اتحادیه اروپا؛ زیر تیغ چالشهای اقتصادی ـ سیاسی و امنیتی علی جعفری
مقدمه
اتحادیه اروپا در ماههای اخیر، بیش از پیش درگیر چالشهای اقتصادی ـ سیاسی و امنیتی است؛ چالشهایی که هر کدام عواقب خاص خود را دارد و منافع اتحادیه را در سطوح مختلف تهدید میکند. چالشهایی نظیر «بحران یونان»، «تنش در اوکراین» و «تروریسم خودساخته» که ایجاد هر یک، روند خاص خود را طی کرده است. چالشهایی که محور نشست سران اتحادیه اروپا در بروکسل در فوریه 2015 بود. البته موارد پیشگفته بخشی از چالشهای اتحادیه اروپا است؛ با این حال، قسمت عمدهای از آنها را در بر میگیرد. سوال اصلی مطلب حاضر این است که «بحران یونان»، «تنش در اوکراین» و «تروریسم خودساخته» چگونه منافع اتحادیه اروپا را با مخاطره رو به رو کرده است؟ ذکر این سوال در حالی است که نگارنده قصد ورود به جزییات را نداشته و تنها به ترسیم چالشهای کلان و عمده اتحادیه اروپا میپردازد.
بحران یونان
بحران مالی چند سالی است که به عنوان اصلیترین چالش، گریبان اتحادیه اروپا را گرفته است. این بحران از اوایل آوریل 2010 از کشور یونان آغاز گردید. پس از آنکه دولت یونان در اوایل سال 2010 نتوانست از عهده بدهیهای خود برآید، ارزش یورو در برابر ارزهای دیگر و از جمله دلار حدود 20 درصد کاهش پیدا کرد. اما این پایان کار نبود، به طوریکه روند تهدید منافع اتحادیه اروپا تاکنون به اشکال مختلف ادامه یافته است. در حال حاضر نیز یونان به عنوان ضعیفترین حلقه کشورهای عضو منطقه یورو، محوریت این چالش را بر عهده دارد. علاوه بر این، کشورهایی نظیر ایرلند، پرتغال، اسپانیا و ایتالیا نیز از بحران بدهی در امان نماندهاند.
اولین تصمیم برای جلوگیری از بحران بدهی یونان در حالی اتخاذ گردید که تصور میشد، این چالش بهزودی حل شود. در این راستا، سران اتحادیه اروپایی در جلسه اضطراری مورخ 26 اکتبر 2011 در بروکسل تصمیم گرفتند پنجاه درصد از بدهیهای خارجی یونان را ببخشند و اعلام کردند یک وام 100 میلیارد یورویی و در صورت نیاز 130 میلیارد یورویی جدید به این کشور اختصاص خواهند داد. حدود 4 سال پس از اولین اقدام، اکنون در فوریه سال 2015 یونان در مرز ورشکستگی قرار دارد؛ به طوریکه در تاریخ 19 همین ماه در سال 2015، وزیران اقتصاد و دارایی کشورهای حوزه یورو در بروکسل، در پی درخواست یونان و تشدید بحران مالی این کشور، موافقت کردند که فرصت یونان را برای بازپرداخت وامهایش چهار ماه دیگر تمدید کنند. به نظر میرسد که عمق بحران بدهی در اتحادیه اروپا به حدی است که این اقدام، آخرین تصمیم اتحادیه اروپا برای نجات یونان نخواهد بود.
بدونشک تداوم بحران مالی و اقتصادی در اروپا منافع اتحادیه اروپا را در ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار داده و خواهد داد. یورو تنها یک بحث پولی و مالی نیست. یورو بیش از هر چیز برای اتحادیه اروپا یک مسئله حیثیتی و سیاسی است و حمایت اتحادیه اروپا از یونان به معنای دفاع از حیثیت سیاسی و اقتصادی این نهاد است. با این وجود، تاکنون روند همگرایی در اتحادیه اروپا به دلیل بحران مالی با چالش جدی مواجه گردیده و به تضعیف آن منجر شده است. رشد گرایشهای اقتدارگرایانه و ملیگرایانه، تزلزل در پایبندی کشورها به وحدت پولی، کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری و مهمتر از همه ایجاد یک چشمانداز مبهم از آینده اتحادیه اروپا، از مهمترین آثار بحران مالی در اروپا بوده است.
