صد روز پس از خداوندگاری ژوپیتر: دولت فرانسه در آستانۀ برانگیختن خشم مردمی
صد روز پس از خداوندگاری ژوپیتر: دولت فرانسه در آستانۀ برانگیختن خشم مردمی
چهارشنبه 8 شهریور 1396
کارنامۀ صد روزۀ دولت مکرون دو نتیجۀ متفاوت داخلی و بینالمللی داشته است. درحالیکه در داخل موجی از نارضایتی و اعتراض به عملکرد دولت او دیده میشود، در فضای بینالمللی، شاهد حمایت از او و سیاستهایش هستیم. پیشتر، مکرون در انتقاد از نحوۀ عملکرد دولت قبل گفته بود دوران ریاستجمهوریِ اولاند بسیار معمولی بوده است، ولی دوران ریاستجمهوری خود او ژوپیتری خواهد بود. ژوپیتر، خدای یونانی، نمادی از اقتدار مطلق و حمایت از شهروندان است که همواره در رأس امور حضور دارد. این نوع از ریاستِ دولت در این صد روز، فقط هراس عمومیِ مردم فرانسه از روی کار آمدن مارین لوپن، رهبر حزب جبهۀ ملی، در سال 2022 را بیشتر کرده است.
کارنامۀ دولت مکرون در فضای بینالمللی
در سطح بینالمللی، کارنامۀ صدروزگی مکرون بسیار مثبت ارزیابی میشود و ناظران عنوان کردهاند که بالاخره فرانسه توانسته است صدای خود را در جهان بیابد. حمایت از مکرون در سطح اتحادیۀ اروپا بسیار بدیهی بهنظر میرسد، زیرا او توانست با پیروزی خود، اتحادیه را از تشتت نجات دهد و درحالی خروج بریتانیا از اتحادیه را بدرقه بگوید که بهکمک سُنت دیپلماتیک فرانسوی قادر است وزن اتحادیه در امور بینالمللی را بیشتر کند.
در همین فاصلۀ کوتاه، مکرون نشست ناتو، گروه 7، و گروه 20 را نیز تجربه کرده است. او توانست در مقابل پوتین و ترامپ، چهرۀ مردی محکم و مصمم را از خود بهنمایش بگذارد. در مورد کشور لیبی نیز موفق شد با میانجیگری بین دو طرفِ درگیری، در این کشور آتشبس برقرار کند. این موفقیت دیپلماتیک، حسادت ایتالیاییها را که مایل به انجام آن بودند برانگیخت.
درخصوص پیمانهای بینالمللی مانند توافق پاریس، او نُطق غرایی به زبان انگلیسی کرد و به ترامپ درمورد خروج از توافق هشدار داد. دربارۀ توافق هستهای نیز رویکرد دولت او مخالفت شدید با هرگونه تحریم آمریکایی بوده است. به گفتۀ وزیر امور خارجۀ این کشور، تحریم جدید بهمعنای نادیده گرفتن روح توافق هستهای، و لازمالاجرا ساختن آنها برای کشورهای دیگر غیرقانونی است.
مکرون درخصوص غرب آسیا نیز با واقعگرایی وارد میدان شده، و مهمترین واکنش او به بحران سوریه بوده است که اگرچه در ابتدا از سیاست ترامپ تبعیت میکرد، رفتهرفته صدای خاص خود را یافت. بهطور کلی، در پروندههای بزرگ خارج از خانه، مکرون موفق، یا در مقایسه با رؤسای جمهور پیشین این کشور، بسیار موفقتر بوده است.
