کتاب اروپا ۴ (ویژه روابط اروپا و آمریکا)
|
چاپ نخست: آبان ماه ۱۳۸۳ |
شابک:۵ ـ ۳۴ ـ ۸۶۸۰ ـ ۹۶۴ |
قیمت: ۲۲۵۰ تومان |
کتاب اروپا ۴ (ویژه روابط اروپا و آمریکا)
گردآوری و تدوین: علی فلاحی
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب منطقه ای
کدبازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: BB00020045511380107
هرچند آمریکا و اروپا از یک حوزه تمدنی، فرهنگی برخاستهاند و در بلوک یا طیف غرب تعریف و نگریسته میشدهاند و همواره شاهد یک نوع وابستگی متقابل فزاینده اقتصادی و امنیتی بهویژه در دوران جنگ سرد در قبال تهدیدات شوروی بودهایم، با این حال، روند یادشده بدان معنا نیست که اکنون نیز لزوماً ناظر درجات بالایی از روند همگرایی در کلیه ابعاد میان دو سوی آتلانتیک باشیم.
تا پیش از پایان جنگ سرد، آمریکا خود یکی از حامیان جدی روند همگرایی بهویژه اقتصادی (جامعه اقتصادی اروپا) و حتی دفاعی (ناتو) بهشمار میآید، در حالیکه پس از جنگ سرد و تغییر ساختار نظام دوقطبی، جامعه اروپا نیز شاهد تغییرات ساختاری بهواسطه تغییر ساختار نظام بینالملل در خود گردید. بهدنبال پیمان ماستریخت، جامعه اروپا به اتحادیه اروپا تغییر نام یافت در حالیکه دیگر تنها رکن اقتصادی را یدک نمیکشید. بلکه بهدنبال همگرایی پولی، دفاعی ـ امنیتی و یک سیاست خارجی مشترک بود.
اتخاذ یک سیاست دفاعی ـ امنیتی مشترک از سوی اروپا با هدف به دوش کشیدن مسئولیت امنیت اروپا بهویژه پس از بحرانهای بالکان، حکایت از تنش یا روند واگرایی در حیطه قدرت سختافزاری بود. اما این روند واگرایی تنها به بعد دفاعی ـ امنیتی محدود نگردید، بلکه در دوران بوش دوم و اتخاذ روند یکجانبهگرایی از سوی وی، اختلافاتی نیز در شیوه و تاکتیک جهت رسیدن به نتیجه مطلوب پدیدار شد. مسئله پروتکل زیستمحیطی کیوتو، طرح سپر دفاع موشکی، حمله به عراق و ... سبب گردید تا اتخاذ سیاست یکجانبهگرای بوش در تقابل با نظام چندقطبی یا روند چندجانبهگرایی موردنظر اتحادیه اروپا قرار گیرد.
بهدنبال انتشار جلد سوم از مجموعه کتابهای منطقهای اروپا توسط مؤسسه تهران، چهارمین کتاب اروپا با عنوان «آمریکا ـ اتحادیه اروپا» توسط اعضا و همکاران شورای غیردولتی روابط خارجی ـ دپارتمان اروپا ـ مؤسسه تهران تهیه و منتشر گردیده است.
این کتاب تلاش دارد تا در حد توان و بضاعت علمی به نقاط اشتراک و افتراق آمریکا ـ اتحادیه اروپا یا به تعبیر بهتر میزان روند همگرایی یا واگرایی موجود در مناسبات فراآتلانتیکی آمریکا ـ اروپا بپردازد. کتاب حاضر دربرگیرندة ۸ مقاله پژوهشی میباشد.
مقاله اول تحت عنوان «مناسبات فراآتلانتیکی: ارزیابی روابط اتحادیه اروپایی و آمریکا»، روند تاریخی مناسبات و دستور کار جدید فراآتلانتیکی، میزان تعامل و همکاری دو بازیگر جهانی را پیش و پس از بحران عراق، بهویژه در مسائل دفاعی ـ امنیتی مورد توجه قرار میدهد.
در مقاله دوم تحت عنوان «مناسبات آمریکا و اروپا: همسویی یا ناهمسویی؟» بنیادهای رفتاری دو بازیگر (اروپا و آمریکا) را در سطوح تحلیل منطقهای و بینالمللی مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد با این هدف که میزان همگرایی یا واگرایی را در ابعاد و موضوعات کارکردی متفاوت جهت تبیین بهتر سیاست خارجی آمریکا ـ اروپا به تصویر کشد. اهمیت میزان همگرایی و واگرایی در میان دو بازیگر تا بدانجاست که میتوان از آن بهعنوان رهنمودی جهت تنظیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال اتحادیه اروپا بهره جست.
