ایران، در آرزوی فرانسه مستقل


ایران، در آرزوی فرانسه مستقل

 
چهارشنبه 2 بهمن 1392
 
 

تاریخ روابط ایران و فرانسه سرشار از نشانه‌هایی دال بر گستردگی اشتراکات میان این دو کشور است و از آن جا که سطح روابط آنها حتی از قرن‌ها پیش، بر مبنای شناخت مردم از هم بنا نهاده شده، همواره به دور از سلسله‌های در آمد و شد، بر بستر اشتیاق متقابل ادبی، فرهنگی و هنری ادامه یافته است. در حال حاضر نیز به دور از هیاهوی سیاسی، بسیاری از هنرمندان ایرانی در جشنواره‌های فرانسوی حضوری می‌یابند و هنوز هم برای گردشگران فرانسوی، ایران کشوری سرشار از آفتاب، سرزمینی برای کشف و مهد شگفتی‌های هزار و یکشب است.
با این وجود امروز همه ابعاد این پیوند در سایه سنگین ابهام در رویکرد سیاسی فرانسه قرار گرفته است. تا پیش از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری 14 ژوئن 2013، کمتر اتاق فکری در فرانسه در خصوص ایران سخنی داشت، در حالی که با انتخاب ایشان، موج مثبتی از سوی کارشناسان و حتی برخی مقامات فرانسوی در خصوص بهبود روابط ایجاد شد. تصور متخصصان فرانسوی و همچنین ایرانی این بود که با توجه به فضای تغییر، می‌توان روابطی را که در چندسال گذشته تنها از زاویه پرونده هسته‌ای ایران بدان نگریسته شده است، ترمیم کرد. اما رویکرد برخی از جریان‌ها در فرانسه، مانند فابیوزن‌  که از سوی وزیر امور خارجه این کشور تقویت می‌شود، مانع از درک واقعیت‌های این تغییر یا استفاده به‌جا از موقعیت کنونی، چه در ایران و چه در فرانسه گردیده است.
مطالعه آثار کارشناسان فرانسوی در ماه‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران نشان می‌دهد که بسیاری از آنان بر جنبه‌های منافع اقتصادی رابطه با ایران تاکید نموده‌اند و از خلال ترسیم واقع‌گرایانه تاثیرات تحریم بر منافع ملی فرانسه و مردم ایران، کوشیده‌اند مقامات این کشور را در راستای بهبود روابط در این بخش، تشویق کنند. اما متاسفانه نگاه موشکافانه‌تری به دیگر ابعاد فرصت‌های ناشی از بهبود روابط نشده است و شاید به همین دلیل، ادامه سیاست عربی فرانسه و رویکرد این کشور در قبال رژیم صهیونیستی که تا حدودی طرفداری از مخالفان توافق هسته‌ای غرب با ایران به حساب می‌آید، موجب دامن زدن به تضاد میان خواسته‌های پیشین فرانسه در مساله هسته‌ای ایران و رویکرد فعلی گردیده است.
از دید بسیاری، موضع‌گیری فرانسه علیه برنامه هسته‌ای ایران از دوران ریاست‌جمهوری شیراک و با محدود شدن نقش فرانسه در آن دوران آغاز گردیده است. در این زمان، سخت‌گیری‌های شیراک از سویی به دلیل گسترش گروه مذاکره‌کننده از سه قدرت اروپایی (فرانسه، انگلیس و آلمان) به شش کشور گروه 1+5 و در نتیجه کاهش نقش فرانسه در حل مسئله و از سوی دیگر خدشه به سیاست پرستیژ بین‌الملل این کشور ناشی می‌شد. با این حال، فرانسه در زمان شیراک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران و به طبع غنی‌سازی اورانیوم را پذیرفته بود.
هم‌زمان با ریاست‌جمهوری سارکوزی، به دلیل هم‌راستایی سیاست‌های فرانسه با سیاست دولت بوش، ایران در سند امنیتی- دفاعی فرانسه به عنوان تهدید ملی این کشور مطرح شد و سارکوزی پیشتازانه با نوشتن نامه‌ای به مقامات قدرت‌های اصلی اتحادیه اروپا تحریم علیه ایران را هدایت نمود. خواست فرانسه در دوران سارکوزی، مذاکره هسته‌ای، شفافیت و ملموس‌سازی اهداف برنامه هسته‌ای از سوی ایران بود.