کارنامۀ دولت مکرون در فضای داخلی
مکرون که پیشتر بر تخت هرمس، خدای تُجار، بازرگانان، و راهزنان تکیه زده بود، با رضایت مردم فرانسه به مقام ژوپیتری، خدای خدایان یا خدای آسمانها ارتقا پیدا کرد. پیروزیهای او در انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی چشمگیر و بیسابقه بود و در مقایسه با دیگر رؤسای جمهور در جمهوری پنجم فرانسه، رکورد خاصی را برای او رقم زد. متأسفانه سطح رضایتمندی مردمی در صد روز ابتدایی دولت او نیز رکوردی تازه را ثبت کرده است. براساس نظرسنجی ایفوپ، عملکرد مکرون موجب برانگیختن 64 درصد نارضایتی مردمی شده که 10 امتیاز از نارضایتی مردمی درخصوص کنش صد روزۀ فرانسوا اولاند بیشتر است.
مردم فرانسه او را بانکداری لیبرال، سرمایهدار، و چپاولگر میدانند که نتوانسته است شعارها و وعدههای خود را در مسیر عملی شدن هدایت کند. صرفنظر از این دیدگاه تندوتیز مردمی، باید قبول کرد دولت جوان و بیتجربۀ مکرون با پروندههای بسیاری رویارو بوده است که چالشهای عمدهای در سر راه تحقق آنها وجود دارد. از زمان روی کار آمدن او، تصویب قانونهای مهمی مطرح بوده است؛ ازجملۀ این قوانین میتوان به تغییر کمک هزینۀ بزرگسالان معلول، و حداقل دستمزد بازنشستگی از سال 2018، کاهش کمک هزینۀ مسکن، قانون اخلاقگرایی در زندگی سیاسی، و اصلاحات پیشنهادی قانون کار اشاره کرد.
از دید هیئت دولت مکرون، این صد روز، توأم با کار، شناخت، اصلاحات، و چینش اساس تحولات بوده است. بنابراین، این صد روز نباید معیاری برای پنج سالِ آیندۀ کارهای دولت باشد و قطعاً تغییراتی جدی مشاهده خواهد شد. به باور دولت مکرون، در این صد روز اسنادی برای راهبردهای آتی کشور تنظیم، و فرانسه برای بازی وارد میانۀ میدان شده است.
در بین برنامههای مکرون، اخلاقیسازی زندگی سیاسی بسیار اهمیت داشته و به باور بسیاری از نمایندگان مجلس این کشور در مسیر درستی هدایت شده است. طی همین برنامه، چهار نفر از وزرای مکرون ازطرف دیوان عدالت محکوم شده، به حالت تعلیق درآمده و مجبور به استعفا شدهاند. در مجلس نیز امور با توجه به بیتجربگی نمایندگان بسیار آهستهتر از حد معمول پیش میروند. بااینحال، از دید نمایندگان، باید به بینظمی خلاقانهای که در مجلس این کشور پدید آمده است، از نو نظم و توازن بخشید که این امر خود نکتهای مثبت است.
پاشنۀ آشیل مکرون
ضعفهای مکرون در سیاست داخلی به رعایت نکردنِ عمدی و غیرعمدی نکات ظریفی برمیگردد که درصورت ادامه یافتن آنها، موجب برانگیختن خشم عمومی خواهند شد. برخی از این نکات را میتوان اینگونه معرفی کرد:
ـ بازی با فرانسویان درمورد کاهش مزایای دولت رفاه: واشینگتن پست کاهش محبوبیت مکرون را به سرسختی او در مورد اجرای طرح اقتصادی کاهش خدمات عمومی و ریاضت طبقات کمدرآمد مربوط میداند. از دید متخصصان اقتصادی، مکرون توانسته است سنگ بنای خوبی بنیان بگذارد و طی سالهای آینده نقصان گذشته را جبران خواهد کرد. بااینحال، روند قانونی برای تصویب این برنامهها، مکرون را عملاً ماهها عقبتر نگه داشته است. به باور این کارشناسان، برنامههای مکرون میتوانست در سال 1958 رؤیایی باشد و با وارد کردن شوک به اقتصاد فرانسه آن را از رخوت و خمودگی کنونی نجات دهد، اما متأسفانه مکرون باید از چاهی که اولاند و وزیر اقتصاد او، میشل اسپن، ایجاد کردهاند بیرون بیاید و این امر فرآیندِ سادهای نیست. از دید ژان ایو آرشه، اقتصاددان فرانسوی، مهارت مکرون ازسوی دوست و دشمن شناخته نشده و در لابهلای دیوانسالاری قطور فرانسه گم خواهد شد. طبیعی است مردم با ندیدن نتیجهای ملموس به رویکرد او بدبین شوند.
