چالش‌های حکمرانی اقتصادی رژیم صهیونیستی


 

مقدمه

رژیم صهیونیستی اکنون پس از گذشت بیش از هفت دهه از تشکیل یافتن به‌عنوان یک موجودیت نتوانسته است که از ثبات و پیوستگی لازم برخوردار باشد. این رژیم در بُعد سیاسی، همواره شاهد اختلافات گسترده و بحران داخلی و عدم توافق بر سر تشکیل کابینه واحد بوده است و در بعد امنیتی و دفاعی نیز در نبرد میدانی با مقاومت فلسطین و لبنان دچار ضعف نظامی بوده و نتوانسته است پس از این مدت طولانی، دستاوردهای نظامی قابل ذکری را به‌دست آورد.

واشینگتن در تأسیس رژیم صهیونیستی نقش اساسی ایفا کرده و این رژیم را با سلاح و پول در زیر چتر حمایت دیپلماتیک و سیاسی خود قرار داده است، به‌نحوی که اکنون می‌توان گفت تل‌آویو به یک دولت فراقانونی تبدیل شده است و بدون هرگونه مجازات و محاکمه‌ای به اشغالگری و نقض قوانین بین‌المللی و حقوق‌بشری می‌پردازد. آمریکا بیش از 130 میلیارد دلار به این رژیم کمک کرده است و سالیانه حدود چهار میلیارد دلار در اختیار آن قرار می‌دهد. این درحالی است که واشینگتن علاوه‌بر حمایت‌های اقتصادی و مالی تل‌آویو، در عرصه فناوری و تولید سلاح نیز به این رژیم کمک‌های زیادی می‌کند.

 

چالش‌های داخلی، پیرامونی و بین‌المللی رژیم صهیونیستی

رژیم اسرائیل از چالش‌های اساسی و هویتی رنج می‌برد و ملت فلسطین نیز همواره در مقابل آن به ایستادگی و مقاومت خود ادامه می‌دهد. از لحاظ جمعیتی، تعداد عرب‌های فلسطینی رو به ازدیاد است، به‌نحوی که می‌رود از شمار یهودیان در فلسطین تاریخی بیشتر شود؛ مضاف‌براینکه، مقاومت فلسطینی درحال توسعه تسلیحات خود به‌ویژه در زمینه موشکی است و خطر آن برای این رژیم هر روز بیشتر می‌شود. رژیم صهیونیستی همواره جمهوری اسلامی ایران و جنبش مقاومت به رهبری حزب‌الله لبنان را خطر راهبردی برای خود می‌داند. ازدیگرسو، بسیاری از ملت‌های عربی و اسلامی با عادی‌سازی روابط با این رژیم مخالف‌اند و تعامل با آن را اقدامی تبهکارانه قلمداد می‌نمایند و خواهان همگرایی مردم کشورهای عربی و اسلامی برای آزادی قدس اشغالی هستند. همه اینها به این معناست که محیط راهبردی اطراف رژیم صهیونیستی یک محیط بی‌ثبات‌کننده و مرتب ناامن است که هرگز چنین پارادیم محیطی اجازه نمی‌دهد این رژیم به یک نظام سیاسی طبیعی و باثبات و ایمن تبدیل شود. کارنامه اقدامات سرکوب‌گرانه و سیاست‌های نقض حقوق‌بشری و آدم‌کشی همه باعث می‌شوند که تل‌آویو با یک بحران هویت و مشروعیت مستدام مواجه باشد.

این درحالی است که جامعه رژیم صهیونیستی از یک بحران اجتماعی پایدار نیز به‌شدت رنج می‌برد. بحران‌هایی مانند: فروپاشی نظام خانواده، عدم تمایل به حضور یافتن در ارتش و فعالیت‌های نظامی، گسترش فرهنگ جهانی‌سازی، نزاع میان افراط‌گرایان تندرو و سکولارهای لائیک و درنهایت، در‌‌گیری‌های موجود میان یهودیان شرقی و غربی، از متغیرهای اصلی این بی‌ثباتی داخلی و بحران اجتماعی به‌شمار می‌روند. همه این بحران‌های سیاسی، ترجمان بحران در نظام سیاسی و حقوقی رژیم صهیونیستی نیز هستند که با فساد در رأس هرم سیاسی نیز مواج است. اگرچه تل‌آویو سخت می‌کوشد این بحران‌های مداوم را کنترل و مدیریت کند، روند کلی این است که بحران‌ها در این کشور رو به افزایش‌اند.

