌های مقاومت حماس و حزب‌الله بودند. این ائتلاف برخلاف ائتلاف نخست که همکاری و همراهی با غرب و اسرائیل را به‌عنوان محور اصلی سیاست خارجی دنبال می‌کرد، مخالف سیاست‌ها و حضور آمریکا و اسرائیل در سطح منطقه بوده و بر این اساس، به‌رغم همراهی افکار عمومی جهان عرب با فشارهای غرب و کشورهای محور اعتدال عربی مواجه شده است. البته در کنار این دو ائتلاف اصلی می‌توان به بازیگران مهمی مانند ترکیه و اخیراً تا حدودی عراق اشاره کرد که سیاست مستقلی را در پیش گرفته و سعی داشته‌اند با هر دو طرف همکاری‌ها و روابط مناسبی را داشته باشند.


با خیزش‌های مردمی در جهان عرب و برخی دگرگونی‌های سیاسی و تغییر رهبران یا رژیم‌های سیاسی در کشورهای منطقه ائتلاف‌های گذشته دچار چالش‌ها یا حتی فروپاشی شده‌اند و ائتلاف‌های نوینی نیز در حال شکل‌گیری است. مصر بازیگری مهم و کلیدی در محور اعتدال عربی بود که همکاری‌ها و روابط ویژه‌ای با آمریکا و اسرائیل داشت و در اعمال فشار بر گروه‌های مقاومت نقش قابل توجهی داشت. با کنار رفتن رژیم مبارک در مصر و دگرگونی شرایط سیاسی، این کشور در حال بازتعریف نقش منطقه‌ای خود است و این دیدگاه وجود دارد که مصر با رویکردهای جدید سیاست خارجی از محور اعتدال عربی خارج شده است و دیگر نمی‌توان آن را به‌عنوان بازیگری در قالب این ائتلاف محسوب کرد. در نتیجه، با خروج مصر از محور موسوم به اعتدال عربی، روند فروپاشی این ائتلاف آغاز شده است و با توجه به تحولات سیاسی و مطالبات مردمی در کشورهای مختلف، این ائتلاف که هرگونه رویکرد محافظه‌کارانه و همکاری با غرب و اسرائیل را دشوار و شاید غیرممکن می‌کند، ‌دیگر نمی‌توان از محور اعتدال عربی در منطقه خاورمیانه سخن گفت. از سوی دیگر، سوریه به‌عنوان بازیگر کانونی محور مقاومت نیز با چالش‌هایی جدی روبه‌رو شده است و مهم‌تر اینکه با توجه به موقعیت استراتژیک این کشور در سطح منطقه و نقش‌آفرینی اساسی آن در محور مقاومت، تلاش‌های خارجی گسترده و مهمی برای تشدید بحران و تغییر شرایط سیاسی در این کشور در حال انجام است. این تلاش‌ها در واقع در جهت ممانعت از بر هم خوردن توازن قدرت در سطح منطقه‌ای به‌نفع محور مقاومت صورت می‌گیرد و این تصور نزد بازیگران رقیب منطقه‌ای و قدرت‌های بین‌المللی وجود دارد که با تضعیف دولت اسد یا دگرگونی‌های سیاسی مهم در این کشور می‌توان به کم‌رنگ کردن نقش محور مقاومت در سطح منطقه پرداخت. با این حال، به‌رغم این واقعیت که دولت سوریه با چالش‌ها و بحران مهمی روبه‌رو شده است، شواهد نشان‌دهنده آن نیست که تغییرات اساسی سیاسی در این کشور حداقل در کوتاه‌مدت رخ بدهد. بر این اساس، به‌رغم تأثیرگذاری بحران سوریه بر محور مقاومت به‌عنوان یک چالش، فروپاشی آن محتمل به‌نظر نمی‌رسد.


اما با دگرگونی و ظهور چالش‌هایی برای ائتلاف‌های گذشته، ائتلاف‌های منطقه‌ای نوینی نیز در حال شکل‌گیری است. ائتلاف نخست که شکل‌گیری آن از یک سو نتیجه فروپاشی محور اعتدال عربی و از سوی دیگر، تلاشی برای جبهه‌گیری منطقه‌ای در برابر خیزش‌های مردمی در جهان عرب است، با محوریت شورای همکاری خلیج فارس و پیوستن کشورهایی مانند اردن و مراکش در حال شکل‌گیری است که ائتلافی متشکل از دولت‌های پادشاهی و سنت‌گراست. ائتلاف دوم که زمینه شکل‌گیری و تقویت آن به‌عنوان ائتلافی کانونی در منطقه خاورمیانه در حال آماده شدن است، ائتلافی است که با رهبری مصر و با حضور نظام‌های سیاسی جدید یا اصلاح‌شده مردمی تشکیل می‌شود. این ائتلاف با گرایشات سیاسی جدید مردمی و نقش‌آفرینی مستقل در سطح منطقه‌ای همراه خواهد بود که البته رویکرد متعادلی را در پیش خواهد گرفت. از مهم‌ترین ویژگی‌های این ائتلاف، تفاوت رویکردها در قبال غرب و به‌خصوص اسرائیل در مقایسه با رژیم‌های محافظه‌کار عربی گذشته خواهد بود که توازن قدرت منطقه‌ای را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد.


ائتلاف نخست از پتانسیل‌های لازمی که جمهوری اسلامی ایران بتواند وارد همکاری و تعامل با آن شود برخوردار نیست و همانگونه که تحولات ماه‌های گذشته نشان داده است، حتی روابط ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با چالش‌هایی مواجه شده است. اما ائتلاف دوم از بسترها و زمینه‌های مناسبی برای تعامل با ایران برخوردار است و حتی ممکن است با ظهور تعاریف و فهم جدید از مقاومت در سطح منطقه با تکیه بر ابعاد مردمی و فراگیر آن، محور مقاومت نوینی با ویژگی‌های جدید شکل بگیرد. بر این اساس، آنچه می‌تواند جایگاه مناسب ج.ا.ایران در ائتلاف‌سازی‌های منطقه‌ای جدید را حفظ کند، از یک سو توجه به تغییر شرایط و لزوم بازتعریف قواعد و دیدگاه‌های ائتلاف‌سازی با توجه به شرایط جدید بازیگران منطقه است و از سوی دیگر، ارائه تعریفی گسترده‌تر از شرایط و زمینه‌های بازیگرانی است که می‌توان با آنها وارد ائتلاف و تعاملات استراتژیک شد. از این‌رو، حفظ یا ارتقاء جایگاه و نقش منطقه‌ای صرفاً به مفهوم حفظ ائتلاف‌های گذشته نخواهد بود.