پیامدهای تجاوز اسراییل به خاک سوریه


پیامدهای تجاوز اسراییل به خاک سوریه
 

 
چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392
 
 
 

بی‌تردید ورود رسمی رژیم صهیونیستی به جنگ سوریه پیامدهای مختلفی درپی خواهد داشت. این رژیم از آغاز بحران داخلی سوریه به‌ظاهر استراتژی بی‌طرفی را اتخاذ کرده بود و تلاش می‌کرد از سرایت بحران به داخل سرزمین‌های اشغالی به‌نوعی جلوگیری کند؛ ولی با مسلم شدن پایداری حکومت بشار اسد در برابر جبهه گسترده مخالفان داخلی و خارجی آشکارا با حملات هوایی و در تداوم همکاری‌های اطلاعاتی با محور عربی ضدسوری (عربستان، قطر، و غیره) تلاش‌های خویش را برای برهم زدن توازن منطقه‌ای قوا به نفع خود دوچندان نموده است. اگر خبر حمله به کاروان موشکی در خاک سوریه صحت داشته باشد، این امر نشان می‌دهد که تل‌آویو درصدد تضعیف هرچه بیشتر محور مقاومت و ایفای نقش فعال در مناقشه سوریه است.
 از شروع بحران سوریه سه سال می‌گذرد. ترس سران رژیم صهیونیستی از قدرت‌یابی گروه‌های سلفی وابسته به القاعده باعث شده بود که این رژیم با هماهنگی آمریکا سیاست دوگانه‌ای را درمورد تحولات سوریه در پیش بگیرد. براساس این سیاست، تضعیف طرفین درگیر و جلوگیری از پیروزی قاطع یکی بر دیگری همزمان پیگیری می‌شد. در این مناقشه پیچیده، سیاست‌های غرب و محور ضدسوری و اسرائیل در تقابل با استراتژی منطقه‌ای ایران، چین و روسیه قرار گرفته‌اند و بنابراین، ورود رسمی رژیم صهیونیستی به بحران سوریه، واکنش ایران و حزب‌الله و حتی روسیه را درپی خواهد داشت.
قبل از تهاجم این رژیم به خاک سوریه در تحولات میدانی این کشور اتفاقاتی رخ داد و به‌نوعی زمینه برای مداخله نظامی غرب در سوریه هموارتر شد. اتهام استفاده نیروهای دولتی از سلاح‌های شیمایی علیه معارضان سوری و عدم صدور مجوز برای هیئت مستقل سازمان ملل متحد جهت ارزیابی صحت ‌و سقم مسئله بر آشفتگی‌های موجود دامن زد. در ‌حالی‌که راه‌حل سیاسی برای برون‌رفت از بحران به‌دلیل تضاد منافع کنشگران داخلی و خارجی با بن‌بست جدی روبه‌رو شده است و احتمال استعفای اخضر ابراهیمی، نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد از مأموریت خود بیشتر شده است، در چنین شرایطی، تل‌آویو در راستای ضربه زدن به موقعیت برتر حزب‌الله لبنان در منطقه ضمن تبلیغات گسترده رسانه‌ای مبنی‌بر حضور نظامی آن در سوریه و کمک به نیروهای دولتی به ظن خویش تلاش کرده است که از انتقال ادعایی هرگونه سلاح از خاک سوریه به جنوب لبنان جلوگیری نماید.
 دخالت اخیر این رژیم گرچه از طریق حمله محدود هوایی به مناطقی از سوریه انجام گرفته است، تکرار آن با واکنش جدی ایران و حزب‌الله لبنان روبه‌رو خواهدشد. ایران مرزهای لبنان و سوریه را خط‌مقدم منطقه نفوذ طبیعی خود می‌داند و اجازه نخواهد داد پل ارتباطی مقاومت در منطقه بشکند. گرچه ایران در کنار روسیه و چین همچنان بر حل‌ و فصل بحران از طریق گفتگو و راه‌حل دیپلماتیک پافشاری می‌کند، مداخله نظامی دشمن قسم‌خورده خویش (اسرائیل) را در مسائل سوریه تحمل نخواهد کرد.
 از دیگر سو، روسیه متأثر از تجربه تلخ خود از بحران لیبی نمی‌خواهد بازیگر منفعلی در عرصه جهانی قلمداد گردد. مقامات کاخ کرملین رویکرد اخیر غرب و اسرائیل را درمورد سوریه فاجعه‌بار و نتیجه آن را گسترش بحران به سایر کشورها می‌دانند. از نظر روس‌ها، شرایط کنونی نیازمند اقدام مشترک طرفین درگیر در بحران سوریه است و هرگونه اقدام یک‌جانبه غرب به پیچیده شدن بحران منجر خواهد شد. به‌نظر می‌رسد روسیه در کنار چین در عرصه جهانی با ابزار و سازوکارهای مختلف می‌خواهد در قبال سیاست‌های آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن ایستادگی نماید.
