مرگ ولیعهد و آینده آرایش قدرت در عربستان


مرگ ولیعهد و آینده آرایش قدرت در عربستان

 
چهارشنبه 4 آبان 1390
 
 

عمرش کوتاه‌تر از آن بود که در سرزمین طلای سیاه بر تخت شاهی بنشیند.


سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد پرنفوذ عربستان سعودی، شنبه گذشته (30 مهر) پس از سال‌ها دست و پنجه نرم کردن با سرطان روده، چشم از جهان فروبست تا این گفته خودش که فقط مرگ می‌تواند بین او و سمت رسمی‌اش ـ پادشاهی ـ جدایی بیندازد، تحقق یابد.


ثروت، اقتدار سیاسی و نفوذ، سه عنصری بود که ولیعهد 86 ساله، هرگز از آنها بی‌نصیب نماند. او پنج دهه وزیر دفاع و هوانوردی عربستان و از طرفداران سرسخت رابطه با آمریکا بود؛ کسی که با قراردادهای چندین میلیارد دلاری، کشورش را مجهز به ارتشی آماده و متکی به سلاح‌های پیشرفته و روز دنیا کرد.


مرگ سلطان، بار دیگر موضوع قدیمی جانشینی را به اصلی‌ترین مسئله در عربستان و خاندان سلطنتی در این کشور تبدیل کرده است.


در عربستان سعودی قدرت در انحصار آل‌سعود است و پادشاه و ولیعهد باید از میان فرزندان و نوادگان ملک عبدالعزیز، مؤسس پادشاهی عربستان سعودی انتخاب شوند؛ با این توضیح که طبق وصیت عبدالعزیز، تا زمانی که فرزندان وی زنده هستند، قدرت به نوه‌ها منتقل نمی‌شود.


سالیان سال بود که انتخاب پادشاه و ولیعهد به شکل سنتی و با گفتگو و اجماع اعضای خاندان سلطنتی انجام می‌گرفت، اما حدود پنج سال پیش که عبدالله بن عبدالعزیز پس از مرگ برادر ناتنی‌اش فهد، پادشاه عربستان شد، در اقدامی که از نظر برخی «دوراندیشانه» توصیف شد با هدف نهادینه‌تر و ساختارمندتر شدن این فرایند و پرهیز از بحران‌های احتمالی در آینده، تصمیم گرفت شورایی با نام «هیئت بیعت» متشکل از فرزندان و نوادگان عبدالعزیز تشکیل دهد که وظیفه اصلی آن، انتخاب ولیعهد و به عبارتی دیگر، پادشاه آینده است.


اینک پس از مرگ سطان بن عبدالعزیز، هیئت بیعت در عربستان سعودی، پنج سال پس از تأسیس، اولین چالش را در برابر خود می‌بیند. انتخاب ولیعهد در برهه کنونی، با توجه به وضعیت نه چندان مناسب جسمانی ملک عبدالله و احتمال قریب‌الوقوع بودن مرگ وی، از حساسیت بیشتری برخوردار است.


بر اساس سازوکارهای این شورا برای انتخاب ولیعهد، پادشاه نامزد مورد توجه خود را اعلام می‌کند ولی تا زمانی که شورای بیعت با انتخاب او موافقت نکرده باشد او نمی‌تواند رسماً ولیعهد شود. درصورتی‌که شورا این فرد را نپذیرد، پادشاه فردی دیگری را به شورا معرفی خواهد کرد و شورا نیز یک نفر دیگر را برمی‌گزیند. سپس در درون شورا رأی‌گیری می‌شود و نتایج رأی‌گیری جانشین پادشاه را مشخص می‌کند.


بر اساس برآوردهای محافل سیاسی و رسانه‌ای، نایف بن عبدالعزیز که برادر تنی ولیعهد فقید و از خانواده پرنفوذ «سدیری» است، از بیشترین شانس برای قرار گرفتن در سمت ولایتعهدی قرار دارد. وی که حدود 35 سال وزیر کشور عربستان بوده، نفوذ و جایگاه خود را بیش از هر کس مدیون برادر فقید خود فهد است که در زمان پادشاهی‌اش تحت حمایت وی، رفته‌رفته قدرت قابل توجهی را در ساختار سیاسی به‌دست آورد.


اما پرسش اینجاست که انتخاب نایف به‌عنوان ولیعهد عربستان چه تأثیری در حکومت عربستان و جهت‌گیری‌های آن خواهد داشت؟


وی فردی به غایت محافظه‌کار و دارای ارتباطات نزدیک با جریان‌های تندرو مذهبی در عربستان است. بر همین اساس بسیاری پیش‌بینی می‌کنند که ولایتعهدی نایف و پادشاهی احتمالی وی می‌تواند بر نقش و قدرت جریان محافظه‌کار در برابر جریان اصلاح‌طلب به رهبری ملک عبدالله، اضافه کند و مانعی در برابر اصلاحاتی باشد که چندی است آرام‌آرام در حال انجام است.


بی‌تردید قدرت یافتن نایف و جریان تندرو و به حاشیه رفتن جریان میانه‌رو در عربستان خبر خوشی نه برای جامعه عربستان و نه برای کشورهای منطقه به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران است. هرچند این دیدگاه نیز وجود دارد که الزامات حکمرانی به‌گونه‌ای است که این افراد و جریان‌ها را به سوی اعتدال سوق می‌دهد.


خاندان آل‌سعود که از حدود هشت دهه پیش تاکنون بر عربستان حکمرانی کرده، حالا با دو چالش عمده روبه‌رو هستند: کهولت سن و بیماری‌های مزمن. چیزی که با اوج‌گیری قیام‌های مردمی در خاورمیانه و تغییرات ریشه‌ای در جامعه عربستان که می‌تواند در آینده نوعی از شکاف مردم و حکومت را در این کشور ایجاد کند، نگرانی از آینده آل‌سعود و نظام سیاسی عربستان را بیشتر کرده است.


ساختار سیاسی عربستان برخلاف ظاهر سنتی و ساده آن، فوق‌العاده پیچیده و متکثر است. خانواده‌های زیرمجموعه آل‌سعود هر یک بخشی از قدرت را در اختیار دارند و حکومت عربستان شکلی موزاییکی به خود گرفته است. هر خانواده گرایش‌های فکری و منافع سیاسی و اقتصادی خاص خود را دارد که منجر به نوعی رقابت بین آنها شده است.


با این وجود نباید نسبت به رقابت‌های درونی خاندان سلطنتی نگاهی اغراق‌آمیز داشت و آن را با اصطلاحاتی چون «جنگ قدرت» توصیف کرد. نباید فراموش کرد که این رقابت‌ها، کاملاً تعریف‌شده و محدود به درون خاندان بوده و به حوزه‌های عمومی کشیده نشده و به‌نظر نمی‌رسد در آینده نزدیک نیز کشیده شود. عمده‌ترین دلیل در این زمینه این است که تمامی خانواده‌های زیرمجموعه آل‌سعود هر یک بخشی از قدرت را در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی در اختیار گرفته‌اند و طبیعتاً همه آنها به‌رغم برخی اختلاف منافع و رویکرد، بیش از هر چیز نفع خود را در حفظ ساختار کنونی می‌دانند و ترجیح می‌دهند که رقابت‌هایشان را نیز در همین چهارچوب و بسیار محدود تعریف کنند.