مقاله سوم به «بررسی روابط آمریکا و اتحادیه اروپا» براساس متغیر تهدیدات امنیتی ناشی از حملات ۱۱ سپتامبر میپردازد.
ارزیابی صورتگرفته در جهت پاسخ بدین پرسش میباشد که جریانات سیاسی بهوقوع پیوسته در این دوره زمانی منجر به همگرایی یا واگرایی این دو بازیگر عمده در صحنه روابط بینالملل شده است. در بخشی از این مقاله به بیان متغیرهایی از منظر سیاسی پرداخت شده که در رابطه دوجانبه این دو بازیگر دارای اهمیت است بهطوری که موجب شکلگیری انتقاداتی میان یکدیگر شده است.
یکی از اهداف مهم و غایی جامعه اروپا در قالب روند همگرایی، ایجاد یک سپاه مشترک اروپایی تحت عنوان هویت یا سیاست دفاعی ـ امنیت مشترک اروپا میباشد با این هدف که اتحادیه اروپا به یک بازیگر با مسئولیت جهانی تبدیل گردد. هدف فوق اگرچه به دیدة تأمین امنیت قاره اروپا شکل گرفته است، با وجود این، اتخاذ چنین هدفی با واکنشهای متفاوتی از درون و بیرون نهاد فراملی اتحادیه اروپا مواجه شده است. در واقع، مقاله چهارم بهدنبال این هدف است که به «رویکرد ایالات متحده آمریکا به سیاست دفاعی ـ امنیتی اروپا» بپردازد تا روند تکامل همگرایی و همچنین چیستی و ضرورت وجودی سیاست دفاعی ـ امنیتی اتحادیه اروپا، شناخت سیاست خارجی و امنیتی سه قدرت بزرگ اتحادیه، جایگاه ناتو در ترتیبات امنیتی اروپا و ارزیابی مواضع ایالاتمتحده در قبال سیاست دفاعی ـ امنیتی اروپا را مورد بررسی قرار دهد.
مقاله پنجم به بررسی «دیپلماسی بازرگانی فراآتلانتیکی اروپا و آمریکا در محیط جدید امنیتی» میپردازد در حالیکه تأکید عمده مقاله بر دستور کار جدید تجاری اروپا ـ آمریکا مبتنی میگردد. همچنین نگارنده در مقاله یادشده تلاش دارد تا میزان همگرایی یا واگرایی در روابط بازرگانی دو بازیگر عمده جهانی و بهعبارت دیگر درجه وابستگی متقابل اقتصادی با توجه به بافت امنیتی پس از جنگ سرد را مورد توجه قرار دهد با این هدف که میزان سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی در روابط موجود میان دو بلوک اقتصادی و ارتباط آن را با شکافها یا تنشهای سیاسی ـ امنیتی بررسی و ارزیابی نماید.
در مقاله ششم تلاش گردیده است تا «مؤلفههای رقابت و همکاری آمریکا ـ اتحادیه اروپا در آسیای جنوب شرقی»، مورد بررسی قرار گیرد. همکاریهای دوجانبه منطقهای در چارچوب آسم (اتحادیه اروپا و آسیا) و نیز اپک (حوزه اقیانوس آرام و پاسیفیک ـ آمریکا) و همچنین همکاریهای اقتصادی و حجم تجارت دو قطب اقتصادی (اروپا و آمریکا) در منطقه، تفاوت رویکرد اروپا و آمریکا در قبال چین، همکاریهای اروپا و آمریکا برای مبارزه با تروریسم در منطقه و پیشبرد حقوقبشر و دمکراسی در جنوب شرقی آسیا از عمده محورهای مطرح در مقاله حاضر است.
عضویت ده کشور جدید در اتحادیه اروپایی و گسترش این نهاد اروپایی با پذیرش اعضای دیگر در سالهای نهچندان دور، شبهات بسیاری را در نگاه سیاستمداران و صاحبنظران برانگیخته است. بهنظر میرسد بررسی دیدگاههای ایالاتمتحده بهعنوان تنها ابرقدرت باقیمانده از دوران جنگ ـ که پس از رویداد ۱۱ سپتامبر درصدد ایجاد نظمی نوین در نظام بینالمللی برآمده است ـ خالی از اهمیت نباشد. بر این اساس، نویسنده در مقاله هفتم تحت عنوان «سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال گسترش اتحادیه اروپا بهسوی شرق» تلاش دارد تا با بررسی فرصتها و چالشهای ناشی از گسترش اتحادیه اروپا به شرق، نگاه مثبت یا منفی ایالات متحده آمریکا را نسبت به این مسئله مورد ارزیابی قرار دهد.
