نشست راه ابریشم چین و پیامدهای منطقهای و جهانی ابتکار کمربند و جاده
نشست راه ابریشم چین و پیامدهای منطقهای و جهانی ابتکار کمربند و جاده
حسین دهقانیان
حسین دهقانیان
چهارشنبه 10 خرداد 1396

چهاردهم و پانزدهم می 2017، پکن میزبان 29 نفر از سران کشورها و نمایندگانی از بیش از 130 کشور و هفتاد سازمان بینالمللی در «همایش ابتکار کمربند و جاده برای همکاری بینالمللی» بود. این همایش را میتوان بزرگترین اقدام چین به رهبری «شیجین پینگ» در جهت اجرایی کردن راهبرد راه ابریشم نوین خود موسوم به «ابتکار کمربند و جاده» دانست که به باور بسیاری از تحلیلگران دارای پیامدهای بالقوه عظیم منطقهای و حتی بینالمللی است.
برای آنکه بتوانیم تصویر درستی از راهبرد چین داشته باشیم باید پیشینه آن را مورد توجه قرار دهیم. چین در سال 2013 و در جریان سفر «شی» به قزاقستان پرده از طرحی با عنوان «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» برداشت. در آن زمان، آمریکا راهبردی موسوم به «راه ابریشم نوین» را در دستور کار خود قرار داده بود که در سال 2011 توسط هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا در دهلینو اعلام شده بود. چین که همواره در طول تاریخ «جاده ابریشم» را جزئی از تاریخ خود میدانست نسبت به اینکه در دوران کنونی قدرتی همچون آمریکا چنین طرحی را به دست گیرد برآشفت. بهعلاوه از نگاه پکن، پروژه آمریکا میتوانست ژئوپلیتیک منطقه را به زیان چین دگرگون سازد و با پیوند زدن آسیای مرکزی و جنوبی، پاکستان را از مدار نفوذ پکن خارج کند. چین از اینکه آمریکا به بهانه این راهبرد بکوشد در منطقه حضور دائمی نیز داشته باشد نگران بود. اعلام طرح «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» را تا حدی میتوان برایناساس تبیین کرد. چین سپس کوشید یک راه دریایی هم در کنار مسیرزمینی جاده ابریشم ترسیم کند و با تلفیق این دو در هم، راهبرد موسوم به «ابتکار کمربند و جاده» را به جهانیان معرفی کرد. البته دلایل فراوان دیگری وجود دارد که با بررسی آنها بهتر میتوان به چرایی سرمایهگذاری سنگین چین در «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) پی برد. این دلایل را میتوان به سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی تقسیم کرد. اما شاید مهمترین عاملی که چین را به این راهبرد سوق داده است لزوم گشودن بالهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک چین به سوی مناطق و بازارهایی است که در آنجا میتواند یکهتاز میدان باشد؛ اقدامی که میتواند چین را از معمای امنیتی ایجاد شده در شرق آسیا برهاند و بازارهای جدیدی را به روی اقتصاد چین بگشاید.
«همایش کمربند و جاده» با پوشش رسانهای گستردهای همراه شد و بازتاب جهانی فراگیری داشت. رسانههای غربی از این راهبرد بهعنوان طرح مارشال چین، نظم نوین جهانی چین و مرحله دوم جهانی شدن یاد کردند. سرمایهگذاری سنگین چین در این جهت بسیار جالب توجه است. آمار و ارقامی که چین برای سرمایهگذاری و دادوستد در کشورهای واقع در مسیر جاده ابریشم ارائه میدهد خیرهکننده است. «شی»در سخنرانی خود در این همایش گفت سطح تجارت چین با کشورهای واقع در مسیر کمربند و جاده در سالهای 2014 تا 2016 از سهتریلیون دلار فراتر رفته است و سرمایهگذاری چین در این کشورها بیش از پنجاهمیلیارد دلار بوده است. پکن قصد دارد سالانه 150 میلیارد دلار در سال در کشورهای مربوطه سرمایهگذاری زیرساختی داشته باشد و یک بانک مشخص با نام «بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی» (AIIB) با صدمیلیارد دلار سرمایه اولیه را به همین منظور تأسیس کرده است.
درواقع، چین مسیری را در پیش گرفته که درست در جهت عکس مسیر آمریکاست. درحالی دولت ترامپ اعتقادی به جهانی شدن ندارد و سیاستی درونگرایانه در پیش گرفته است، چین قصد دارد جهانی شدن را با قدرت هر چه بیشتری دنبال کند و رهبری آن را از چنگ آمریکا خارج کند. در خود آسیای مرکزی «شی» در سال 2014 قراردادهایی به ارزش سیمیلیارد دلار با قزاقستان، پانزدهمیلیارد دلار با ازبکستان، و سهمیلیارد دلار با قرقیزستان امضا کرد. چین در نوامبر 2014 هم «صندوق جاده ابریشم» با چهلمیلیارد دلار سرمایه را ایجاد کرد. در آوریل 2015 پکن از طرح جدیدی در راستای جاده ابریشم با عنوان «دالان اقتصادی چین ـ پاکستان» پرده برداشت و 46 میلیارد دلار سرمایه هم به آن اختصاص داد. طبق این طرح، بندر گوادر پاکستان، واقع در کنار دریای عمان، ازطریق بزرگراه، خط آهن و خطوط لوله انرژی به کاشغر در سینکیانگ متصل خواهد شد. چین در کل، 1/4 تریلیون دلار صرف «ابتکار کمربند و جاده» خواهد کرد.
در منطقه آسیای مرکزی قدرتهای رقیبی همچون چین، روسیه، هند و آمریکا هر یک طرحهای جداگانهای را معرفی کردهاند؛ اما در میان آنها این تنها چین بوده است که راهبرد منطقهای خود در آسیای مرکزی را به یک راهبرد جهانی پیوند زده است و به پشتوانه قدرت برتر اقتصادی خود حاضر به سرمایهگذاری در کشورهایی شده است که معمولاً محیط مطلوبی برای سرمایهگذاری به حساب نمیآیند. روسیه «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» را تأسیس کرده است؛ اما بهدلیل رکود اقتصادی و کمبود سرمایه قادر نبوده است تحولی ملموس در منطقه ایجاد کند. آمریکا هم راهبرد راه ابریشم نوین خود را نتوانست از حد حرف فراتر ببرد و حاضر به سرمایهگذاری کلان در آن نشد. دراینمیان، هند میکوشد ازطریق ایران به آسیای مرکزی راه یابد؛ اما هم بهلحاظ فاصله جغرافیایی با آسیای مرکزی و هم بهدلیل سرمایهگذاری ضعیف، قادر به رقابت با چین در منطقه نبوده است.
صرفنظر از اینکه پیامد جهانی «ابتکار کمربند و جاده» چه باشد و آیا چین با این راهبرد میتواند عصر جدیدی را در اقتصاد بینالمللی رقم بزند یا خیر، پیامد این طرح برای منطقه غرب آسیا بهطور کل و آسیای مرکزی بهطور خاص ملموستر خواهد بود و از آنجا که ایران در دوران چند صدساله رونق جاده ابریشم باستانی همواره حلقه اتصال حیاتی آن بوده است و در طرح جدید چین هم حداقل براساس نقشهای که چینیها ترسیم کردهاند از جایگاه محوری برخوردار است لازم است راهبردی مشخص برای حفظ منافع ملی خود در پاسخ به آن طراحی کند.
نظر شما