در حال حاضر، با حصول توافق هسته‌ای ژنو (در 24 نوامبر)، نگرانی‌های فرانسه و جامعه بین‌الملل در خصوص اشاعه سلاح‌های کشتارجمعی، در بستری قانونی و حقوقی مورد اهمیت قرار گرفته است و انتظار می‌رود فرانسه‌ای که در دوران شیراک و سارکوزی فعالانه در راس اقدامات بین‌المللی، در خصوص صدور قطع‌نامه‌ها یا تحریم علیه ایران حضور داشته است، بکوشد با ارائه پیشنهادات و راهکارهایی در زمینه اقدامات عملی، به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در راستای حفظ چارچوب پیمان عدم گسترش سلاح‌های کشتارجمعی یاری نموده و به این طریق مسئولیت بین‌المللی خود را در زمینه صلح و امنیت به انجام رساند.
مقامات دولت ایران، بالاخص آقایان روحانی و ظریف، از ابتدای احراز سمت کوشیده‌اند مسائل متنوعی را در بازه زمانی کوتاه حل و فصل نمایند. روشن است که در حوزه سیاست خارجی، ایران خواهان بهبود روابط خود چه در منطقه و چه در سطح بین‌الملل است، اما این پویایی بیش از هر چیز نیازمند نوعی بسترسازی بین‌المللی است و فرانسه بیش از هر کشوری می‌تواند در همراهی ایران در این مسیر، یاری نماید. این یعنی از سویی، ققنوس ایرانی از انزوای دیپلماتیک خود سر برمی‌آورد و از سوی دیگر، هگزاگون به عنوان کشوری که در عصر ظهور قدرت‌های جدید، با تزلزل جایگاه سنتی خود در نظام بین‌الملل رو به روست، می‌تواند بار دیگر تک‌صدایی خود را در عرصه بین‌الملل به نمایش بگذارد.
اما متاسفانه این همه در حالی است که اقدامات و اظهارات اخیر مقامات این کشور ابهام بسیاری را در خصوص آینده روابط ایران و فرانسه برانگیخته است. کارشکنی در مذاکرات و بالطبع در روند حصول توافق نهایی، جانبداری از رژیم صهیونیستی یا فروش چند میلیارد یورویی تسلیحات به عربستان که می‌تواند مغایر صلح و امنیت در منطقه تعبیر شود، هرچند همه به نحوی از سوی کارشناسان فرانسوی که خواهان بهبود روابط با ایران هستند، توجیه می‌شوند، اما باز هم نمی‌توان پذیرفت دلایلی نظیر انتقام از اقدامات یک‌جانبه آمریکا، نبود راهبرد دقیق در قبال جریان‌های جدید خاورمیانه یا تمایل فرانسه به متمایز و سخت‌گیر بودن، هیچ یک تا آن اندازه اهمیت یافته باشند که فرانسه بکوشد با ایجاد خلل در روند حل دیپلماتیک پرونده هسته‌ای ایران، مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 را به بن‌بست رساند.
روشن است در شرایطی که با تغییر مواضع آمریکا در خاورمیانه و گردش این کشور به سوی آسیا و خاور دور، بسیاری از کارشناسان این کشور، حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای خاورمیانه را در گرو بهبود روابط با ایران دانسته‌اند، فرصت‌ همکاری‌های اقتصادی، کشاورزی، صنعتی و امنیتی بسیاری با ایران پیش خواهد آمد و حتی ایران می‌تواند در مسائل مربوط به عدم اشاعه نیز به تقویت دیدگاه‌های فرانسوی در منطقه کمک نماید. چنان که در حوزه امنیت منطقه‌ای هم لزوم مشارکت ایران، خصوصا برای پایان بخشیدن به نزاع سوریه، احساس می‌شود.
بی‌توجهی دولت فرانسه به این فرصت‌ها که در تضاد با منافع طولانی‌مدت این کشور است، این سوال را مطرح می‌سازد که حتی اگر هم‌پیمانی این کشور با رژیم صهیونیستی و اعراب دلیل این رویکرد است، تا چه اندازه «ملت» فرانسه، به تصمیم‌گیری مقامات «به نام فرانسه»، اما در حمایت از منافع دیگران اجازه می‌دهند.
