کتاب آفریقا (3)
آفریقا در سیاست بینالملل؛ از کارگزاران تا رقابتهای منطقهای و بینالمللی
مقدمه
ایران و آفریقا دارای روابط تاریخی عمیقی هستند. قبل از استعمار اروپا، روابط ایران و آفریقا در درجه اول بر مبنای تجارت بود. در اوایل قرن نهم مهاجران خلیج فارس در مناطق شهری در شرق آفریقا مستقر شده بودند و تجار ایرانی تا قرن 16 از شرق آفریقا دیدن میکردند. ردپای این حضور تاریخی را امروز هم میتوان در حضور بسیاری از نوادگان ایرانی در آنجا یافت. پس از موج استقلال آفریقا در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960، روابط آفریقا با ایران شکل جدیدی گرفت. پس از رونق جهانی نفت در سال 1974، خزانه تهران مملو از پول نقد شد و ایران اعلام کرد از آن برای کمک به توسعه کشورهای آفریقایی هم استفاده خواهد کرد. این اعلام آشکار سبب شد هنگامی که مائوتسه تونگ یکی از حامیان کنگره ملی نلسون ماندلا در آفریقا در سال 1976 درگذشت، رهبران جنبش آفریقای جنوبی به سرعت برای کمک به ایران و لیبی مراجعه کردند.
اما انقلاب ایران در سال 1979 نشان دهنده تغییر سیاست خارجی ایران به ویژه در مورد آفریقا بود. برای آفریقا، انقلاب ایران در عین تداوم، یک تغییر بود. زبان همبستگی طرفدار جنوب ـ جنوب بدون تغییر بود، اما ابعاد جدیدی که در بسیاری از کشورهای آفریقایی طنین انداز شد، گفتمان اسلام شیعی بود. این گفتمان زمینه برخی تحولات سیاسی در این قاره را موجب شد. مثلا عمر البشیر رئیس جمهور سودان بر اساس ایدهآلهای اسلامی انقلاب ایران کودتا کرده و قدرت را به دست گرفت. وقتی محمود احمدی نژاد در سال 2005 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، با یک گفتمان تهاجمی علیه غرب، روابط نزدیکتری بین ایران و آفریقا برقرار شد.[1] علاوه بر غرب، در دوران احمدی نژاد سیاست خارجی ایران از اولویت همسایگی نیز فاصله گرفت و با محوریت ایجاد جبهه ضد امپریالیستی نوین به آمریکای جنوبی و آفریقا نزدیک شد، اما به اذعان تحلیگران اقتصاد سیاسی این نزدیکی سیاسی، زمینه بهره برداری متمرکز ایران از فرصتهای سرمایهگذارانه در این قاره را ایجاد نکرد. بعد از این تمرکز هشت ساله، با اولویت قرار گرفتن حل مساله هستهای، مجدد آفریقا را از اولویت سیاست خارجی ایران خارج شد. اکنون باید دید دولت سیزدهم چه نگاهی به قاره آفریقا در پیش خواهد گرفت. سرزمینی با فرصتهای بسیار در حوزه سرمایهگذاری که البته بیش از هر چیز نیازمند سازماندهی بخش خصوص قدرتمند با برنامهای راهبردی و حمایت شده از سوی دولت خواهد بود.
علیرغم این ارتباط تاریخی، در حوزه پژوهشی ایران خلاءهای بسیاری در ارتباط با آفریقا وجود دارد. نه تنها در حوزههایی مانند جرائم سازمان یافته در آفریقا، مهاجرت و پناهجویی، خشونت قومی ـ مذهبی، نظریهها و تحول تاریخی روابط بینالملل آفریقا، تحولات نهادی مربوط به اتحادیه آفریقا، مسائل و زمینههای سیاست در روابط بینالملل آفریقا، حکمرانی جهانی و آفریقا، آفریقا و مشارکتهای بینالمللی ادبیات قابل ذکری وجود ندارد، بلکه در ارتباط با واکاوی تاریخ ایران و آفریقا، واکاوی چالشها و فرصتهای ایران در آفریقا و شکل و نوع روابط بینالمللی ایران با آفریقا نیز اثری قابل توجه وجود ندارد. در این میان شاید به شکل مختصری بتوان از ادبیات مرتبط با توسعه نیافتگی، جهان سوم و روابط جنوب – جنوب نام برد که در برخی کتب حوزه توسعه، مطالعات منطقهای و بینالمللی ایران به آن اشارتی شده است.
در مجموعه حاضر تلاش شده برخی موضوعات محوری مانند حکمرانی، گونه شناسی احزاب، قدرت نرم و دیپلماسی، سیاستهای نهادی و سازمانی منطقهای در آفریقا، حل منازعه و مدیریت بحرانهای بینالمللی، رقابتهای حوزه کشت فراسرزمینی در آفریقا، سیاستهای چین در حوزه انرژیهای نجدیدپذیر آفریقا و جایگاه آفریقا در نظم و نظام بینالمللی در حال گذار به گونهای در کنار یکدیگر قرار بگیرد که یک چشمانداز روشن از مسائل ملی و بینالمللی آفریقا را در اختیار خوانندگان و علاقمندان به این حوزه قرار دهد.
نظر شما