مناقشه قرهباغ و ترتیبات جدید در قفقاز جنوبی الیاس واحدی
مناقشه قرهباغ و ترتیبات جدید در قفقاز جنوبی
سهشنبه 21 اردیبهشت 1395
درگیریهای شدید بین نیروهای آذری و ارمنی در خطوط جبهه قرهباغ در اول ماه آوریل سال جاری، نادرستی دیدگاه کسانی که معتقد بودند مناقشه قرهباغ به جرگه مناقشات به بنبست رسیده پیوسته و هیچ تحولی در عرصه تحولات میدانی و در سطح سیاسی و دیپلماتیک به وقوع نخواهد پیوست، را نشان داد و این واقعیت را مشخص ساخت که این مناقشه به مثابه آتش زیرخاکستر در برهههای مختلف بهویژه در شرایطی که موازنههای سابق قدرت به هم بخورد، توانایی زبانه کشیدن دارد.
تحولات رخداده در مناقشه قرهباغ کوهستانی در فاصله 22 ساله (از سال 1994 تا سال 2016) بعد از برقراری آتشبس بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان، در عرصه میدان جنگ منحصر به نقض آتشبسهای محدودی بود که اغلب آنها تلفاتی هم بر برنداشته است. ازاینرو ورود دو کشور به درگیری نظامی تمامعیار در چند روز، تحول مهمی در این مناقشه محسوب میشد. صرفنظر از اینکه نقضکننده اولیه آتشبس کدام طرف بوده و چه هدفی را دنبال میکرده است؛ عوامل متعددی را در رخ دادن درگیری در جبهه قرهباغ میتوان دخیل دانست که مهمترین آنها بدین قرار است:
سیاستهای جدید قدرتهای خارجی: روسیه و ترکیه دو قدرت خارجی اصلی تأثیرگذار در مناقشه قرهباغ هستند. روسیه درزمان جنگ قرهباغ با دخالت مستقیم به نفع ارمنستان ـ بهویژه در دورهای که جمهوری آذربایجان تحت حاکمیت جبهه خلق به رهبری ابوالفضل ائلچی بیگ با خروج از گروه کشورهای مستقل مشترکالمنافع سیاست ضد روسی در پیش گرفت ـ عملاً زمینه پیروزیهای ارامنه در جبهه و اشغال 20 درصد از خاک آذربایجان شد. ترکیه نیز هرچند در زمان جنگ قرهباغ به سبب ملاحظات غربگرایانه جریان راست مرکز در کشور در این جنگ دخالتی نکرد ولی به دنبال تصویب 4 قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر خروج نیروهای ارمنی در مناطق اشغال شده قرهباغ و عدم اجرای این مصوبه توسط ارمنستان، ترکیه در عرصه سیاسی و اقتصادی وارد جنگ با ارمنستان شد و با بستن مرزهای خود با این کشور، ارمنستان را در محاصره قرار داد و اگر روابط ایروان با روسیه و ایران نبود، ارمنستان از نظر اقتصادی در چند سال اول بعد از آتشبس دچار فلج اقتصادی شده و مجبور به ترک اراضی اشغالی قرهباغ میشد. اکنون که روسیه و ترکیه به سبب جنگ سوریه رودرروی هم هستند ف احتمال اینکه این دو کشور در جبهه جدید (قرهباغ) نیز جنگ نیابتی یا نیمه مستقیم جدیدی را شروع کنند وجود دارد. در این میان روسیه انگیزه بیشتری برای تغییر در شرایط موجود قرهباغ دارد. بهاحتمال زیاد روسیه خواهان جنگی کوتاهمدت در قرهباغ باشد و متعاقب آن نیروهای خود را بهعنوان صلحبان یا ناظر به منطقه اعزام کند؛ زیرا در شرایط آتشبس بهرغم موافقت ارمنستان با این امر، استقرار نیروهای روسی در منطقه از سوی آذربایجان، امریکا و اروپا و ترکیه مورد مخالفت قرار گرفته است. گزینه دیگر روسیه در این زمینه، فشار بر ارمنستان برای باز پس دادن بخشی از اراضی اشغالی مطابق اصول توافق شده در مذاکرات نشستهای مادرید اسپانیا و کازان روسیه (5 یا 6 رایون آذری نشین اشغالشده در خارج از قرهباغ کوهستانی) و در عوض موافقت آذربایجان برای برگزاری رفراندوم در قرهباغ کوهستانی برای تعیین وضعیت سیاسی این منطقه و نیز پیوستن جمهوری آذربایجان به اتحادیه اوراسیایی روسیه محوراست که در این صورت گرایش آذربایجان به سمت اتحاد با غرب و ترکیه تعدیل خواهد شد و روسیه قفقاز جنوبی را به مثابه خارج نزدیک خود بهخوبی حفظ خواهد کرد. البته برخی تحلیل گران ترکیهای و آذری بر این باورند که در صورت آغاز جنگ اگر جمهوری آذربایجان با حملات برقآسایی بتواند به کمک ترکیه تکلیف جنگ را در کوتاهمدت تعیین کنند، قبل از اینکه روسیه وارد منطقه بشود، مسکو را وادار به پذیرش شرایط خود خواهند کرد. در این میان البته خواست دولت ارمنستان نیز مهم است و اگر ایروان دست از سرسختی در مذاکرات بردارد و با باز پس دادن بخشی از اراضی اشغالی مطابق توافقات قبلی، بتواند روابط خود با ترکیه را عادی سازد هم از سیطره روسیه خارج میشود و هم با اتصال به جهان غرب از حمایتهای بیشتر همکیشان غربی خود بهرهمند خواهد شد که البته با توجه به وجود موارد اختلافی دیگری با ترکیه (ادعای نسلکشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی و ادعای ارضی بر مناطق شرقی ترکیه) انجام این مهم فعلاً ممکن بهنظر نمیرسد.