ـ رویکردی استبدادی و شخصی بهجای رأیگیری و شورا: آشنا نبودن وزرای انتخابی مکرون با کارهای اجرایی و تلاش برای سرعتبخشی به امور، موجب شده است تمامی تصمیمات دولت، فردی بهنظر برسند و مکرون بهعنوان چهرهای مستبد و زورگو شناخته شود. بسیاری نیز مکرون را با توجه به وجود این کابینه، «پادشاهِ جمهور» دانستهاند. او در این مدت نشان داده است که به هیچکس، حتی همکاران، وزرا، و ارتش ارفاق نمیکند. با کاهش بودجۀ دفاعی، اختلافی بین ژنرال دوویلیه، رئیس نیروهای مسلح فرانسه، و مکرون، فرماندۀ نیروهای مسلح رخ داد. دوویلیه در پیام صوتیِ افشا شدهای در مخالفت با کاهش بودجۀ مربوط به کارکنانش قواعد سکوت را شکست، و مکرون نیز بهجای آنکه در برابر شورای عالی دفاع این مسئله را مطرح کند، در سخنانی روبه تمام مردم فرانسه از دوویلیه نام برد و صحنهای بیسابقه و شرمآور را بهوجود آورد. درنهایت، دوویلیه با احترام و همراهیِ صفی از تشویقکنندگان نظامی پُست خود را ترک گفت و مکرون مورد غضب قرار گرفت.
ـ ناتوانی در اقناع و بیتجربگی در ارائۀ تصویر عمومی: درحالی مکرون بهعنوان فردی مستبد شناخته میشود که در واقعیت ارتباط نزدیکی با گروه خود دارد و تعامل آنها تقریباً 24 ساعته است. باوجود این، نبود ارتباط مردمیِ درخور ازسوی دولت مکرون موجب شده است مردم رویدادها را گنگ دریافت کنند و قانع نشوند که مسیر بهدرستی در حال طی شدن است. از نظر ناظران، بسیاری از شایعات بهدلیل ضعف ارتباطی سخنگوی الیزه در انتقال رویدادها رخ داده است. متقاعد و همراه کردن فضای داخلی با سیاستهای خود، مهارتی است که مکرون باید از آنجلا مرکل فرابگیرد. رئیسجمهور فرانسه ارتباط خود با رسانهها را بسیار محدود، و حتی سخنرانی تاریخی 14 ژوئیه را حذف کرده است. او به اشتباه ترجیح میدهد تهیۀ تصاویر و انتشار اخبارِ کارهای او در شبکههای اجتماعی، بر عهدۀ ملازمان رئیسجمهوری باشد و بهسادگی خود را با غولهای رسانهای در انداخته است.
ـ کاهش اعتماد مردمی به سیستم و نخبگان سیاسی: صرفنظر از تمامی ویژگیهای خاص مکرون و دولت او، مهمترین دلیل نارضایتی مردم، همان مسئلۀ دیرپای بیاعتمادی به سیستم و نخبگان سیاسی است. از دید مردم فرانسه، قدرت فقط در دست عدهای معدود است که برای تشخص بخشیدن به خود وارد عرصه شدهاند. سیر نزولی محبوبیت رؤسای جمهور فرانسه از شیراک، سارکوزی، اولاند، و مکرون، نشانگر آسیبی در نظام سیاسی فرانسه است که بهسادگی رفع نخواهد شد. بسیاری از ناظران بر این باورند که در حال حاضر، ژوپیتر تلاش دارد استخوانهای سیستم را که بد جوش خورده بودند بشکند تا آنها را از نو سرهم کند؛ این فرایند امری دردناک و هزینهبر است و مردم باید در برابر آن صبر و تحمل داشته باشند. این نوع نگرش، برخی اصول مانند مردمسالاری را زیر سؤال میبرد و بر گسترش دامنۀ اختیارات رئیسجمهور و اقتدارگرایی او بهعنوان شیرازۀ امور تأکید دارد. باوجوداین، احتمال کمرنگی را مطرح میکند که فردی از داخل سیستم بتواند آن را درمان کند.