تنش در اوکراین
چالش دیگر اتحادیه اروپا تنش و بحران در اوکراین است. اعتراضات مردم اوکراین در نوامبر ۲۰۱۳ وقتی «ویکتور یانوکوویچ» رئیسجمهوری پیشین اوکراین از امضای موافقتنامه تجاری با اتحادیه اروپا سر باز زد، آغاز شد. این اعتراضات صلحآمیز به مرور زمان شدت و خشونت بیشتری پیدا کرد و سرانجام به فرار یانوکوویچ و پیروزی معترضان منجر شد. بحران در اوکراین همچنان میان روسیه و غرب ادامه دارد و در این راستا، اروپا با حساسیت زیادی در صدد حفظ منافع خود میباشد. واقعیت این است که روسیه بهدنبال دستیابی به قدرت پیشین بوده و همین مساله چالش بزرگی برای اتحادیه اروپا به وجود آورده است. اروپا معتقد است که روسیه قوانین بینالمللی را زیر پا گذاشته و سعی میکند با حاشیهسازی رخدادهای اوکراین را به نفع خود تمام کند. از این رو، روسیه از سوی اتحادیه اروپا با تحریمهای متعددی رو به رو شده است. با این حال، نشست رهبران اوکراین، روسیه، آلمان و فرانسه در مینسک، پایتخت بلاروس در تاریخ 11 و 12 فوریه 2015 مهمترین توافقی بود که میتوانست تنش بر سر بحران اوکراین را کاهش دهد. اما همچنان چشمانداز بحران اوکراین با ابهام رو به رو است.
اتحادیه اروپا نگران جدایی و استقلال سایر مناطق جداییطلب اوکراین همچون کریمه است که روسیه اکنون از آنها حمایت میکند. در واقع، همچنین سرایت بیثباتی ناشی از تنش در اوکراین به مناطق شرقی اروپا از دیگر نگرانیهای اتحادیه اروپا است؛ چرا که شکست در برابر سیاستهای روسیه به معنای شکست سیاسی در کنترل و مدیریت منافع اتحادیه در شرق اروپا است. اما آنچه مسلم است سال 2015 سال سرنوشتسازی برای اروپا در رقابت ژئوپلیتیک با روسیه محسوب میشود. اگر آنچنان که «پترو پوروشنکو» رئیسجمهوری اوکراین در مراسم روز جمعه (20 فوریه 2015) در کی یف که به مناسبت سالگرد انقلاب گفته اوکراین به سمت اروپا حرکت کند، بخشی از منافع اتحادیه اروپا تامین خواهد شد. وی میگوید: «سال ۲۰۱۵، سال تعیینکنندهای در اجرای تغییرات اساسی در کشور و بنای کشوری جدید خواهد بود. اطمینان دارم که اوکراین در صلح زندگی خواهد کرد و به سوی توسعه و به سمت اروپا خواهد رفت».
تروریسم خودساخته
چالش مهم دیگر اتحادیه اروپا گسترش تروریسم در داخل مرزهای اروپا است؛ تروریسمی که گسترش آن تا پیش از تهدید منافع غرب بلامانع بود و آمریکا و اروپا با حمایتهای بیدریغ خود به گسترش و تقویت آنها منجر شدند. به گفتههای ذیل توجه کنید:
«کرشوف» هماهنگکننده اتحادیه اروپا در امور مبارزه با تروریسم: «حدود سه هزار شهروند عضو کشورهای اتحادیه اروپا به گروههای تروریستی در عراق و سوریه ملحق شدند. فرانسه، بریتانیا، آلمان، بلژیک، هلند، سوئد و دانمارک کشورهایی اروپایی هستند که بیشترین اتباع را در میان اعضای داعش دارند...».
