آسیب‌شناسی مذاکرات سوچی در حل بحران سوریه


بحران سوریه در شرایطی وارد هفتمین سال خود می‌شود که تلاش‌ها ازسوی قدرت‌های درگیر در بحران یکی پس از دیگر به شکست می‌انجامد. در یک سو مذاکرات بین‌المللی تحت رهبری استفان دی میستورا در پایتخت‌های اروپایی در جریان است و ازسوی‌دیگر روسیه با همراهی ترکیه و ایران مذاکرات جدیدی را در شهرهای آستانه و سوچی راهبری می‌کند. تاکنون هر دو این مذکرات از برقراری صلحی پایدار و جامع میان جریان‌های سیاسی و نظامی در سوریه ناکام مانده است. درخصوص دلایل شکست این طیف از مذاکرات باید به نوع برداشت جریان‌های سوری و نگاه‌های قدرت‌های خارجی به طرفین مذاکره اشاره کرد. جالب اینجاست که مذاکرات مربوط به ژنو و وین با تحریم دولت سوریه مواجه است و در برابر نشست‌های تحت رهبری روسیه نیز با بی‌میلی طیف مخالفان سوری روبه‌روست. از دید دولت سوریه، هدف نهایی قدرت‌های غربی از برگزاری این مذاکرات حذف اسد از قدرت است. تقریباً میان همه قدرت‌های بزرگ اروپایی و آمریکا بر سر خروج اسد از سکان قدرت اجماع‌نظر وجود دارد. حال این قدرت‌ها در تلاشند با تداوم این مذاکرات و تقویت جریان‌های میانه‌دار بتوانند زمینه خروج اسد از قدرت را در درازمدت هموارتر سازند. با عطف به  این امر دولت سوریه جدیت کمتری نسبت به نشست‌های تحت حمایت آمریکا نشان می‌دهد. این نگاه حاکم بر حامیان خارجی سوریه نیز می‌باشد. روسیه بزرگ‌ترین قدرت بین‌المللی حامی سوریه، واشینگتن را به تلاش برای تضعیف دولت مرکزی سوریه متهم می‌کند. از دید روسیه، آمریکا با اتخاذ استراتژی گام‌به‌گام درپی ریشه‌کنی حوزه اقمار و تحت نفوذ روسیه در منطقه خاورمیانه است. درهمین‌راستا، مذکرات جدیدی را با همگرایی ایران و ترکیه در شهر ساحلی سوچی کلید زده است. با وجود برگزاری پنج دور مذاکره در دو شهر آستانه و سوچی با حضور نماینده سازمان ملل و جریان‌های سوری، دستاورد قابل ملاحظه‌ای از این مذاکرات در صحنه عمل بحران سوریه رخ نداده است. بنا بر آخرین گزارش‌ها، جنگ و درگیری در حومه دمشق، شهر ادلب جریان دارد. در تازه ترین آن یک فروند هواپیمای جنگی سوریه در شهر ادلب توسط مخالفان هدف قرار گرفت. دولت روسیه در تلافی این اقدام، حملات هوایی به مقر مخالفان در پایگاه‌های مخالفان را شدت بخشیده است. این حملات بیش از هر چیز نشان از ناکامی تلاش‌های روسیه در حل نهایی بحران سوریه دارد. با وجود برگزاری نشست سوچی در 29 و 30 ژانویه و تلاش برای تدوین قانون اساسی جدید، صدای گلوله و فشنگ در فضای سرزمینی سوریه طنین‌انداز است. 
ازهمین‌رو، این پرسش در بین ناظران منطقه‌ای مطرح است که دلایل به بن‌بست رسیدن مذاکرات سوچی در حل بحران سوریه کدامند. دراین‌خصوص سه دسته نظریات مطرح است. در مرحله اول باید گفت که مذاکرات سوچی گرچه تحت عنوان گفتگوهای ملی مطرح است اما خبری از حضور همه طرف‌های منازعه در میز مذاکره نیست. تقریباً همه گروه‌های مخالف سوریه نشست سوچی را بایکوت کردند. از دید این گروه‌ها، هدف اصلی روسیه از برگزاری این نشست، تثبیت موقعیت دولت اسد در صحنه سیاسی و نظامی سوریه است. این امر با توجه به پیشروی‌های نظامی دولت سوریه در مناطق حومه شرقی دمشق و ادلب، به واقعیت نزدیک‌تر است. ازهمین‌رو، گروه هیئت عالی مخالفان با اعلام اینکه روس‌ها صرفاً درپی قدرت‌یابی هرچه بیشتر اسد هستند، از حضور در مذاکرات اجتناب ورزیدند. ازهمین‌رو، دیگر روسیه اعتبار و جایگاه میانجیگرایانه‌اش را در سوریه از دست داده و عملاً در جبهه دولت اسد قرار گرفته است. این نگاه در میان جریان‌های کردی نیز مطرح است. از دید ائتلاف دموکراتیک سوریه و واحدهای خلف مردمی، روسیه با حمایت تلویحی از عملیات شاخه زیتون ترکیه در شهر عفرین، نشان داد که قدرتی قابل اتکا و بااطمینان نیست. دیدگاه بعدی به متن خود قانون اساسی سوریه برمی‌گردد؛ درحالی‌که زبان رسمی سوریه عربی و در مرحله بعدی کردی است، متن قانون اساسی تهیه‌شده به زبان انگلیسی است. این امر به سهم خود سوءبرداشت‌ها از محتوای قانون اساسی را افزایش می‌دهد. در پایان هم باید به فقدان حمایت‌های بین‌المللی از نشست‌های سوچی اشاره کرد. از دید سازمان ملل، در شرایطی که مذاکرات صلح در شهرهای ژنو و وین در جریان است، نیازی به مذاکرات مجزا برای حل بحران سوریه نیست. این مذاکرات صرفاً زمان حل بحران را به تعویق می‌اندازد. بدین‌رو تازمانی‌که مذاکراتی به‌معنای واقعی فراگیر هم میان گروه‌های تحت مدعی قدرت در داخل و بیرون سوریه برگزار نشود، امکانی برای حل ‌و فیصله کشتار و ویرانی در سوریه وجود نخواهد داشت.