کارنامۀ دولت مکرون در فضای بینالمللی
در سطح بینالمللی، کارنامۀ صدروزگی مکرون بسیار مثبت ارزیابی میشود و ناظران عنوان کردهاند که بالاخره فرانسه توانسته است صدای خود را در جهان بیابد. حمایت از مکرون در سطح اتحادیۀ اروپا بسیار بدیهی بهنظر میرسد، زیرا او توانست با پیروزی خود، اتحادیه را از تشتت نجات دهد و درحالی خروج بریتانیا از اتحادیه را بدرقه بگوید که بهکمک سُنت دیپلماتیک فرانسوی قادر است وزن اتحادیه در امور بینالمللی را بیشتر کند.
در همین فاصلۀ کوتاه، مکرون نشست ناتو، گروه 7، و گروه 20 را نیز تجربه کرده است. او توانست در مقابل پوتین و ترامپ، چهرۀ مردی محکم و مصمم را از خود بهنمایش بگذارد. در مورد کشور لیبی نیز موفق شد با میانجیگری بین دو طرفِ درگیری، در این کشور آتشبس برقرار کند. این موفقیت دیپلماتیک، حسادت ایتالیاییها را که مایل به انجام آن بودند برانگیخت.
درخصوص پیمانهای بینالمللی مانند توافق پاریس، او نُطق غرایی به زبان انگلیسی کرد و به ترامپ درمورد خروج از توافق هشدار داد. دربارۀ توافق هستهای نیز رویکرد دولت او مخالفت شدید با هرگونه تحریم آمریکایی بوده است. به گفتۀ وزیر امور خارجۀ این کشور، تحریم جدید بهمعنای نادیده گرفتن روح توافق هستهای، و لازمالاجرا ساختن آنها برای کشورهای دیگر غیرقانونی است.
مکرون درخصوص غرب آسیا نیز با واقعگرایی وارد میدان شده، و مهمترین واکنش او به بحران سوریه بوده است که اگرچه در ابتدا از سیاست ترامپ تبعیت میکرد، رفتهرفته صدای خاص خود را یافت. بهطور کلی، در پروندههای بزرگ خارج از خانه، مکرون موفق، یا در مقایسه با رؤسای جمهور پیشین این کشور، بسیار موفقتر بوده است.
کارنامۀ دولت مکرون در فضای داخلی
مکرون که پیشتر بر تخت هرمس، خدای تُجار، بازرگانان، و راهزنان تکیه زده بود، با رضایت مردم فرانسه به مقام ژوپیتری، خدای خدایان یا خدای آسمانها ارتقا پیدا کرد. پیروزیهای او در انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی چشمگیر و بیسابقه بود و در مقایسه با دیگر رؤسای جمهور در جمهوری پنجم فرانسه، رکورد خاصی را برای او رقم زد. متأسفانه سطح رضایتمندی مردمی در صد روز ابتدایی دولت او نیز رکوردی تازه را ثبت کرده است. براساس نظرسنجی ایفوپ، عملکرد مکرون موجب برانگیختن 64 درصد نارضایتی مردمی شده که 10 امتیاز از نارضایتی مردمی درخصوص کنش صد روزۀ فرانسوا اولاند بیشتر است.