از سوی دیگر باید در خصوص افزایش نگاه‌های منفی نسبت به این کشور، در ایران هشدار داد. اکثریت جمعیت ایران جوان و تحصیلکرده، با ذهنی باز، سرشار از سوال و پذیرای تضارب آرا هستند. آنان همان اندازه که نسبت به مسائل هنری و فرهنگی حساس‌اند، به موضوعات سیاسی و تاریخی نیز توجه نشان می‌دهند. اما به نظر می‌رسد فرانسه در جریان شکل‌گیری دیدگاه این نسل که در حال حاضر با میل به میانه‌روی در عرصه سیاسی و تحول در موضع‌گیری‌های ژئوپلتیکی قدرت‌های منطقه همزمان شده، خواهان تثبیت نقش خود به عنوان کشوری است که در سخت‌ترین دوران زندگی مردم ایران، علیه آنها جبهه می‌گیرد.
در دوران جنگ تحمیلی (1988-1980)، فرانسه با اتخاذ موضع علیه ایران به طرفداری از صدام پرداخت و در سال‌های اخیر که جنگ اقتصادی علیه ایران جریان یافت، حتی به قیمت ضربه زدن به اقتصاد خود، سرسختانه در تحریم همه‌جانبه علیه ایران شرکت جست. این تحریم‌ها هرچند به صورت ایده‌آل، هدفمند و هوشمند معرفی می‌گردید، اما بیشترین فشار را بر طبقه متوسط ایران وارد ساخت و این سوال را مطرح کرد که چرا سارکوزی با به فراموشی سپردن ایده‌آل‌های فرانسوی چون احقاق حقوق بشر و استقلال گلیستی، یکسره خود را وقف سیاست‌های منسوخ آمریکایی دوران بوش نموده است.
در حال حاضر نیز، با توجه به رویکرد کنونی آقایان اولاند و فابیوس، نمی‌توان انتظار داشت که در بحث‌های سیاسی افکار عمومی ایرانیان، از فرانسه به عنوان مهد دموکراسی و حقوق بشر یاد شود. مردم ایران هم، درست مانند آقای فابیوس، بر اساس عمل قضاوت می‌کنند. دکترین حقوق بشری که از سوی برنارد کوشنر یا برنارد هانری لوی ارائه می‌شود و با اعلان جنگ تحت پوشش حقوق بشر، به راحتی قانون‌های بین‌الملل را نادیده گرفته و راه مداخله خارجی در کشورها را باز می‌کند، خود به نوعی اعتبار آنان را که علیه اسد شعار سرمی‌دهند، زیر سوال می‌برد. این در حالی است که فراموش نکرده‌ایم آنان با نسل‌کشی صدام در حلبچه، علیه مردم عراق مشکلی نداشتند و حتی دومین کشور پذیرای منافقین هستند که علیه مردم کشور خود به جنگ پرداختند.
باعث تاسف است که عینک مقامات فرانسوی از دیدن واقعیت‌های زندگی و جامعه ایرانی سر باز می‌زند. یکی از این واقعیات این است که از دید بسیاری از مردم ایران، مسائلی مانند حقوق بشر و آزادی‌های شهروندی باید همچون چارچوب شرعی سنتی، در چشم‌انداز و افق پیش‌رو، حامی آنها باشد. به همین دلیل، ایجاد هر گونه تغییر در آن (آنهم از درون و نه خارج)،‌ بیش از هر چیز نیازمند شناخت و درک درست از روند زندگی عادی مردم، جغرافیا و اعتقادات آنان است. از این منظر، تنها خود آنان و نیز کسانی که با زندگی با آنان درک درستی از مناسبات موجود داشته باشند، می‌توانند در خصوص ایجاد تغییر یا عدم تغییر در آن تصمیم‌گیری کنند. همین دیدگاه آینده‌نگر، بر برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای در جهت تامین انرژی و عدم‌وابستگی به نفت تاکید می‌ورزد. این مدعا با توجه به بسیاری از کتاب‌ها، فیلم‌ها و اظهارات برخی مقامات، تجار و کارشناسان فرانسوی که از نزدیک شاهد دغدغه‌ها و اعتقادات ایرانیان بوده‌اند، تایید می‌شود. امید است با ادامه روند تحول مثبت در نگاه مسئولان فرانسوی، ریل مناسبات ایران و فرانسه به روزهای طلایی خود بازگردد و آینده شاهد شکوفایی فرصت‌های حاصل از این نزدیکی باشد.