بررسی رابطه ترکیه و ایران براساس الگوی «امنیت همکاریگونه»
بررسی رابطه ترکیه و ایران براساس الگوی «امنیت همکاریگونه»
یکشنبه 21 مهر 1392

هدف این مقاله بررسی رابطه ترکیه و ایران براساس رهیافت امنیت همکاریگونه (Cooperative Security) است که مخصوصاً بعد از سفر آقای روحانی و عبدالهگل به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل موضوعیت و مشروعیت یافته است. ایده امنیت همکاریگونه بعد از جنگ سرد مطرح شد و درواقع، تلاشی برای تعیین وظیفه جدید ناتو بود؛ چون میخواستند ناتو را حفظ کنند و با مطرح شدن مقولههای جهانی شدن و هویت جهانی، دیگر تعریف ناتو در حالت دفاع دستهجمعی مقدور نبود. فروپاشی شوروی و افزایش شتاب جهانی شدن و جایگزین شدن قدرت نرم بهجای قدرت سخت باعث گردید امنیت همکاریگونه هویت جدیدی به ناتو بدهد. در سالهای اولیه بعد از جنگ سرد، این اندیشه تقویت شد؛ درواقع، ناتو با امنیت همکاریگونه، صلحجویانهتر وآرمانگراتر از ناتوی گذشته بود. هدف، مأموریت، و وظیفه جدید این سازمان، بیرون آمدن از استراتژی «حاصل جمع صفر» بود.
فلسفه و ایده امنیت همکاریگونه را باید در پرتو ناامنی در مناسبات میان دولتها که ناشی از عدم قطعیت و اطمینان نداشتن از نیات دولتها بود جستجو کرد. درواقع، هدف امنیت همکاریگونه این است که میخواهد این مشکلات را در جهان از میان بردارد. ازطرفی، این رهیافت ازطریق تنظیم تمایلات دولتها تلاش دارد سوءاستنباطها و سوءتعبیرها را از بین ببرد. درحقیقت، طرح این موضوع واکنشی به مفهوم دفاع دستهجمعی بود؛ درخصوص رابطه ایران و ترکیه، مفهوم امنیت همکاریگونه، از دو جهت تاثیرگذار است: نخست اینکه در رابطه ایران و ترکیه، امنیت و ناامنی نهتنها میان دولتها تعدیل مییابد، بلکه هنجارهای مشترک در درون جوامع این دو کشور نیز معنا و هویت مییابند؛ دوم اینکه امنیت همکاریگونه به ترکیه و ایران کمک میکند این موضوع را درک کنند که نیروی نظامی بهترین وسیله برای تأمین امنیت نیست، بلکه به تناسب پدیداریافتگی وجوه مختلف امنیت و ناامنی، روشهای امنیتسازی نیز متغیرند. برایناساس، تقریباً میان استراتژیستهای دو کشور این باور به شکل راسخی قوام یافته است که رویکردهای سنتی در استراتژیستهای امنیتی و دفاعی، درک ناقصی برای فهم لایهها و پویشهای عمیق امنیتی در رابطه آنکارا و تهران بهشمار میروند. درحقیقت، درپی این تغییر استراتژیکی نسبت به مقوله امنیت در روابط دو کشور - که سالها بر نگرش دولتمردان سایه انداخته بود - امنیت همکاریگونه باعث میشود که پیوندی گسترده و پایدار میان سه مفهوم منافع، هویت و امنیت در روابط ایران و ترکیه ایجاد شود.
بدینترتیب، روش کار امنیت همکاریگونه بهوجود آوردن هنجارها و روشهای رفتاری مشترک است. این رهیافت تلاش دارد با برگزاری اجلاسهای دائمی میان کشورها، پاسخگوی ناکامی آنها در ایجاد هنجارها و اصول رفتاری مشترک باشد. باید اشاره کرد بین نظریههای حاکم بر سازمانهای بینالمللی، امنیت همکاریگونه بر امنیت جمعی و دفاع دستهجمعی برتری دارد؛ بهعبارتی، در سازمانهای بینالمللی امروزی مانند: سازمان ملل، ناتو ، و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مقوله امنیت همکاریگونه مطرح است، اما در اندیشه سیاستمداران ترکیه و ایران زیاد مورد توجه قرار نگرفته است. درواقع، بهندرت شاهد بودیم که دو کشور بهطور مشترک در اقدامات بینالمللی حضور داشته باشند؛ اما تحولات جهان عربی نشان داده است آنکارا و تهران در بیشتر موارد ازطریق همکاری (امنیت همکاریگونه) به مثابه یک استراتژی، که میخواهند هدف خود را از طریق اجماع نهادینه کنند. بعد از روی کار آمدن آقای روحانی و دکتر محمدجواد ظریف، علائم ونشانههایی بین ایران و ترکیه ردوبدل شد، بیآنکه مذاکرات رسمی شکل بگیرد و قراردادی بین آنها امضا شود که این موضوع نشان میدهد دو کشور نگرانیهای مشترکی دارند؛ یعنی اینکه هر دوی آنها بر قدرت تأثیرگذاری نظامهای اعتقادی/هویتی جمعی بر رفتار یکدیگر و پویشهای امنیتی میان خود اشتراکنظر دارند. درحقیقت، در پیامهای دکتر روحانی و اردوغان فرجامی همکاری پذیرانه را میتوان مشاهده کرد.
