معادله


معادله پیچیده روسیه و غرب در شرق اوکراین
 

 
یکشنبه 14 اردیبهشت 1393
 
 

تحولات اوکراین با همان سرعتی شکل گرفت که به اعتراضاتی خشونت‌بار تبدیل و باعث سرنگونی یانوکوویچ شد. این وقایع به‌دنبال مداخله روسیه و الحاق شبه‌جزیره کریمه به این کشور همچنان حالت پیش‌بینی‌ناپذیری خود را حفظ کرده، پتانسیل حوادث و تغییرات بیشتری را دارد. وضعیت کنونی ناشی از وجود متغیرهای مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به‌ویژه، تقابل روسیه و غرب با منافع این‌ کشور است که پیش‌بینی تحولات را مشکل می‌کند. در آخرین مورد از این تحولات، روس‌تبارهای شرق اوکراین با حمایت مستقیم و غیرمستقیم مسکو؛ با نیروی افزون‌تری در‌برابر کی‌‌اف مقاومت کرده و کنترل بخش‌های بیشتری را در اختیار گرفتند. در‌مقابل، دولت اوکراین که با «تحقیر» بین‌المللی و به‌‌واسطه عدم توان اعمال حاکمیت ملی مواجه شده، در‌عین اعتراف به ناتوانی، دستور اقدام نظامی را صادر کرده و منتظر حمایت بیشتر غرب نماند.
در‌این‌‌راستا، هرچند پوتین با فرصت‌طلبی راهبردی از شرایط پیش‌آمده در اوکراین و الحاق کریمه به خاک روسیه از این شرایط برای تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی و سیاسی به‌خوبی استفاده کرده و تسامح‌ناپذیر بودن ملاحظات امنیتی- ژئوپلیتیکی مسکو را بار دیگر به غرب گوشزد نمود، اما سیر تحولات در شرق اوکراین پیچیدگی‌هایی را برای مسکو ایجاد کرد. چرا که از‌یک‌سو، اساساً بی‌ثباتی در مرزهای غربی روسیه که به‌نظر کوتاه‌مدت نیز نخواهد بود و پتانسل گسترش به ابعاد و موضوعاتی مختلف را دارد، چالشی امنیتی محسوب می‌شود و از‌سویی‌دیگر، حمایت و انضمام کریمه و در‌مقابل رویکردی منفعل در‌برابر تحولات شرق اوکراین، برای افکار عمومی روسیه و روس‌تبارهای اوکراین قابل پذیرش نیست. همین انتظارات فزاینده می‌تواند هزینه‌ها و تعهدات جدید غیر‌ضروری را برای روسیه به‌دنبال داشته باشد.
بر‌همین‌اساس، مسکو رویکرد محافظه‌کارانه‌تری را نسبت‌به تحولات شرق اوکراین در‌مقایسه با شبه‌جزیره کریمه در دستور کار خود قرار داده و از نگاه به تحولات این مناطق در چهارچوب مدل کریمه دوری می‌نماید؛ چرا‌که اساساً مداخله نظامی و الحاق یک شهر، مطالبه و انتظاراتی را در شهر دیگر بر‌انگیخته و مجموعه‌ای از کنش و واکنش‌های احتمالاً کنترل‌ناپذیر و به‌تبع آن بی‌ثباتی بیشتری را به‌دنبال خواهد داشت. بنابراین، مسکو در‌مقطع حاضر از طرح فدرالی شدن اوکراین و خودمختاری بیشتر مناطق شرقی حمایت می‌کند تا از این طریق، ضمن دوری کردن از پیامدهای منفی بیشتر «مسئله اوکراین» به‌نفع خود، کارت فشار بر کی‌‌اف را محفوظ داشته و انسجام داخلی در این کشور را برای تصمیمات ضدروسی و غرب‌گرایانه با چالش مواجه کند.