مقاله هشتم تحت عنوان «پیدایش گلیسم فرانسوی و محافظهکاری آمریکایی و پدیداری آنها پس از ۱۱ سپتامبر» است که به تبیین سیاست خارجی فرانسه در قبال آمریکا با تأکید بر اصول و مبانی گلیسم میپردازد. در این مقاله با استفاده از چارچوب نظری نوواقعگرایی، رفتار و کنش دولتهای فرانسه و آمریکا مورد تطبیق و ارزیابی قرار میگیرد.
تا پیش از پایان جنگ سرد، آمریکا خود یکی از حامیان جدی روند همگرایی بهویژه اقتصادی (جامعه اقتصادی اروپا) و حتی دفاعی (ناتو) بهشمار میآید، در حالیکه پس از جنگ سرد و تغییر ساختار نظام دوقطبی، جامعه اروپا نیز شاهد تغییرات ساختاری بهواسطه تغییر ساختار نظام بینالملل در خود گردید. بهدنبال پیمان ماستریخت، جامعه اروپا به اتحادیه اروپا تغییر نام یافت در حالیکه دیگر تنها رکن اقتصادی را یدک نمیکشید. بلکه بهدنبال همگرایی پولی، دفاعی ـ امنیتی و یک سیاست خارجی مشترک بود.
اتخاذ یک سیاست دفاعی ـ امنیتی مشترک از سوی اروپا با هدف به دوش کشیدن مسئولیت امنیت اروپا بهویژه پس از بحرانهای بالکان، حکایت از تنش یا روند واگرایی در حیطه قدرت سختافزاری بود. اما این روند واگرایی تنها به بعد دفاعی ـ امنیتی محدود نگردید، بلکه در دوران بوش دوم و اتخاذ روند یکجانبهگرایی از سوی وی، اختلافاتی نیز در شیوه و تاکتیک جهت رسیدن به نتیجه مطلوب پدیدار شد. مسئله پروتکل زیستمحیطی کیوتو، طرح سپر دفاع موشکی، حمله به عراق و ... سبب گردید تا اتخاذ سیاست یکجانبهگرای بوش در تقابل با نظام چندقطبی یا روند چندجانبهگرایی موردنظر اتحادیه اروپا قرار گیرد.
بهدنبال انتشار جلد سوم از مجموعه کتابهای منطقهای اروپا توسط مؤسسه تهران، چهارمین کتاب اروپا با عنوان «آمریکا ـ اتحادیه اروپا» توسط اعضا و همکاران شورای غیردولتی روابط خارجی ـ دپارتمان اروپا ـ مؤسسه تهران تهیه و منتشر گردیده است.
این کتاب تلاش دارد تا در حد توان و بضاعت علمی به نقاط اشتراک و افتراق آمریکا ـ اتحادیه اروپا یا به تعبیر بهتر میزان روند همگرایی یا واگرایی موجود در مناسبات فراآتلانتیکی آمریکا ـ اروپا بپردازد. کتاب حاضر دربرگیرندة ۸ مقاله پژوهشی میباشد.
مقاله اول تحت عنوان «مناسبات فراآتلانتیکی: ارزیابی روابط اتحادیه اروپایی و آمریکا»، روند تاریخی مناسبات و دستور کار جدید فراآتلانتیکی، میزان تعامل و همکاری دو بازیگر جهانی را پیش و پس از بحران عراق، بهویژه در مسائل دفاعی ـ امنیتی مورد توجه قرار میدهد.
در مقاله دوم تحت عنوان «مناسبات آمریکا و اروپا: همسویی یا ناهمسویی؟» بنیادهای رفتاری دو بازیگر (اروپا و آمریکا) را در سطوح تحلیل منطقهای و بینالمللی مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد با این هدف که میزان همگرایی یا واگرایی را در ابعاد و موضوعات کارکردی متفاوت جهت تبیین بهتر سیاست خارجی آمریکا ـ اروپا به تصویر کشد. اهمیت میزان همگرایی و واگرایی در میان دو بازیگر تا بدانجاست که میتوان از آن بهعنوان رهنمودی جهت تنظیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال اتحادیه اروپا بهره جست.
مقاله سوم به «بررسی روابط آمریکا و اتحادیه اروپا» براساس متغیر تهدیدات امنیتی ناشی از حملات ۱۱ سپتامبر میپردازد.
ارزیابی صورتگرفته در جهت پاسخ بدین پرسش میباشد که جریانات سیاسی بهوقوع پیوسته در این دوره زمانی منجر به همگرایی یا واگرایی این دو بازیگر عمده در صحنه روابط بینالملل شده است. در بخشی از این مقاله به بیان متغیرهایی از منظر سیاسی پرداخت شده که در رابطه دوجانبه این دو بازیگر دارای اهمیت است بهطوری که موجب شکلگیری انتقاداتی میان یکدیگر شده است.