نگارنده معتقد است با تکیه بر رهیافت امنیت همکاریگونه میتوان دریافت که ضریب امنیت در روابط ترکیه و ایران تأثیر مستقیمی بر استحکام منافع و هویت مشترک دو کشور دارد؛ زیرا تقویت اینگونه امنیت در قالب نظام چندفرهنگی خاورمیانه در روابط آنکارا و تهران، ادراک انواع هویتهای امنیتی را در منطقه تقویت خواهد کرد، حال آنکه تشدید رقابتهای امنیتی میان کشورهای منطقه چهبسا فرایند هویتهای مشروعیتساز را برای بهوجود آمدن هنجارها و روشهای رفتاری مشترک امنیتی در منطقه از میان برداشته و تضعیف کند. بنابراین، ایران و ترکیه با توجه به قابلیتها و ظرفیتهایی که درحالحاضر بهوجود آمده است میتوانند الگوی امنیت همکاریگونه در بین کشورهای منطقه باشند؛ زیرا وجوه اشتراک بسیاری میان دو کشور وجود دارد، اما تاکنون دو کشور نتوانستهاند روابط چشمگیر و مستمری داشته باشند تا بتوانند ابتکار عمل را در منطقه در دست بگیرند. اساساً نگارنده با توجه به ظرفیتهای فوقالعاده دو کشور برای ایجاد رابطه مناسبتر معتقد است ترکیه و ایران همسایگان بسیار خوبی هستند، نه دوستان خوبی؛ آنها دشمن همدیگر نیستند، اما رقیب دائمی بهحساب میآیند؛ و درحالحاضر نیز امنیت همکاریگونه و فضای بینالمللی مثبتی که از روی کار آمدن دکتر حسن روحانی در ایران بهوجود آمده باعث شده است اشتیاق برای تنظیم مجدد روابط بهوجود بیاید. اکنون در دورانی بهسر میبریم که دکتر روحانی و دکتر ظریف میتوانند آن را به نقطهعطفی در تاریخ ایران تبدیل کنند؛ زیرا محدودیتهای انعطافناپذیر درخصوص ایران و ترکیه مورد بازبینی قرار گرفته است و اکنون با تغییر ابعاد ابزارهای سیاسی سنتی شتاب بیشتری برای تحول گرفته است.
پس درحالحاضر امنیت همکاریگونه برای ترکیه و ایران رویکردی کارکردی را برای آغاز مسیرهای جدید پیوند با نظام بینالملل و دولتهای همسایه فراهم مینماید؛ ازسویی، رویکرد فوق بر نمایه مشترک نیاز تأکید میورزد. خود این نیازها از مرزهای ملی فراتر میروند و ترکیه و ایران میدانند که تعداد نیازهایی که جهانیاند کم نیستند و آنکارا و تهران میتوانند با ایجاد ایدهها، هویتها و کارگزاریهای مشترک برای پرداختن به این نیازهای مشترک، مجموعهای بینالمللی از منافع و نیازها را بهوجود آورند. این خود، ضرورت و فرصتی برای برداشتن گامهای مثبت در جهت ایجاد فرم منطقهای است؛ اما تاریخ همکاری ترکیه و ایران در چهارچوب امنیت همکاریگونه نشان میدهد که برای تحقق این موضوع به عوامل زیادی نیاز است که ورای امکانات و تجربیات دو کشورند.
در قرن21، امنیت ازطریق همکاری بهمثابه استراتژیای است که میخواهد هدف خود را با اجماع نهادینهشده و نه تدارک نظامی، تحققیافته ببیند. امنیت همکاریگونه توجهی به قراردادها و مقررات ندارد؛ یعنی بین کشورها هیچ قراردادی درمورد امنیت بسته نمیشود. این نوع امنیت باید دولتها را به یکدیگر پیوند بزند و برای این کار، بر هدفهای هماهنگ و همخوان تأکید دارد.
دولتها برای نیل به اجماع برای استراتژی مداخله همکاریگونه در خارج از حوزه مشترک خود اقدام میکنند؛ یعنی برای مثال، ازنظر تاریخی، استنباط مشترک از تهدید بیشترین مورد و مؤثرترین زمینه برای ایجاد نظام امنیتی بوده است. پس، امروزه با توجه به انگارههای امنیت همکاریگونه، مواردی مانند: فساد، جنایات سازمانیافته، تروریسم، مهاجرت، بیماریهای واگیردار، مسائل زیستمحیطی، بحران اعراب، و تجزیه سوریه و تهدیدات گوناگونی محسوب میشوند که میتوانند زمینه همکاری ترکیه و ایران را فراهم نمایند. ازطرفی، مواردی مانند: عوامل اقتصادی، انرژی، و موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک نیز واقعیتهای مشترکی هستند که میتوانند بیشتر به بهبود روابط دو کشور کمک کنند. پس امنیت همکاریگونه میتواند هم روابط ترکیه و ایران را بیشتر تقویت کند و هم خطر را از آنکارا و تهران دور نماید. بدینترتیب، نگارنده معتقد است مؤثرترین شیوه در زمینه تقویت مناسبات امنیتی، شیوه همکاری امنیتگونه است؛ زیرا همانطورکه گفته شد، امنیت همکاریگونه اصل استراتژیکی است که اهداف خود را ازطریق اجماع و نه اقدام نظامی دنبال میکند. اساساً نگارنده برایننظر است که شواهد نشان میدهد روابط دو کشور بهسوی روابط فراگیر درحال حرکت است؛ بااینحال، اگر پیوند آنکارا و تهران نتواند فراگیر باشد، با توجه به الگوی امنیت همکاریگونه و اصل اجماع چهبسا گزینشی باشد و آنها میتوانند در راستای فعالیت مشترک گزینشی روی موضوعات مورد نیاز دو کشور، روابط خود را در حوزههای مشخص هدایت و تنظیم کنند و این مسئله چهبسا موجبات حداکثرسازی منافع در روابط ترکیه و ایران را فراهم آورد
نظر شما