قرائن و دلایل زیادی وجود دارد مبنی‌براینکه رژیم صهیونیستی به سبک و سیاق فعلی، هرچه بیشتر با بحران‌های هویت و مشروعیت و بحران‌های اجتماعی و سیاسی داخلی روبه‌رو خواهد بود؛ تکانه‌هایی که به مدیریت هوشمندانه و قدرتمندی نیاز دارد تا از پس آن‌ها برآید. به‌این‌ترتیب، به‌نظرمی‌رسد که چشم‌انداز آینده این رژیم بسیار متزلزل و بحرانی است و این‌گونه نخواهد بود که این رژیم همواره قدرتمند بماند و درمقابل، مردم تحت ستم و اشغال نیز تا ابد ضعیف بمانند. موضوع عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی نیز امری سطحی و گذرا به‌نظرمی‌رسد که اپوزیسیون بسیار شدیدی نیز بین کشورهای عرب مسلمان داراست. اگرچه ممکن است که عادی‌سازی در ظرف دهه‌های گذشته به‌سرعت زیاد شده باشد، در کنار آن، نباید نادیده بگیریم که ملت‌های منطقه غالباً با این روند مخالف‌اند و آن‌ها را به انزوا کشانده‌اند. دراین‌میان، جنبش مقاومت به شکل روزافزونی در برابر پروژه‌های صهیونیستی ایستادگی می‌کند و به‌مثابه خط مقدم نبرد برای تحقق حقوق حقۀ ملت فلسطین عمل می‌نماید. «مقاومت» ترجمان پایداری ملت فلسطین، و مانع توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی است. البته مقاومت که دراصل حافظ هویت عربی ـ اسلامی در فلسطین اشغالی است، به پشتیبانی‌های مختلف سیاسی، مالی، نظامی، رسانه‌ای و دیپلماتیک نیاز دارد تا بتواند مؤثرتر و بهتر به وظایف و مأموریت‌های خود بپردازد. می‌توان گفت سقوط مهم‌ترین شرکای رژیم صهیونیستی و به‌وجود آمدن محیط ناآرام و بی‌ثبات در حریم ژئوپلیتیک رژیم صهیونیستی هرچه بیشتر تل‌آویو را نگران کرده است. این درحالی است که قدرت جبهه مقاومت و نیروهای آموزش‌دیده آن، عمق راهبردی رژیم را نشانه گرفته‌اند و توانایی وارد کردن ضربات مهلکی به آن را دارند. سوریه که اکنون به عرصه کشمکش قدرت بین جبهه مقاومت فلسطین ازیک‌طرف، و رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آن ازطرف‌دیگر وارد شده است، با قدرت‌‌گیری و حضور چشمگیر جبهه مقاومت، روزهای پسابحران را پشت‌سر می‌گذراند؛ امری که برای رژیم صهیونیستی بسیار نگران‌کننده است.

این را باید مدنظر داشته باشیم که در ابتدای بحران سوریه، بسیاری از پژوهشگران غربی تحولات غرب آسیا و جنگ داخلی سوریه را فرصتی برای رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن می‌دیدند و این‌گونه اظهار می‌داشتند که تغییرات ایجادشده بیش از آنکه یک تهدید باشند، فرصتی برای تل‌آویو به‌شمار می‌روند؛ اما با گذشت زمان و تحکیم قدرت مقاومت، اکنون قضیه برعکس شده است. اقدامات مسلحانه ضد اسرائیلی در عمق راهبردی این رژیم به شکل فاحشی افزایش یافته و تهدیدات عینی جنبش مقاومت، کل شاکله وجودی رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده است. خیزش‌های اجتماعی و سیاسی بی‌سابقه‌ای نیز در میان کشورهای عربی رخ داد که به سقوط سه دیکتاتوری تونس، مصر و لیبی منجر شد و به بیشتر کشورهای غرب آسیا سرایت پیدا کرد. جنبش‌های اخیر غرب آسیا پیش از آنکه عرصه‌ای برای احیاء دموکراسی مدل غربی باشند، فضایی برای احیاء قدرت جبهه مقاومت فلسطین و ایجاد بحران‌ها و تهدیدات امنیتی جدید برای رژیم صهیونیستی شده‌اند. با شکل‌‌گیری تحولات سیاسی در کشورهای جهان عرب و روی‌کار آمدن نظام سیاسی در این کشورها، بسیاری از گروه‌های اسلام‌گرا فرصت نوینی را برای فعالیت‌های خود پیدا کرده‌اند. بنابراین، به‌نظر می‌رسد که جنبش‌های اخیر غرب آسیا پیش از آنکه عرصه‌ای برای احیاء پارادیم‌های دموکراتیک غربی باشند، روند احیاء قدرت جبهه مقاومت فلسطین را سرعت بخشیده‌اند.

رژیم اسرائیل از بدو به‌وجود آمدنش تاکنون، به‌دلیل داشتن جمعیت محدود، مرزهای غیر‌قابل دفاع، منابع طبیعی اندک، عدم عمق راهبردی، و دکترین نظامی بسیار پرخرج همواره با ناامنی مواجه بوده است. اکنون این رژیم با تهدیدات موشکی و راکت‌های بسیار پیشرفته‌ای مواجه است که توانایی هدف‌گذاری دقیق را در مرزهای سرزمین اشغالی دارند. اغلب این زرادخانه‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که می‌توانند مراکز اصلی، حیاتی و راهبردی رژیم صهیونیستی مانند: تأسیسات نظامی، فرودگاه‌ها، مراکز جمعیتی، شریان‌ها و ایستگاه‌های انرژی را هدف قرار بدهند.