یکی از اهداف مهم و غایی جامعه اروپا در قالب روند همگرایی، ایجاد یک سپاه مشترک اروپایی تحت عنوان هویت یا سیاست دفاعی ـ امنیت مشترک اروپا میباشد با این هدف که اتحادیه اروپا به یک بازیگر با مسئولیت جهانی تبدیل گردد. هدف فوق اگرچه به دیدة تأمین امنیت قاره اروپا شکل گرفته است، با وجود این، اتخاذ چنین هدفی با واکنشهای متفاوتی از درون و بیرون نهاد فراملی اتحادیه اروپا مواجه شده است. در واقع، مقاله چهارم بهدنبال این هدف است که به «رویکرد ایالات متحده آمریکا به سیاست دفاعی ـ امنیتی اروپا» بپردازد تا روند تکامل همگرایی و همچنین چیستی و ضرورت وجودی سیاست دفاعی ـ امنیتی اتحادیه اروپا، شناخت سیاست خارجی و امنیتی سه قدرت بزرگ اتحادیه، جایگاه ناتو در ترتیبات امنیتی اروپا و ارزیابی مواضع ایالاتمتحده در قبال سیاست دفاعی ـ امنیتی اروپا را مورد بررسی قرار دهد.
مقاله پنجم به بررسی «دیپلماسی بازرگانی فراآتلانتیکی اروپا و آمریکا در محیط جدید امنیتی» میپردازد در حالیکه تأکید عمده مقاله بر دستور کار جدید تجاری اروپا ـ آمریکا مبتنی میگردد. همچنین نگارنده در مقاله یادشده تلاش دارد تا میزان همگرایی یا واگرایی در روابط بازرگانی دو بازیگر عمده جهانی و بهعبارت دیگر درجه وابستگی متقابل اقتصادی با توجه به بافت امنیتی پس از جنگ سرد را مورد توجه قرار دهد با این هدف که میزان سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی در روابط موجود میان دو بلوک اقتصادی و ارتباط آن را با شکافها یا تنشهای سیاسی ـ امنیتی بررسی و ارزیابی نماید.
در مقاله ششم تلاش گردیده است تا «مؤلفههای رقابت و همکاری آمریکا ـ اتحادیه اروپا در آسیای جنوب شرقی»، مورد بررسی قرار گیرد. همکاریهای دوجانبه منطقهای در چارچوب آسم (اتحادیه اروپا و آسیا) و نیز اپک (حوزه اقیانوس آرام و پاسیفیک ـ آمریکا) و همچنین همکاریهای اقتصادی و حجم تجارت دو قطب اقتصادی (اروپا و آمریکا) در منطقه، تفاوت رویکرد اروپا و آمریکا در قبال چین، همکاریهای اروپا و آمریکا برای مبارزه با تروریسم در منطقه و پیشبرد حقوقبشر و دمکراسی در جنوب شرقی آسیا از عمده محورهای مطرح در مقاله حاضر است.
عضویت ده کشور جدید در اتحادیه اروپایی و گسترش این نهاد اروپایی با پذیرش اعضای دیگر در سالهای نهچندان دور، شبهات بسیاری را در نگاه سیاستمداران و صاحبنظران برانگیخته است. بهنظر میرسد بررسی دیدگاههای ایالاتمتحده بهعنوان تنها ابرقدرت باقیمانده از دوران جنگ ـ که پس از رویداد ۱۱ سپتامبر درصدد ایجاد نظمی نوین در نظام بینالمللی برآمده است ـ خالی از اهمیت نباشد. بر این اساس، نویسنده در مقاله هفتم تحت عنوان «سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال گسترش اتحادیه اروپا بهسوی شرق» تلاش دارد تا با بررسی فرصتها و چالشهای ناشی از گسترش اتحادیه اروپا به شرق، نگاه مثبت یا منفی ایالات متحده آمریکا را نسبت به این مسئله مورد ارزیابی قرار دهد.
مقاله هشتم تحت عنوان «پیدایش گلیسم فرانسوی و محافظهکاری آمریکایی و پدیداری آنها پس از ۱۱ سپتامبر» است که به تبیین سیاست خارجی فرانسه در قبال آمریکا با تأکید بر اصول و مبانی گلیسم میپردازد. در این مقاله با استفاده از چارچوب نظری نوواقعگرایی، رفتار و کنش دولتهای فرانسه و آمریکا مورد تطبیق و ارزیابی قرار میگیرد.
نظر شما