اما، این رویکرد به‌نوبه خود این ابهام بزرگ را ایجاد می‌کند که اگر با فدرالی شدن مناطق شرقی موضوع قابل حل است، چرا این مدل برای کریمه قابل اجرا نبوده، و اگر قابل حل نیست، چرا مسکو مدل کریمه را در شرق اوکراین دنبال نمی‌کند. با‌این‌حال، به‌نظر می‌رسد مسکو بر آن است تا ادامه سیاست خود در اوکراین را حتی‌المقدور با اهرم‌هایی به‌جز اهرم نظامی پیش برد. همچنان که پوتین اشاره کرده، تنها در‌صورت ضرورت (به‌مخاطره افتادن امنیت روس‌تبارهای شرق اوکراین و به‌تبع اقدام نظامی گسترده ارتش اوکراین) روسیه هم از اهرم نظامی استفاده خواهد کرد که البته به تأکید بسیاری از تحلیلگران این اقدام محدود و موقت بوده و شکل اشغال به خود نخواهد گرفت.
 باید توجه داشت که مسکو در ‌ازاء مزایای حاصل از الحاق کریمه، دشمنی بلندمدت کی‌‌اف، به‌خطر افتادن منافع بسیار ناشی از همکاری با آمریکا به‌ویژه اروپا در‌حوزه‌های مختلف و خدشه‌دار‌شدن پرستیژ منطقه‌ای و بین‌المللی خود را به‌دست آورده است. هرچند ابعاد این خسارات به‌طور کامل قابل اندازه‌گیری نیست، اما نمی‌توان خسارات وارده به‌منافع روسیه را نادیده گرفت. با‌این‌وجود، کرملین نشان داده که حتی به بهاء از دست رفتن برخی منافع و مزایا حاضر به چشم‌پوشی از ملاحظات ژئوپلیتیکی خود نیست.
به باور، فئودور لوکیانوف برای واشنگتن، اوکراین نیز به خودی خود اهمیت ندارد، و مسئله مهم، قابل پذیرش نبودن تخطی روسیه از قواعدی است که آمریکا را پس از فروپاشی شوروی بر ساختارهای اروپایی مسلط کرده است.  اما، آمریکا نیز به‌واسطه مشکلات خود در‌سطوح مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی مایل به درگیری بیشتر با روسیه نیست؛ به سختی‌های حل برخی از این مشکلات از جمله در افغانستان، سوریه، ایران و کره شمالی بدون کمک مسکو وقوف دارد و شکل‌بندی جبهه‌ای در‌برابر خود با محوریت روسیه به‌تبع فشار بیشتر علیه این کشور را مطلوب نمی‌داند.
با‌این‌وجود، منافع ژئوپلیتیکی متعارض با روسیه، ممانعت از خدشه به پرستیژ آمریکا به‌عنوان هژمون نظام بین‌الملل و فشار و انتقادات جمهوری‌خواهان، دولت اوباما را به‌اتخاذ ‌موضعی قاطع در‌برابر مسکو واداشته است. اما، از آنجا‌که واشنگتن نیز به‌خوبی به‌عدم امکان ورود به فاز نظامی برای مقابله با روسیه واقف است، لاجرم رویکرد مقابله‌ای با مسکو را به تهدیدهای تحریمی و جنگ لفظی محدود کرده است. این را نیز نباید از نظر دور داشت که در‌‌مقطع فعلی، شاید تشدید تنش‌ها در اوکراین و مجاب کردن مسکو به دخالت بیشتر در اوکراین مطلوب آمریکا باشد؛ چرا که در شرایط فعلی واشنگتن هزینة زیادی در اوکراین پرداخت نمی‌کند و تنها با جنگ رسانه‌ای و لفظی می‌تواند هزینه‌های روسیه را افزایش داده و از این طریق زمینه را در‌میان و بلندمدت برای تقویت حضور خود در اوکراین و تحقق اهداف خود فراهم آورد.