مردم فرانسه او را بانکداری لیبرال، سرمایهدار، و چپاولگر میدانند که نتوانسته است شعارها و وعدههای خود را در مسیر عملی شدن هدایت کند. صرفنظر از این دیدگاه تندوتیز مردمی، باید قبول کرد دولت جوان و بیتجربۀ مکرون با پروندههای بسیاری رویارو بوده است که چالشهای عمدهای در سر راه تحقق آنها وجود دارد. از زمان روی کار آمدن او، تصویب قانونهای مهمی مطرح بوده است؛ ازجملۀ این قوانین میتوان به تغییر کمک هزینۀ بزرگسالان معلول، و حداقل دستمزد بازنشستگی از سال 2018، کاهش کمک هزینۀ مسکن، قانون اخلاقگرایی در زندگی سیاسی، و اصلاحات پیشنهادی قانون کار اشاره کرد.
از دید هیئت دولت مکرون، این صد روز، توأم با کار، شناخت، اصلاحات، و چینش اساس تحولات بوده است. بنابراین، این صد روز نباید معیاری برای پنج سالِ آیندۀ کارهای دولت باشد و قطعاً تغییراتی جدی مشاهده خواهد شد. به باور دولت مکرون، در این صد روز اسنادی برای راهبردهای آتی کشور تنظیم، و فرانسه برای بازی وارد میانۀ میدان شده است.
در بین برنامههای مکرون، اخلاقیسازی زندگی سیاسی بسیار اهمیت داشته و به باور بسیاری از نمایندگان مجلس این کشور در مسیر درستی هدایت شده است. طی همین برنامه، چهار نفر از وزرای مکرون ازطرف دیوان عدالت محکوم شده، به حالت تعلیق درآمده و مجبور به استعفا شدهاند. در مجلس نیز امور با توجه به بیتجربگی نمایندگان بسیار آهستهتر از حد معمول پیش میروند. بااینحال، از دید نمایندگان، باید به بینظمی خلاقانهای که در مجلس این کشور پدید آمده است، از نو نظم و توازن بخشید که این امر خود نکتهای مثبت است.
پاشنۀ آشیل مکرون
ضعفهای مکرون در سیاست داخلی به رعایت نکردنِ عمدی و غیرعمدی نکات ظریفی برمیگردد که درصورت ادامه یافتن آنها، موجب برانگیختن خشم عمومی خواهند شد. برخی از این نکات را میتوان اینگونه معرفی کرد:
ـ بازی با فرانسویان درمورد کاهش مزایای دولت رفاه: واشینگتن پست کاهش محبوبیت مکرون را به سرسختی او در مورد اجرای طرح اقتصادی کاهش خدمات عمومی و ریاضت طبقات کمدرآمد مربوط میداند. از دید متخصصان اقتصادی، مکرون توانسته است سنگ بنای خوبی بنیان بگذارد و طی سالهای آینده نقصان گذشته را جبران خواهد کرد. بااینحال، روند قانونی برای تصویب این برنامهها، مکرون را عملاً ماهها عقبتر نگه داشته است. به باور این کارشناسان، برنامههای مکرون میتوانست در سال 1958 رؤیایی باشد و با وارد کردن شوک به اقتصاد فرانسه آن را از رخوت و خمودگی کنونی نجات دهد، اما متأسفانه مکرون باید از چاهی که اولاند و وزیر اقتصاد او، میشل اسپن، ایجاد کردهاند بیرون بیاید و این امر فرآیندِ سادهای نیست. از دید ژان ایو آرشه، اقتصاددان فرانسوی، مهارت مکرون ازسوی دوست و دشمن شناخته نشده و در لابهلای دیوانسالاری قطور فرانسه گم خواهد شد. طبیعی است مردم با ندیدن نتیجهای ملموس به رویکرد او بدبین شوند.
