پلان بی؛ خوانشی نو


عنوان پلان بی در روابط بین الملل جدید نبوده و در برخی مواقع از سوی دولت ها در برابر دولتی دیگر بکار گرفته می شود. این عنوان در مواجهه غرب به ویژه آمریکا با ایران تازگی نداشته و بارها طی سالیان گذشته از سوی مقام های غربی به ویژه آمریکایی و اسرائیلی مطرح شده است. عنوان پلان بی همزمان با طرح انگاره هایی مبنی بر فروپاشی احتمالی برجام مجددا در زمانه حاضر توسط آمریکایی ها و اسرائیلی مطرح شده و میزانی از مباحث این حوزه را به خود اختصاص داده است. اینکه پلان بی مطرح شده توسط مقام های آمریکایی و اسرائیلی در قبال ایران عینیت خارجی دارد یا صرفا یک عملیات روانی و رسانه ای به منظور اعمال فشار بر ایران است موضوعی است که سعی می گردد در این نوشتار کوتاه به آن پاسخ داده شود.

چندی پیش بنی گانتز وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در گفتگویی با فارین پالیسی با تاکید بر اینکه کشورش رویکرد کنونی آمریکا برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران و بازگرداندن آن به چارچوب توافق هسته ای را می پذیرد افزود؛ اسرائیل خواهان یک پلان بی تحت رهبری آمریکاست که شامل فشار اقتصادی گسترده علیه ایران در صورت شکست گفتگوها باشد. گانتز همچنین به طرح C اسرائیل نیز اشاره کرد که شامل اقدام نظامی خواهد بود. راب مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز طی اظهاراتی در اندیشکده کارنگی نیز اعلام داشت؛ تیم بایدن دارد بر روی پلان بی کار می کند. وی همچنین در سفر به منطقه و دیدار با مقام های کشورهای حاشیه خلیج فارس گفته؛ به عقیده دولت آمریکا بهترین راه بازگشت به توافق است اما ما واقع گرا هستیم. همچنان این احتمال وجود دارد که ایران به توافق هسته ای بازنگردد و واشنگتن در حال کار با متحدان منطقه ای بر روی پلان بی هست. مضافا رسانه ها در گزارش های خود از دیدار وزرای امور خارجه آمریکا و رزیم صهیونیستی نوشته اند که دو طرف در حال طراحی پلان بی در صورت عدم بازگشت ایران به مذاکرات هستند. بلینکن گفته ما به هر گزینه ای که به چالش ها از سوی ایران مربوط است توجه خواهیم کرد. مایکل سین مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی دولت جورج بوش، در مقاله ای برای فارین افرز با عنوان پلان بی برای ایران به دولت بایدن توصیه کرده است که با افزایش فشار نشان دهد که ایران به دلیل موضعی که در مذاکرات وین اتخاذ کرده است با عواقب ادعایی مواجه خواهد شد. دانپورت از کارشناسان اندیشکده RUSI در لندن نیز می گوید با توجه به نزدیک شدن ایران به مرحله گریز هسته ای و ساخت یک جنگ افزار هسته ای که ایران با آن فقط یک ماه فاصله دارد نیاز به اجرای پلان بی فوریت پیدا کرده است. در مقابل جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا توجه به پلان بی از سوی این اتحادیه را رد کرده است.

علی ای حال دو فرض در قبال پلان بی قابل طرح است که با تبیین عناصر و اجزاء احتمالی هر کدام از این دو فرض می توان به جمع بندی نسبی از میزان اعتبار ادعای مطروحه از سوی اسرائیلی ها و آمریکایی ها دست یافت؛

 

پلان بی به مثابه برنامه ای در حال تدوین یا تدوین شده

در این فرض پلان بی خارج از اقدامات ذیل نمی باشد؛

حمله نظامی فراگیر، این گزینه به دلایل معلوم و روشن از احتمال وقوع بسیار پائینی برخوردار است و اگر گفته شود تقریبا محال گزاف نیست. زیرا نه رژیم صهیونیستی و نه ایالات متحده آمریکا هم از حیث توان رزمی، هم از حیث منابع مالی و هم از حیث افکار عمومی از امکان مدیریت تبعات وخیم، بغرنج، هولناک و بسیار گسترده این اقدام برخوردار نمی باشند.

حمله نظامی محدود علیه زیرساخت های حیاتی از جمله تاسیسات هسته ای، این گزینه نیز به دلیل آنکه تنش میان ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی را از سطح مدیریت شده به سطحی غیر مدیریت شده تبدیل می نماید و این اتفاق ممکن است به جنگی تمام عیار فیمابین دو طرف منازعه بینجامد و همچنین ناتوانی دشمن از مدیریت تبعات بعدی، از احتمال وقوع بسیار پائینی برخوردار است. روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارش رویکرد همکاری امریکا و رژیم صهیونیستی برای مقابله با برنامه هسته ای ایران در صورت عدم توافق، نوشته که امریکا هیچ علاقه ای به حمله به سایت های هسته ای ایران ندارد و اسرائیل نیز توان نظامی لازم برای حمله مفید و موثر را ندارد و حتی اگر اسرائیل برنامه ای منطقی برای اینکار داشته باشد آمریکا با هیچ اقدام نظامی که احتمال به میان کشاندن واشنگتن به جنگ را داشته باشد، موافقت نخواهد کرد.

خرابکاری صنعتی، این اقدام از سال های گذشته تاکنون انجام و دشمن در هر موقعیتی از مبادرت به آن امتناع نمی نماید.