«راسموسن» دبیرکل پیشین ناتو: «چالشهای پیش روی ما، بزرگتر و پیچیدهتر از هر زمانی از پایان جنگ سرد است. در همسایگی جنوبی ما، شاخهای از بربریت تندرو به نام داعش، همچون سرطان در مرزهای عراق و سوریه و فراتر از آن گسترش مییابد... برخی از شهروندان ما به این گروههای تروریستی پیوستهاند و برخی ممکن است (به خانه) بازگردند و تهدید جدی علیه ما در خانهمان ایجاد کنند».
رییس پلیس اتحادیه اروپا (یوروپل) نیز با اشاره به رفتن 3 هزار تا 5 هزار شهروند اروپایی به سوریه و بازگشت شماری از آنها اعلام کرد: «تهدیدات تروریستی علیه کشورهای غربی به بالاترین حد از زمان وقوع حملات یازدهم سپتامبر 2001، رسیده است».
تمام این گفتهها در حالی است که حمایتهای همهجانبه غرب و اروپا در جریان بحران سوریه بر همه ثابت شده است. اما سوال این است که چرا اتحادیه اروپا قبل از این پیشبینی چنین مواردی را نمیکرد؟ پاسخ سوال بدیهی است؛ اروپا و غرب تا زمانیکه تهدیدی برای خود متصور نبودند، به حمایت همهجانبه از تروریسم و گروههای افراطگرا در خاورمیانه بهویژه در سوریه اقدام کردند که البته با اهداف مدنظر آمریکا یعنی تضعیف حکومت سوریه و محور مقاومت و تامین امنیت اسرائیل منطبق بود. اما به محض دریافت گزارشهایی مبنی بر پیوستن هزاران اروپایی به داعش و احتمال بازگشت آنها و یا پس از رخداد تامل برانگیز کشتهشدن چند یهودی در پاریس و موارد مشابه، به تصویب بودجه جهت مبارزه با ترویسم، پیشنهاد تصویب قطعنامه علیه داعش در شورای امنیت، تصویب اقدامات فرامرزی در خاورمیانه و آفریقا علیه داعش و... پرداختند و به این شکل نشان دادند که چالش افراطیگری و تروریسم نهتنها مهمترین چالش برای کشورهای خاومیانه بلکه چالش عمده و اساسی برای امنیت و ثبات در اروپا نیز به حساب میآید. با این تفاوت که تهدید امنیت و ثبات در اروپا حاصل اقدامی است که نگارنده از آن با عنوان «تروریسم خودساخته» یاد میکند.
جمعبندی
همانطور که مختصراً به آن اشاره شد، اتحادیه اروپا با چالشهای عمدهای رو به رو است که هر کدام میتواند کیفیت همگرایی در اتحادیه اروپا را با چالش مواجه کند. بحران یونان، تنش در اوکراین و تروریسم خودساخته در حالی از اصلیترین چالشهای اتحادیه اروپا به شمار میروند که مواردی نظیر شکافهای هویتی، شکافهای فرهنگی مهاجران اروپا، افراطگرایی، نژادپرستی، ملیگرایی، عدم هماهنگی کشورهای عضو اتحادیه، جداییطلبی، بیکاری و... از عواملی است که بر عمق چالشهای پیشروی اتحادیه اروپا میافزاید. واقعیت این است که منافع اتحادیه اروپا در سه بعد کلان با تهدید مواجه است: در بعد اقتصادی بحران مالی و بدهی که اکنون یونان در صدر آن قرار دارد به ساختارهای مالی و اقتصادی منطقه یورو ضربه وارد نموده و آینده یورو را با ابهام مواجه کرده است. در بعد سیاسی بحران اوکراین و رقابت ژئوپلیتیک با روسیه میتواند در بلندمدت منافع اروپا را با تهدید مواجه کند؛ با این وجود، به نظر میرسد اتحادیه اروپا گزینه دیپلماسی را برای کاهش عواقب ناشی از تنش با روسیه انتخاب کرده است. در بعد امنیتی نیز اتحادیه اروپا با تروریسم خودساخته رو به رو است که در کنار سایر معضلات اجتماعی اروپا میتواند به تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات در اروپا منجر شود. نتیجه اینکه سال 2015 سال پر چالشی برای اتحادیه اروپا محسوب میشود که عبور از آنها به آیندهنگری و واقعگرایی رهبران اروپا بستگی دارد.
نظر شما