اسراییل و زبانههای آتش نارضایتی
اسراییل و زبانههای آتش نارضایتی
شنبه 14 مرداد 1391
«اسراییل مرا غارت کرد و هیچ چیز برای من باقی نگذاشت».
این شکواییه یک فلسطینی نیست بلکه بخشی از وصیتنامه یک شهروند اسرائیلی است که وضعیت نابسامان معیشتی و وزن سنگین بدهیها تاب تحمل را از وی ربود و سرانجام دست به خودسوزی زد تا اینچنین اعتراض خود را به وضعیت دشوار اقتصادی و نابرابری اجتماعی در اسراییل نشان دهد.
خودسوزی چند روز پیش موشه سلیمان شهروند 58 ساله اسرائیل که در اثنای تظاهرات اعتراضی علیه وضعیت اقتصادی و اجتماعی در این رژیم انجام گرفت در نوع خود اقدامی تاریخی بود. همین بود که برخی به وی لقب «بوعزیزی اسرائیل» دادند.
یک هفته پس از این رخداد، در حادثه مشابهی یکی دیگر از شهروندان اسراییل که اتفاقا بازنشسته ارتش این رژیم نیز بود اقدام به خودسوزی کرد. برخی رسانههای اسرائیل نیز نوشتند که طی هفتههای اخیر صدها مورد تماس با پلیس این رژیم برقرار شده و تهدیداتی مبنی بر خودسوزی در صورت عدم ارائه کمک به آنها مطرح شده است.
بهطور کلی اعتراض علیه وضعیت معیشتی و عدالت اجتماعی در اسرائیل آنهم از سوی ساکنان یهودی آن، پدیدهای بیسابقه در این رژیم است که نقطه شروع آن نیز تابستان سال گذشته بود.
سال گذشته به مدت چند ماه در چند شهر اسراییل تظاهرات گسترده و بیسابقهای در اعتراض به افزایش هزینههای زندگی و قیمت مسکن برگزار شد.
به نتیجه نرسیدن مطالبات معترضان در سال گذشته باعث شد که امسال نیز در نخستین سالگرد آغاز جنبش اعتراضی علیه نابرابری اقتصادی و بیعدالتی اجتماعی در اسراییل، تظاهراتی برگزار شود که همراه شدن آن با وقوع چند خودسوزی، ابعاد جدیدی به اعتراضها داد.
طی 4 سال اخیر که بحران اقتصادی آمریکا و اروپا را دربرگرفته، اقتصاد اسراییل نیز به دلیل رابطه تنگاتنگ با اقتصاد غرب، از این بحران متاثر شده و شرایط دشواری را به خود میبینند. با این وجود بسیاری در اسراییل، وضعیت دشوار اقتصادی را بیش از هر چیز ناشی از عملکرد ضعیف دولت و در راس آنها بنیامین نتانیاهو نخستوزیر و یووال اشتاینیتز وزیر دارائی اسراییل میدانند.
آنطور که اخیرا سازمان بینالمللی اعتبارسنجی مودی (MOODY) اعلام کرد، اعتبار اقتصاد اسراییل از وضعیت پایدار به وضعیت منفی کاهش رتبه یافته و پیشبینی میشود که وضعیت نزولی اقتصاد این رژیم حداقل تا 12 و یا 18 ماه دیگر ادامه پیدا کند.
در ابتدای سال جاری میلادی 2012، مجله اقتصادی اکونومیست پیشبینی کرده بود که امسال صادرات و واردات اسراییل وارد یک دوران رکود شدید خواهد شد و سطح معیشتی شهروندان این رژیم نیز پایین خواهد آمد و بیکاری نیز افزایش مییابد.
دولت اسراییل برای غلبه بر وضعیت اقتصادی روی به سیاستهای ریاضتی همچون افزایش مالیاتها و کاهش هزینههای جاری آورده است. وزیر دارائی این رژیم گفته که نمیخواهد اسراییل سرنوشتی مشابه با یونان و اسپانیا پیدا کند.
