دومینوی سقوط در خلیج فارس (بیداری چهارم در خاورمیانه؟)



چاپ نخست: اسفند ماه ۱۳۹۲

شابک:
۴ ـ ۲۱۳ ـ ۵۲۶ ـ ۹۶۴ ـ ۹۷۸
قیمت: ۱۷۵۰۰ تومان
 
 دومینوی سقوط در خلیج فارس (بیداری چهارم در خاورمیانه؟)
 
 
نویسنده: کریستوفر ام. دیویدسون
مترجم: دکتر سید محمد هوشی‌سادات (استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
کد بازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: 9339374
 
 
 
پژوهش برای خلق کتاب حاضر از تابستان 2009 و از حضور موقت من در دانشگاه کیوتو آغاز شد، هرچند ایدة اولیة این کتاب به سال 2002 بازمی‌گشت. در آن زمان، من درحال نهایی کردن پایان‌نامة دکترای خود بودم و پس از آن نیز مطالعات خود را دنبال نمودم، به‌ویژه زمانی‌که در امیرنشین رأس‌الخیمه، در شمال کشور امارات و در محیط دانشگاهی حضور داشتم. هم‌اکنون و در ابتدای سال 2014، از انتشار نسخة انگلیسی این اثر حدود یک سال می‌گذرد و این کتاب به زبان‌های فرانسوی و عربی نیز ترجمه شده، هرچند در این برهة زمانی اندک، سیاست، اقتصاد و روابط بین‌الملل در حوزة خلیج فارس به‌سرعت شاهد تغییراتی بوده است. در جبهة داخلی، صندوق بین‌المللی پول به سه نظام پادشاهی منطقه درخصوص ماهیت ناپایدار برنامه‌های اقتصادی آنها هشدار داده، درحالی‌که عربستان سعودی، حتی در مناطق غیرشیعه‌نشین شاهد گسترش اعتراضات بوده است. شماری دیگر از معترضان به اتهامات گوناگونی، ازجمله ارسال توئیت‌های گوناگون، در هر شش شیخ‌نشین زندانی شده‌اند و گفتگوهای ملی در بحرین نیز به‌طور رسمی به حالت تعلیق درآمده است. به‌دنبال روند صعودی نرخ بیکاری، دولت‌های مذکور به‌دنبال یافتن راه‌حل‌های سریعی بوده‌اند که اخراج صدها هزار مهاجر خارجی در این زمره قرار می‌گیرند. در جبهة خارجی، تولید نفت در آمریکا از عربستان سعودی، به‌عنوان نخستین تولیدکننده در جهان پیشی گرفته است و درپی افزوده شدن تولیدات ایران، لیبی و اعضای غیر اوپک به بازارهای بین‌المللی بهای نفت نیز روند کاهشی خود را دنبال می‌کند. علاوه‌براین، واشنگتن به‌همراه دیگر قدرت‌های جهانی، بدون توجه به احساسات ضدایرانی متحدان غربی در منطقه، ازجمله عربستان و امارات، به مذاکره با تهران به‌منظور حل‌وفصل مناقشة هسته‌ای روی آورده‌اند و با آنکه پادشاهی‌های منطقة خلیج فارس با شعله‌ور ساختن جنگ داخلی در سوریه و ترویج افراط‌گرایی از شورشیان حمایت مالی به‌عمل می‌آورند، روند درگیری‌ها در این کشور به سود بشار اسد رقم می‌خورد. همچنین، حمایت گسترده و هزینه‌بر ریاض از نظام کنونی تحت هدایت نظامیان در قاهره پس از سقوط دولت اسلام‌گرای محمد مرسی نیز نتیجه‌ای جز احتمال وقوع جنگ داخلی دیگر در منطقه و یا بحران مالی جدی برای آل سعود دربرنخواهد داشت.
بسیاری از این تحولات اخیر باعث حیرت ناظران، مقامات دولتی و حتی اندیشمندانی شده که در بیشتر موارد برای مطالعات بر روی منطقة خلیج فارس کمک‌های مالی از این پادشاهی‌ها دریافت کرده و شیوخ، پادشاهان و سلاطین این حوزه را به‌نوعی یک مورد استثنائی و جدای از دیگر رژیم‌های اقتدارگرای عربی توصیف می‌نموده و این متحدان غرب را عناصر مهمی در برقراری ثبات در این منطقة ناآرام بیان می‌کردند. غالب رویدادهای سال 2013 در منطقة خلیج فارس نیز با تز و نظریة اصلی کتاب حاضر متناسب بوده‌اند که برای نمونه می‌توان به پیوند مصلحتی و ناهمگونی اشاره داشت که میان عربستان سعودی و اسرائیل شکل گرفته که حکایت از گرفتاری‌ها و تنگناهای مشترک این دو دارد. هرچند من در تحقیقات خود در سال 2009، هرگونه فروپاشی نظام‌های پادشاهی حوزة خلیج فارس را در دهة آینده پیش‌بینی می‌نمودم، در نسخة سال 2012 به این نتیجه دست یافتم که بیشتر این رژیم‌ها در بازة زمانی دو تا پنج سال آینده به‌صورت دومینووار سقوط خواهند کرد.