عملیات پنهان، این اقدام  نیز از سال های گذشته تاکنون در دستور کار سرویس های اطلاعاتی به ویژه رژیم صهیونیستی قرار گرفته و اقدامی جدید نیست. ترور دانشمندان هسته ای و سرقت ادعایی اسناد موسوم به بایگانی هسته ای ایران نمونه هایی از عملیات پنهان صورت گرفته در سال های اخیر است.

حمله سایبری، این اقدام خود بر دو نوع فراگیر و موردی است. در این نوع از حملات زیرساخت های حیاتی ارائه دهنده خدمات عمومی مانند بانک ها، ثبت احوال و سامانه سوخت از اهداف مهم می باشند. این اقدام در سال های گذشته انجام و تاکنون نیز ادامه دارد. آسیب پذیری بالای سایبری رژیم صهیونیستی و آمریکا و نگرانی از واکنش گستره سایبری ایران و متحدان، آنان را از دست یازیدن به حملات سایبری فراگیر برحذر می دارد.

تحریم، تحریم ابزاری است که سال هاست بر اقتصاد و روابط بین المللی ج.ا.ایران سایه افکنده و در دوره های گوناگون از یزان و گستره متفاوتی برخوردار بوده است. اقدامی که اکنون بعضی از آن به مثابه بخشی از پلان بی یاد می کنند شامل دو اقدام می باشد؛ تشدید تحریم ها از حیث شناسایی افراد و موجودیت های دورزننده تحریم و تحت فشار قراردادن چین به توقف خرید نفت از ایران. هرچند دست زدن آمریکا به این دو اقدام از سوی آمریکا محتمل می باشد ولی آنچنان که نمود رسانه ای دارد تحقق آن در میدان عمل آسان نیست به ویژه آنکه برخی ملاحظات، دستیابی آمریکا به اهداف از پیش طراحی شده را بسیار دشوار یا تقریبا ناممکن می سازد. بدین توضیح که استفاده بیش از حد آمریکا از ابزار تحریم در سال های گذشته کشورها را بر آن داشت تا دلار را از گردونه معاملات خود حذف و آن را با دیگر ارزها جایگزین نمایند و همین امر از قدرت کارآمدی ابزار تحریم کاسته است. در این میان بهره گیری ایران از شیوه های پیچیده تر در جهت دور زدن تحریم ها و شیوع استفاده از ارزهای مجازی در مبادلات تجاری از جمله عواملی است که بیش از پیش کارآمدی ابزار تحریم در مواجهه با یک کشور را با تردید های اساسی روبرو کرده است. مطالب مطروحه در نشست چندی پیش وزارت بازرگانی آمریکا با موضوع بازنگری در سیاست ها و روش های تحریم، خود شاهدی بر این مدعاست. از این نظر هرچند بسط رژیم تحریم های یکجانبه آمریکا از حیث افراد و موجودیت ها محتمل است اما اولا در میدان آنچنان موثر نیست ثانیا شامل افراد و موجودیت های معتنابهی نخواهد بود. اما ممکن است اتحادیه اروپا به جهت نشان دادن فضای اجماع میان دو سوی آتلانتیک، به طور مستقل بخش هایی از اقتصاد ایران که پیش تر تحت تحریم های یکجانبه آمریکا قرار گرفته اند را تحریم نماید. این اقدام از لحاظ عملی فاقد اثر عملی قابل توجه لیکن واجد میزانی از آثار روانی و سیاسی قابل کنترل می باشد.

تحت فشار قراردادن چین به خرید نفت از ایران از دیگر اقداماتی است که برخی از آن به عنوان جزئی از پلان بی آمریکا یاد می کنند. شاید دولت بایدن تا حدی به این اقدام دست بزند اما اولا شامل تعداد زیادی از افراد و موجودیت های چینی نخواهد شد ثانیا به دلایل پیش گفته، متضمن آثار عملی قابل توجه نخواهد بود.

 

پلان بی صرفا به مثابه یک عملیات روانی و عبارت پردازی دیگر از تهدید دائمی آمریکا و رژیم صهیونیستی

در این فرض پلان بی نه یک برنامه مدون یا در حال تدوین بلکه صرفا نوعی عملیات روانی است و این عبارت در واقع خوانشی دیگر از عبارت معروف مقامات آمریکایی مبنی بر همه گزینه ها روی میز است، می باشد. در مذاکرات هسته ای وین نیز با تعدادی از این نوع واژگان و عبارت پردازی ها مواجه می باشیم. که از جمله آن می توان به واژه Sequencing به جای واژه step by step اشاره کرد.

 

نتیجه گیری

بررسی امکان های آمریکا و رژیم صهیونیستی و روند تخاصم شان با ایران همگی نشان دهنده آن است این تخاصم نه به یک دوره مشخص بلکه تاریخی به درازای استقلال طلبی مردم ایران دارد که دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک دوره از آن بشمار می آید. هرچند باید خاطر نشان ساخت که کیفیت بروز این تخاصم از شدت و گستره گوناگونی برخوردار بوده است. حال منصرف از پلان A آمریکا و رژیم صهیونیستی که به هدف سوریه زاسیون شدن ایران در ابعاد امنیتی، اضمحلال ارزش های ایرانی-اسلامی و انسجام ملی در چارچوب جنگ ادراکی و شناختی در حال پیگیری است، عنوان پلان بی که چندی است از زبان مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی متعاقب احتمال فروپاشی برجام شنیده می شود بیش از آنکه وجود خارجی داشته باشد نوعی عملیات روانی در جهت اعمال فشار سیاسی و روانی بر ج.ا.ایران است. بگذریم که برخی از اندیشمندان از نبود هیچ پلان مشخصی و قابل توجهی در دولت بایدن در قبال عدم اجرای برجام از سوی ایران سخن می گویند.