تغییر موازنه قدرت ملی آذربایجان- ارمنستان: در زمان جنگ قرهباغ، جمهوری آذربایجان به دلیل اختلافات سیاسی شدید و هرجومرج در داخل و نیز کنار ماندن از حمایتهای روسیه و غرب و همچنین نداشتن ارتش ملی منسجم در برابر نیروهای نظامی منسجم و انگیزهمند ارمنستان که تحت حمایت نظامی روسیه و کمکهای سیاسی و مالی لابی ارامنه آمریکا و اروپا و دولتهای غربی بود، شکست خورد ولی اکنون این کشور بعد از پشت سر گذاشتن دو دهه توسعه اقتصادی مبتنی بر استخراج نفت و گاز، ارتش ملی قدرتمندی تشکیل داده است. در صورت وقوع جنگ تمامعیار بین آذربایجان و ارمنستان صرفنظر از کمک دولتهای خارجی، ارمنستان با توجه به شرایط اقتصادی نابسامان توانایی رویارویی در برابر آذربایجان را در درازمدت ندارد. تجربه جنگ چند روزه اخیر نشان داد که دست آذریها در این جنگ پرتر است. اکنون بسیاری از جوانان ارمنی به دلیل نرخ بالای بیکاری در کشور در روسیه و سایر کشورهای خارجی مشغول کار هستند، به همین دلیل در اثنای درگیریهای اخیر در پاسخ به فراخوان دولت ایروان اکثر داوطلبان برای جنگ در قرهباغ افراد میانسال و مسن بودهاند. از طرف دیگر فرار برخی سربازان ارمنی در جبهه جنگ و کوچ دستهجمعی مردم نزدیک جبهه به داخل خاک ارمنستان همه نشان از پایین بودن روحیه ارامنه دارد و در یک ارزیابی کلی میتوان گفت: برعکس دهه 1990 موازنه قدرت و اراده ملی اکنون به نفع آذریها تغییر کرده است.
نتیجهگیری: در ارزیابی کلی شرایط کنونی مناقشه قرهباغ میتوان گفت که شرایط دو کشور آذربایجان و ارمنستان و منافع کشورهای خارجی ذینفع در این منطقه، نسبت به قبل تغییر زیادی کرده است. روسیه نگران از نفوذ خود در این منطقه درصدد افزایش نقش خود در این منطقه حائز اهمیت است تا تعداد برگ برندههای خود در برابر غرب را افزایش دهد. غرب نیز با تحت نفوذ در آوردن گرجستان درصدد است اولاً موازنه نفوذ در آذربایجان را به نفع خود تغییر دهد و ثانیاً ارمنستان را از سیطره کامل روسیه خارج سازد که در این صورت توسعه ساختارهای یورو- آتلانتیک به سمت شرق تسهیل خواهد شد.ترکیه نیز در اجرای دکترین ژرفای استراتژیک احمد داوود اوغلو افزایش نقش در مناقشه قرهباغ را دنبال میکند. در این میان جمهوری اسلامی ایران نیز به سبب وابستگی اقتصادی ارمنستان به ایران و نیز مناسبات بهبود یافته تهران- باکو در سالهای اخیر دارای مزیتهایی برای افزایش جایگاه خود در حل این مناقشه است و تلاشهای دیپلماتیک اخیر تهران که با مسکو و آنکارا نیز هماهنگ بوده، نشان از درک صحیح دستگاه دیپلماسی کشور از تحولات منطقه دارد. در این میان توجه به مزیت روابط اقتصادی با جمهوری آذربایجان و استفاده از پتانسیل آذربایجان در ژئوپلیتیک شیعه و پیوند آن با پتانسیل بیطرفی نسبی ترکیه در جهتگیریهای مذهبی، برای خنثیسازی تلاش برخی کشورهای خاورمیانه برای منزوی ساختن ایران در جهان اسلام، راهگشا خواهد بود.