در هر صورت، رژیم صهیونیستی به‌رغم به‌کارگیری ابزار و تسلیحات پیشرفته جنگی در جنگ با حزب‌الله لبنان در سال 2006 برای نخستین‌بار طعم شکست را چشید و این نیروی چریکی توانست طلسم شکست‌ناپذیری اسرائیل را در منطقه باطل سازد، به‌طوری‌که پس از این نبرد تاریخی به متغیر مستقلی در لبنان و منطقه بدل شد. به‌نظر می‌رسد رژیم صهیونیستی در دو جبهه رسانه‌ای و نظامی درصدد انتقام‌گیری و جبران شکست تاریخی خویش است؛ از این‌رو، در تبلیغات رسانه‌ای گسترده تلاش می‌کند که ایران و حزب‌الله را عامل تداوم درگیری‌ها در سوریه قلمداد کند. از دیگر سو، تهاجم اخیر در راستای پشتیبانی قاطع از نیروهای معارض سوری به‌ویژه جبهه تکفیری النصره صورت می‌گیرد.
 با توجه به سیاست‌های دوپهلوی آمریکا در اعزام نیروهای نظامی و ترس جدی اوباما از گشودن جبهه جدید در منطقه به‌رغم فشارهای گروه‌های افراطی کاخ سفید برای مداخله به‌نظر می‌رسد با هماهنگی گروه امنیتی کاخ سفید، سران رژیم صهیونیستی مجوز لازم را برای حمله هوایی به مراکز نظامی سوریه دریافت کرده‌اند و حملات اخیر نیز دقیقاً با اطلاع برخی از سناتورهای حامی صهیونیست‌ها در سنای آمریکا صورت گرفته است. نکته اصلی این است که معارضان سوری اعم‌ از اخوانی‌های میانه‌رو و سلفی‌های تندرو منکر هرگونه حمایت از جانب رژیم صهیونیستی بودند، حال آنکه دخالت نظامی این رژیم در سوریه خط بطلانی بر این ادعاست. گفتنی است که در حال‌حاضر نیز اسرائیل اقدامات هدفمندی را برای آغاز جنگ قومی و فرقه‌ای بین مسلمانان در منطقه انجام می‌دهد.
 بنابراین، بحران سوریه نقطه عطفی در ستیز مذهبی بین سنی‌ها و شیعیان خواهد بود. در این ‌راستا، هتک حرمت اماکن مقدس شیعیان در دستورکار گروه‌های فرقه‌گرای وهابی قرار گرفته است و این امر می‌تواند آتش این فتنه را شعله‌ورتر سازد. در هر صورت، برخلاف تصور محور ضدسوری غربی و عربی و اسرائیل حتی سقوط رژیم بشار اسد به تنش‌های موجود پایان نخواهد داد و ممکن است در صورت وقوع چنین سناریویی، منطقه با جنگ تمام‌عیار دیگری مواجه گردد. اقدامات اخیر غرب و اسرائیل در کنار تلاش‌های همه‌جانبه عربستان و قطر برای برهم زدن توازن قوا به نفع تل‌آویو در منطقه می‌تواند پیام جنگ بلندمدتی را علیه ایران و حتی روسیه و چین به همراه داشته باشد. به‌ظاهر، ایران، روسیه، و چین با چنین نگرشی سیاست‌های جدیدشان را تنظیم و خود را آماده رویارویی با غرب و متحدان منطقه‌ای‌اش می‌کنند.
نکته آخر اینکه، با گسترش گرداب سوریه و شاید بالکانیزه شدن احتمالی آن در آینده، اسرائیل و حامیان جهانی‌اش برنده نهایی نخواهند بود؛ زیرا هنوز پرونده افغانستان و عراق بسته نشده است و کابوس تکرار آن در سوریه اوباما را آزار می‌دهد. آنچه مشخص است، به‌رغم تجهیز معارضان سوری به سلاح‌های پیشرفته و مجوز قتل‌عام بیشتر مردم، امکان سرنگونی بشار اسد حداقل در کوتاه‌مدت دور از ذهن است؛ زیرا سوریه، لیبی و یمن نیست.
بنابرین، ادامه ماجراجویی نظامی ارتش صهیونیستی در سوریه و منطقه، شرایط را برای رویارویی جدی موافقان و مخالفان جهانی و منطقه‌ای دولت سوریه فراهم خواهد ساخت. از آنجا که آمریکا برای ادامه سیاست ضدایرانی خود در شورای امنیت علیه ایران به همکاری نزدیک مسکو و پکن نیاز دارد، اوباما نمی‌خواهد این شرایط به نفع ایران تغییر یابد. بنابراین، به‌نظرمی‌رسد با رایزنی مقامات آمریکایی با همتایان روس خود از شدت تنش‌ها کاسته شود، اما مسلم است که کنترل بحران سوریه دشوارتر از گذشته شده است.