آنچه بحران اقتصادی در اسراییل را پیچیدهتر و برای بسیاری دشوارتر کرده، توزیع نامناسب ثروت در این رژیم است. مرکز پژوهشهای پارلمان(کنست) اسراییل چند روز پیش در گزارشی اعلام کرد که 3 دهک اول درآمدی در اسراییل، حدود 80 درصد از اقتصاد این رژیم را در اختیار دارند که این خود به روشنی بیانگر فاصله طبقاتی در این رژیم است.
از سوی دیگر نوع خاص ساختار اجتماعی اسراییل که در آن نوعی تبعیض نهادینه شده وجود دارد، نابرابریها در این جامعه را افزایش داده است.
بهطور کلی جامعه اسراییل جامعهای منحصر بهفرد بوده، چرا که این جامعه از جمعیتی مهاجر که از نقاط مختلف دنیا به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردهاند، شکل گرفته است. تنوع قومی جامعه اسراییل که در قالب قومیتها، فرهنگها و نگرشهای مختلف مذهبی تجلی پیدا کرده، موجب بروز شکافهای اجتماعی و در پی آن نابرابریهای اجتماعی شده است. به عنوان مثال در کسب فرصتها و مناصب سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، یهودیهایی که از کشورهای غربی به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردهاند که به آنان اشکنازی گفته میشود نسبت به یهودیانی که از کشورهای شرقی مهاجرت کردهاند که به سفاردیها معروف هستند، از ارجحیت برخوردار بودهاند. اگر به این شکاف، شکافهای دیگر همچون شکاف یهودیها و اعراب و نیز شکاف مذهبیها و سکولارها را اضافه کنیم، تصویر بهتری از وضعیت جامعه اسراییل و تفاوتهای ساختاری موجود در آن بدست میآید.
گرچه از نظری بحران اقتصادی اخیر در اسراییل و اعتراضهای پس از آن همچون موارد مشابه آن در دیگر کشورها امری عادی به نظر میرسد اما نباید فراموش کرد که این وضعیت برای رژیمی که کوشیده همواره خود را بهشت آمال و سرزمین موعود برای یهودیان معرفی کند و از همین طریق نظر هزاران نفر در سراسر دنیا را برای مهاجرت به آنجا جلب کرده بسیار سنگین و دشوار است.
این شکواییه یک فلسطینی نیست بلکه بخشی از وصیتنامه یک شهروند اسرائیلی است که وضعیت نابسامان معیشتی و وزن سنگین بدهیها تاب تحمل را از وی ربود و سرانجام دست به خودسوزی زد تا اینچنین اعتراض خود را به وضعیت دشوار اقتصادی و نابرابری اجتماعی در اسراییل نشان دهد.
خودسوزی چند روز پیش موشه سلیمان شهروند 58 ساله اسرائیل که در اثنای تظاهرات اعتراضی علیه وضعیت اقتصادی و اجتماعی در این رژیم انجام گرفت در نوع خود اقدامی تاریخی بود. همین بود که برخی به وی لقب «بوعزیزی اسرائیل» دادند.
یک هفته پس از این رخداد، در حادثه مشابهی یکی دیگر از شهروندان اسراییل که اتفاقا بازنشسته ارتش این رژیم نیز بود اقدام به خودسوزی کرد. برخی رسانههای اسرائیل نیز نوشتند که طی هفتههای اخیر صدها مورد تماس با پلیس این رژیم برقرار شده و تهدیداتی مبنی بر خودسوزی در صورت عدم ارائه کمک به آنها مطرح شده است.
بهطور کلی اعتراض علیه وضعیت معیشتی و عدالت اجتماعی در اسرائیل آنهم از سوی ساکنان یهودی آن، پدیدهای بیسابقه در این رژیم است که نقطه شروع آن نیز تابستان سال گذشته بود.
سال گذشته به مدت چند ماه در چند شهر اسراییل تظاهرات گسترده و بیسابقهای در اعتراض به افزایش هزینههای زندگی و قیمت مسکن برگزار شد.
به نتیجه نرسیدن مطالبات معترضان در سال گذشته باعث شد که امسال نیز در نخستین سالگرد آغاز جنبش اعتراضی علیه نابرابری اقتصادی و بیعدالتی اجتماعی در اسراییل، تظاهراتی برگزار شود که همراه شدن آن با وقوع چند خودسوزی، ابعاد جدیدی به اعتراضها داد.
