فتح حلب؛ آیا بحران سوریه رو به پایان است؟
فتح حلب؛ آیا بحران سوریه رو به پایان است؟
دوشنبه 29 آذر 1395
سرانجام و پس از حدود چهار سال، نیروهای دولتی سوریه توانستند شهر حلب را از دست مخالفان مسلح و گروههای تروریستی پس بگیرند؛ موفقیتی بزرگ که پیامدهای مهمی در وضعیت سوریه خواهد داشت.
از حدود یک سال و سه ماه پیش که نیروهای نظامی روسیه وارد کارزار سوریه شدند، توازن نیروها بهصورت قابل توجهی به نفع نیروهای دولتی سوریه تغییر پیدا کرد. حملات هوایی ارتش روسیه، ضربات سختی را به مخالفان وارد کرد و توان رزمی آنها را در برابر ارتش سوریه کاهش داد. پس گرفتن حلب نیز در ادامه این روند صورت گرفت با این تفاوت که اهمیت این رخداد بسیار بیشتر از موفقیتهای دیگر ارتش است.
حلب بهنوعی نقش پایتخت نیروهای مخالف مسلح اسد را ایفا میکرد. دهها گروه در این شهر حضور داشتند که فصل مشترک آنها مبارزه با نیروهای دولتی بود. به تصور آنها اگر دمشق دراختیار دولت است، مابهازای آن کنترل حلب نیز که مهمترین شهر اقتصادی و دومین شهر اصلی سوریه است، در دست مخالفان است و ازاینطریق نوعی نقطه اتکا و ابزار چانهزنی پیدا میکردند، اما فتح حلب همان اندک توازن میان دولت و مخالفان را ازبین برد. ازاینرو، اهمیت اصلی این رخداد در جنبه روانی و نمادین آن است.
اهمیت دیگر فتح حلب به موقعیت میدانی این شهر برمیگردد. این شهر به مرزهای ترکیه نزدیک است و طی سالهای اخیر بیشترین حمایتهای لجستیکی که از مخالفان صورت میگرفت ازطریق این مرزها و بهواسطه کنترل این شهر در دست مخالفان بود. بنابراین در فضای جدید، حمایت از مخالفان بسیار دشوار میشود و این میتواند بر توان جنگآوری مخالفان و تروریستها اثر بگذارد.
درعینحال، با فتح حلب، گزینه تجزیه و چندپاره شدن سوریه و اجرایی کردن نوعی فدرالیسم که گزینه غرب بود، زمینه تحقق عملیاتی نخواهد داشت.
ازسویدیگر، حلب نقطه تجمع دهها گروه مخالف اسد بود که ازطریق همافزایی توانسته بودند توان خود را بالا ببرند و این شهر را تبدیل به نقطه تمرکز برای نبرد در سایر نقاط قرار دهند. اکنون اما این نقطه اتکا و تجمع ازبین رفته است و پراکنده شدن گروهها، امکان تجمیع ابزارها و نیروها برای نبرد با نیروهای دولتی را از آنها گرفته است. شهرهای دیگر سوریه ازجمله ادلب بهدلیل کوچک بودن و نیز دشواری راههای ارتباطی با آن ظرفیت تبدیل شدن به نقطه تجمع مخالفان را ندارد. ازطرفیدیگر، فتح این شهرها ازسوی نیروهای دولتی هرچقدر هم که دشوار باشد اما بهسختی حلب نیست؛ بهویژه اینکه اکنون روحیه ارتش پس از فتح حلب دوچندان شده است.
اما درباره اهمیت و پیامدهای فتح حلب نباید به ورطه اغراق افتاد. این رخداد با وجود اهمیتش و تأثیرش بر بهبود موقعیت نیروهای دولتی و همپیمانان آن، تصویر کلی بحران سوریه را تغییر نمیدهد. ماهیت اصلی بحران سوریه یعنی نبرد میان ارتش و همپیمانان منطقهای و فرامنطقهای آن با دهها گروه مسلح مخالف و نیز گروههای تروریستی که حامیانی در منطقه و فراتر از آن دارند، تغییری نکرده است. بنابراین پیشبینی میشود جنگ و نبرد همچنان ادامه یابد. البته با این تفاوت که این نبردها از این پس کمتر بهشکل متمرکز خواهد بود و با پراکنده شدن گروههای تروریست و مخالف، نزاعهای نقطه نقطهای بهشدت افزایش پیدا خواهد کرد. برایناساس، احتمال شبیخون و اقدامات تلافیجویانه با هدف پس گرفتن مناطق از دست ارتش همچنان وجود دارد. طی سالهای اخیر نیز چه در سوریه و چه عراق بسیاری از شهرها دست به دست شدهاند.
این تصور که پایان بحران در سوریه با تفوق نظامی هریک از دو طرف اصلی امکانپذیر است با واقعیت همخوانی ندارد. بنابراین دستاوردهای نظامی تنها از این نظر که ابزارهای چانهزنی طرفها را بیشتر میکند دارای اهمیت است.
تازمانیکه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای خود را در یک دوئل ببینید که زمین اجرای آن نیز در سوریه است نمیتوان امیدی به آرامش و صلح در این کشور داشت.
نبرد سوریه تبدیل به جنگ مرگ و زندگی شده است. در چنین فضایی همه طرفها حتی در موقعیت ناکامی هم دست از تلاش برای برهم زدن وضعیت برنمیدارند. فتح حلب مهم بود اما این بهمنزله پایان نزدیک بحران سوریه نیست و چهبسا نزاعها وارد فضای جدیدی شود.
نظر شما