تأثیر فرهنگ یهودی ـ صهیونیستی بر گسترش منازعات عربی ـ اسرائیلی
یکی از مسایلی که بیش از نیم قرن است منطقه خاورمیانه را علی رغم تمام حساسیتها و اهمیتهای فوق العاده بی نظیرش تحت الشعاع خود قرار داده و هزینههای مادی و معنوی بسیار زیادی را به این منطقه و حتی سایر نقاط جهان متحمل ساخته است، منازعه عربی – یهودی و یا به تعبیری، منازعه اعراب و اسرائیل است. مساله ای که به تعبیری کلید حل کلیه بحرانهای خاورمیانه به حساب میآید و هر بحرانی در این منطقه به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم با آن مرتبط است و اگر این منازعه حل شود، دیگر منازعات و درگیریهای خاورمیانه نیز به تبع آن حل خواهد شد. منازعه اعراب و اسرائیل با محوریت فلسطین و اشغال آن توسط یهودیان مهاجرت داده شده از سرتاسر جهان، که قدمت و پیشینه آن به سالهای اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و اوج آن به اواسط قرن بیستم و سالهای پس از جنگ جهانی دوم باز میگردد، به گفته بیشتر کارشناسان مسائل خاورمیانه مهمترین چالش این منطقه به حساب میآید. چالشی که علی رغم جنگهای متعدد و کشت و کشتارهای تاسف آور، راه حلهای کوتاه مدت و بلند مدت ارائه شده از شرق و غرب، کوتاه آمدنهای نسبی طرف فلسطینی و مذاکرات بیشمار هنوز به نتیجه نرسیده است.
اما اگر خواسته باشیم به ریشههای این منازعه بپردازیم، دلایل متعددی را پیدا میکنیم که هر کدام به نوبه خود بر آتش این منازعه افزوده و باعث شده اند حتی با گذشت نزدیک به هفتاد سال از تاسیس رژیم صهیونیستی، باز معمای این منازعه حل نشده باقی بماند و جنگهای متعدد و طرحهای صلح گوناگون نتوانند پایانی بر این منازعه باشند. شاید در کنار منافع اقتصادی و سیاسی اشغال فلسطین، فرهنگ خاص یهودی صهیونیستی نیز از مهمترین آنهاست. فرهنگ تنش بر انگیزی که نمودهایی از آن در پروتوکلهای دانشوران صهیون به روشنی دیده میشود. فرهنگ تنش زایی که خود را در شعارهایی مانند سرزمین موعود، اسرائیل از نیل تا فرات و تفکر قوم برتر بینی یهود نشان میدهد. فرهنگی که تنها مختص نخبگان یهود نشده و حتی در فرهنگ عامه مردم اسرائیل رخنه کرده است و میتوانیم مصادیق بارزی از آن را در جامعه اسرائیل به روشنی مشاهده کنیم. مصادیقی چون دیوار نوشتهها و فضای عمومی حقیقی و مجازی. این فرهنگ منازعه برانگیز در طول سالهای پس از شکل گیری اسرائیل و حتی پیش از آن منجر دمیده شدن بر آتش منازعهها و درگیریهای متعددی میان اعراب و اسرائیل شده است. که در این میان میتوان به انقلابها و قیامهای فلسطینی دهههای آغازین قرن بیستم، جنگهای چهارگانه اعراب و اسرائیل و نبردهای اسرائیل با مقاومت فلسطینی و لبنانی اشاره کرد. در مجموع گمان نمی رود بتوان منازعه اعراب و اسرائیل را بدون در نظر گرفتن ریشههای فرهنگی آن بویژه فرهنگ نخبه و عامه یهودی تحلیل و بررسی نمود و تصویری روشن از آن ارائه داد.
لازم به ذکر است که روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی میباشد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش با استفاده از ابزار پژوهش کتابخانهای و اطلاعات اینترنتی و نیز بهرهگیری از کتب، مجلات، فصلنامهها و ماهنامههای مختلف مرتبط با موضوع است.
نظر شما