طی 4 سال اخیر که بحران اقتصادی آمریکا و اروپا را دربرگرفته، اقتصاد اسراییل نیز به دلیل رابطه تنگاتنگ با اقتصاد غرب، از این بحران متاثر شده و شرایط دشواری را به خود میبینند. با این وجود بسیاری در اسراییل، وضعیت دشوار اقتصادی را بیش از هر چیز ناشی از عملکرد ضعیف دولت و در راس آنها بنیامین نتانیاهو نخستوزیر و یووال اشتاینیتز وزیر دارائی اسراییل میدانند.
آنطور که اخیرا سازمان بینالمللی اعتبارسنجی مودی (MOODY) اعلام کرد، اعتبار اقتصاد اسراییل از وضعیت پایدار به وضعیت منفی کاهش رتبه یافته و پیشبینی میشود که وضعیت نزولی اقتصاد این رژیم حداقل تا 12 و یا 18 ماه دیگر ادامه پیدا کند.
در ابتدای سال جاری میلادی 2012، مجله اقتصادی اکونومیست پیشبینی کرده بود که امسال صادرات و واردات اسراییل وارد یک دوران رکود شدید خواهد شد و سطح معیشتی شهروندان این رژیم نیز پایین خواهد آمد و بیکاری نیز افزایش مییابد.
دولت اسراییل برای غلبه بر وضعیت اقتصادی روی به سیاستهای ریاضتی همچون افزایش مالیاتها و کاهش هزینههای جاری آورده است. وزیر دارائی این رژیم گفته که نمیخواهد اسراییل سرنوشتی مشابه با یونان و اسپانیا پیدا کند.
آنچه بحران اقتصادی در اسراییل را پیچیدهتر و برای بسیاری دشوارتر کرده، توزیع نامناسب ثروت در این رژیم است. مرکز پژوهشهای پارلمان(کنست) اسراییل چند روز پیش در گزارشی اعلام کرد که 3 دهک اول درآمدی در اسراییل، حدود 80 درصد از اقتصاد این رژیم را در اختیار دارند که این خود به روشنی بیانگر فاصله طبقاتی در این رژیم است.
از سوی دیگر نوع خاص ساختار اجتماعی اسراییل که در آن نوعی تبعیض نهادینه شده وجود دارد، نابرابریها در این جامعه را افزایش داده است.
بهطور کلی جامعه اسراییل جامعهای منحصر بهفرد بوده، چرا که این جامعه از جمعیتی مهاجر که از نقاط مختلف دنیا به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردهاند، شکل گرفته است. تنوع قومی جامعه اسراییل که در قالب قومیتها، فرهنگها و نگرشهای مختلف مذهبی تجلی پیدا کرده، موجب بروز شکافهای اجتماعی و در پی آن نابرابریهای اجتماعی شده است. به عنوان مثال در کسب فرصتها و مناصب سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، یهودیهایی که از کشورهای غربی به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردهاند که به آنان اشکنازی گفته میشود نسبت به یهودیانی که از کشورهای شرقی مهاجرت کردهاند که به سفاردیها معروف هستند، از ارجحیت برخوردار بودهاند. اگر به این شکاف، شکافهای دیگر همچون شکاف یهودیها و اعراب و نیز شکاف مذهبیها و سکولارها را اضافه کنیم، تصویر بهتری از وضعیت جامعه اسراییل و تفاوتهای ساختاری موجود در آن بدست میآید.
گرچه از نظری بحران اقتصادی اخیر در اسراییل و اعتراضهای پس از آن همچون موارد مشابه آن در دیگر کشورها امری عادی به نظر میرسد اما نباید فراموش کرد که این وضعیت برای رژیمی که کوشیده همواره خود را بهشت آمال و سرزمین موعود برای یهودیان معرفی کند و از همین طریق نظر هزاران نفر در سراسر دنیا را برای مهاجرت به آنجا جلب کرده بسیار سنگین و دشوار است.
نظر شما