ـ رویکردی استبدادی و شخصی بهجای رأیگیری و شورا: آشنا نبودن وزرای انتخابی مکرون با کارهای اجرایی و تلاش برای سرعتبخشی به امور، موجب شده است تمامی تصمیمات دولت، فردی بهنظر برسند و مکرون بهعنوان چهرهای مستبد و زورگو شناخته شود. بسیاری نیز مکرون را با توجه به وجود این کابینه، «پادشاهِ جمهور» دانستهاند. او در این مدت نشان داده است که به هیچکس، حتی همکاران، وزرا، و ارتش ارفاق نمیکند. با کاهش بودجۀ دفاعی، اختلافی بین ژنرال دوویلیه، رئیس نیروهای مسلح فرانسه، و مکرون، فرماندۀ نیروهای مسلح رخ داد. دوویلیه در پیام صوتیِ افشا شدهای در مخالفت با کاهش بودجۀ مربوط به کارکنانش قواعد سکوت را شکست، و مکرون نیز بهجای آنکه در برابر شورای عالی دفاع این مسئله را مطرح کند، در سخنانی روبه تمام مردم فرانسه از دوویلیه نام برد و صحنهای بیسابقه و شرمآور را بهوجود آورد. درنهایت، دوویلیه با احترام و همراهیِ صفی از تشویقکنندگان نظامی پُست خود را ترک گفت و مکرون مورد غضب قرار گرفت.
ـ ناتوانی در اقناع و بیتجربگی در ارائۀ تصویر عمومی: درحالی مکرون بهعنوان فردی مستبد شناخته میشود که در واقعیت ارتباط نزدیکی با گروه خود دارد و تعامل آنها تقریباً 24 ساعته است. باوجود این، نبود ارتباط مردمیِ درخور ازسوی دولت مکرون موجب شده است مردم رویدادها را گنگ دریافت کنند و قانع نشوند که مسیر بهدرستی در حال طی شدن است. از نظر ناظران، بسیاری از شایعات بهدلیل ضعف ارتباطی سخنگوی الیزه در انتقال رویدادها رخ داده است. متقاعد و همراه کردن فضای داخلی با سیاستهای خود، مهارتی است که مکرون باید از آنجلا مرکل فرابگیرد. رئیسجمهور فرانسه ارتباط خود با رسانهها را بسیار محدود، و حتی سخنرانی تاریخی 14 ژوئیه را حذف کرده است. او به اشتباه ترجیح میدهد تهیۀ تصاویر و انتشار اخبارِ کارهای او در شبکههای اجتماعی، بر عهدۀ ملازمان رئیسجمهوری باشد و بهسادگی خود را با غولهای رسانهای در انداخته است.
ـ کاهش اعتماد مردمی به سیستم و نخبگان سیاسی: صرفنظر از تمامی ویژگیهای خاص مکرون و دولت او، مهمترین دلیل نارضایتی مردم، همان مسئلۀ دیرپای بیاعتمادی به سیستم و نخبگان سیاسی است. از دید مردم فرانسه، قدرت فقط در دست عدهای معدود است که برای تشخص بخشیدن به خود وارد عرصه شدهاند. سیر نزولی محبوبیت رؤسای جمهور فرانسه از شیراک، سارکوزی، اولاند، و مکرون، نشانگر آسیبی در نظام سیاسی فرانسه است که بهسادگی رفع نخواهد شد. بسیاری از ناظران بر این باورند که در حال حاضر، ژوپیتر تلاش دارد استخوانهای سیستم را که بد جوش خورده بودند بشکند تا آنها را از نو سرهم کند؛ این فرایند امری دردناک و هزینهبر است و مردم باید در برابر آن صبر و تحمل داشته باشند. این نوع نگرش، برخی اصول مانند مردمسالاری را زیر سؤال میبرد و بر گسترش دامنۀ اختیارات رئیسجمهور و اقتدارگرایی او بهعنوان شیرازۀ امور تأکید دارد. باوجوداین، احتمال کمرنگی را مطرح میکند که فردی از داخل سیستم بتواند آن را درمان کند.
نظر شما