تحولات رخداده در مناقشه قرهباغ کوهستانی در فاصله 22 ساله (از سال 1994 تا سال 2016) بعد از برقراری آتشبس بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان، در عرصه میدان جنگ منحصر به نقض آتشبسهای محدودی بود که اغلب آنها تلفاتی هم بر برنداشته است. ازاینرو ورود دو کشور به درگیری نظامی تمامعیار در چند روز، تحول مهمی در این مناقشه محسوب میشد. صرفنظر از اینکه نقضکننده اولیه آتشبس کدام طرف بوده و چه هدفی را دنبال میکرده است؛ عوامل متعددی را در رخ دادن درگیری در جبهه قرهباغ میتوان دخیل دانست که مهمترین آنها بدین قرار است:
سیاستهای جدید قدرتهای خارجی: روسیه و ترکیه دو قدرت خارجی اصلی تأثیرگذار در مناقشه قرهباغ هستند. روسیه درزمان جنگ قرهباغ با دخالت مستقیم به نفع ارمنستان ـ بهویژه در دورهای که جمهوری آذربایجان تحت حاکمیت جبهه خلق به رهبری ابوالفضل ائلچی بیگ با خروج از گروه کشورهای مستقل مشترکالمنافع سیاست ضد روسی در پیش گرفت ـ عملاً زمینه پیروزیهای ارامنه در جبهه و اشغال 20 درصد از خاک آذربایجان شد. ترکیه نیز هرچند در زمان جنگ قرهباغ به سبب ملاحظات غربگرایانه جریان راست مرکز در کشور در این جنگ دخالتی نکرد ولی به دنبال تصویب 4 قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر خروج نیروهای ارمنی در مناطق اشغال شده قرهباغ و عدم اجرای این مصوبه توسط ارمنستان، ترکیه در عرصه سیاسی و اقتصادی وارد جنگ با ارمنستان شد و با بستن مرزهای خود با این کشور، ارمنستان را در محاصره قرار داد و اگر روابط ایروان با روسیه و ایران نبود، ارمنستان از نظر اقتصادی در چند سال اول بعد از آتشبس دچار فلج اقتصادی شده و مجبور به ترک اراضی اشغالی قرهباغ میشد. اکنون که روسیه و ترکیه به سبب جنگ سوریه رودرروی هم هستند ف احتمال اینکه این دو کشور در جبهه جدید (قرهباغ) نیز جنگ نیابتی یا نیمه مستقیم جدیدی را شروع کنند وجود دارد. در این میان روسیه انگیزه بیشتری برای تغییر در شرایط موجود قرهباغ دارد. بهاحتمال زیاد روسیه خواهان جنگی کوتاهمدت در قرهباغ باشد و متعاقب آن نیروهای خود را بهعنوان صلحبان یا ناظر به منطقه اعزام کند؛ زیرا در شرایط آتشبس بهرغم موافقت ارمنستان با این امر، استقرار نیروهای روسی در منطقه از سوی آذربایجان، امریکا و اروپا و ترکیه مورد مخالفت قرار گرفته است. گزینه دیگر روسیه در این زمینه، فشار بر ارمنستان برای باز پس دادن بخشی از اراضی اشغالی مطابق اصول توافق شده در مذاکرات نشستهای مادرید اسپانیا و کازان روسیه (5 یا 6 رایون آذری نشین اشغالشده در خارج از قرهباغ کوهستانی) و در عوض موافقت آذربایجان برای برگزاری رفراندوم در قرهباغ کوهستانی برای تعیین وضعیت سیاسی این منطقه و نیز پیوستن جمهوری آذربایجان به اتحادیه اوراسیایی روسیه محوراست که در این صورت گرایش آذربایجان به سمت اتحاد با غرب و ترکیه تعدیل خواهد شد و روسیه قفقاز جنوبی را به مثابه خارج نزدیک خود بهخوبی حفظ خواهد کرد. البته برخی تحلیل گران ترکیهای و آذری بر این باورند که در صورت آغاز جنگ اگر جمهوری آذربایجان با حملات برقآسایی بتواند به کمک ترکیه تکلیف جنگ را در کوتاهمدت تعیین کنند، قبل از اینکه روسیه وارد منطقه بشود، مسکو را وادار به پذیرش شرایط خود خواهند کرد. در این میان البته خواست دولت ارمنستان نیز مهم است و اگر ایروان دست از سرسختی در مذاکرات بردارد و با باز پس دادن بخشی از اراضی اشغالی مطابق توافقات قبلی، بتواند روابط خود با ترکیه را عادی سازد هم از سیطره روسیه خارج میشود و هم با اتصال به جهان غرب از حمایتهای بیشتر همکیشان غربی خود بهرهمند خواهد شد که البته با توجه به وجود موارد اختلافی دیگری با ترکیه (ادعای نسلکشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی و ادعای ارضی بر مناطق شرقی ترکیه) انجام این مهم فعلاً ممکن بهنظر نمیرسد.
تغییر موازنه قدرت ملی آذربایجان- ارمنستان: در زمان جنگ قرهباغ، جمهوری آذربایجان به دلیل اختلافات سیاسی شدید و هرجومرج در داخل و نیز کنار ماندن از حمایتهای روسیه و غرب و همچنین نداشتن ارتش ملی منسجم در برابر نیروهای نظامی منسجم و انگیزهمند ارمنستان که تحت حمایت نظامی روسیه و کمکهای سیاسی و مالی لابی ارامنه آمریکا و اروپا و دولتهای غربی بود، شکست خورد ولی اکنون این کشور بعد از پشت سر گذاشتن دو دهه توسعه اقتصادی مبتنی بر استخراج نفت و گاز، ارتش ملی قدرتمندی تشکیل داده است. در صورت وقوع جنگ تمامعیار بین آذربایجان و ارمنستان صرفنظر از کمک دولتهای خارجی، ارمنستان با توجه به شرایط اقتصادی نابسامان توانایی رویارویی در برابر آذربایجان را در درازمدت ندارد. تجربه جنگ چند روزه اخیر نشان داد که دست آذریها در این جنگ پرتر است. اکنون بسیاری از جوانان ارمنی به دلیل نرخ بالای بیکاری در کشور در روسیه و سایر کشورهای خارجی مشغول کار هستند، به همین دلیل در اثنای درگیریهای اخیر در پاسخ به فراخوان دولت ایروان اکثر داوطلبان برای جنگ در قرهباغ افراد میانسال و مسن بودهاند. از طرف دیگر فرار برخی سربازان ارمنی در جبهه جنگ و کوچ دستهجمعی مردم نزدیک جبهه به داخل خاک ارمنستان همه نشان از پایین بودن روحیه ارامنه دارد و در یک ارزیابی کلی میتوان گفت: برعکس دهه 1990 موازنه قدرت و اراده ملی اکنون به نفع آذریها تغییر کرده است.
نتیجهگیری: در ارزیابی کلی شرایط کنونی مناقشه قرهباغ میتوان گفت که شرایط دو کشور آذربایجان و ارمنستان و منافع کشورهای خارجی ذینفع در این منطقه، نسبت به قبل تغییر زیادی کرده است. روسیه نگران از نفوذ خود در این منطقه درصدد افزایش نقش خود در این منطقه حائز اهمیت است تا تعداد برگ برندههای خود در برابر غرب را افزایش دهد. غرب نیز با تحت نفوذ در آوردن گرجستان درصدد است اولاً موازنه نفوذ در آذربایجان را به نفع خود تغییر دهد و ثانیاً ارمنستان را از سیطره کامل روسیه خارج سازد که در این صورت توسعه ساختارهای یورو- آتلانتیک به سمت شرق تسهیل خواهد شد.ترکیه نیز در اجرای دکترین ژرفای استراتژیک احمد داوود اوغلو افزایش نقش در مناقشه قرهباغ را دنبال میکند. در این میان جمهوری اسلامی ایران نیز به سبب وابستگی اقتصادی ارمنستان به ایران و نیز مناسبات بهبود یافته تهران- باکو در سالهای اخیر دارای مزیتهایی برای افزایش جایگاه خود در حل این مناقشه است و تلاشهای دیپلماتیک اخیر تهران که با مسکو و آنکارا نیز هماهنگ بوده، نشان از درک صحیح دستگاه دیپلماسی کشور از تحولات منطقه دارد. در این میان توجه به مزیت روابط اقتصادی با جمهوری آذربایجان و استفاده از پتانسیل آذربایجان در ژئوپلیتیک شیعه و پیوند آن با پتانسیل بیطرفی نسبی ترکیه در جهتگیریهای مذهبی، برای خنثیسازی تلاش برخی کشورهای خاورمیانه برای منزوی ساختن ایران در جهان اسلام، راهگشا خواهد بود.
نظر شما