از‌طرفی‌دیگر، اروپا که سیاست تهاجمی روسیه در اوکراین و الحاق شبه‌جزیره کریمه به این کشور را خدشه به ساختار و مفاهیم سیاسی- امنیتی اروپایی تفسیر کرده، به‌نظر می‌رسد صرفه‌نظر از فضاسازی آمریکا، به‌این‌باور رسیده است که باید مسئولیت مستقیم‌تری در‌مقابل تغییر این ساختارها به‌عهده گیرد.  لذا، هرچند اروپا بیش از آمریکا و سایرین از سیاست تحریم متضرر خواهد شد و هرچند اختلافات غیرقابل اغماضی در اتحادیه اروپا در‌مورد نحوه برخورد با روسیه و تحریم این کشور وجود دارد، اما به‌نظر می‌رسد اهمیت حفظ ساختارهای اروپایی آنها را به واکنش جدی‌تری در‌مقابل مسکو متقاعد کرده است.
در‌این‌راستا، غرب و اوکراین می‌دانند که عقب‌نشینی در‌برابر روسیه می‌تواند عواقب منفی بیشتری برای آنها در برداشته باشد، مسکو نیز تسامح در‌برابر غرب را مصادف با خساراتی جبران‌ناپذیر می‌داند. به‌ویژه اینکه، برنده این بازی در تعیین ترتیبات آتی در شرق اروپا موقعیت برتر را خواهد داشت و اعتبار خود را در معادلات بین‌المللی نیز افزایش می‌دهد. لذا، هیچکدام مایل نیستند که مستقیم یا غیرمستقیم بازنده این بازی تلقی شوند.  به‌این‌ترتیب و با عنایت بیشتر به اهمیت متغیرهای بین‌المللی نسبت به متغیرهای منطقه‌ای و داخلی (اوکراین)، به‌نظر می‌رسد ساده‌سازی حل «مسئله اوکراین» در کوتاه‌مدت صحیح نباشد و حداقل تا مشخص شدن دولت آتی کی‌‌اف و جهت‌گیری خارجی آن، این مشکلات ادامه خواهند یافت.
در‌این‌میان، دولت مرکزی اوکراین که کریمه را از دست داده و رسماً از کنترل مناطق شرقی عاجز مانده است، به‌نظر‌می‌رسد، تمایل دارد که با اقدامی نظامی همانند آنچه در روزهای اخیر در اسلاویانسک روی داد، روسیه را وادار به واکنش نظامی کند. چراکه از این طریق می‌تواند توجه بیشتری از جامعه جهانی و حمایت بیشتری را از کشورهای غربی دریافت نماید. کی‌‌اف به‌خوبی می‌داند که در عمل و در‌حوزه نظامی توان مقابله با روسیه و روس‌تبارهای مورد حمایت مسکو در شرق این کشور را ندارد و تنها امید آن برای اعاده داشته‌های از دست‌رفتة خویش، فشار جامعه جهانی و حمایت غرب است.

منابع:


 . Lukyanov, Fyodor (March 24, 2014) "Crimea to the whole world". Kommersant. (in Russian).quoted in: http://kommersant.ru/doc/2432085 
 . "Carnegie Interview; what are the Global Implications of the Ukrainian Crisis?
"(March 27, 2014). The Carnegie Moscow Center. (in Russian) quoted in :http://carnegie.ru/2014/03/27/%D0%BA%D0%B0%D0%BA%D0%BE%D0%B2%D1%8B-%D0%B3%D0%BB%D0%BE%D0%B1%D0%B0%D0%BB%D1%8C%D0%BD%D1%8B%D0%B5-%D0%BF%D0%BE%D1%81%D0%BB%D0%B5%D0%B4%D1%81%D1%82%D0%B2%D0%B8%D1%8F-%D1%83%D0%BA%D1%80%D0%B0%D0%B8%D0%BD%D1%81%D0%BA%D0%BE%D0%B3%D0%BE-%D0%BA%D1%80%D0%B8%D0%B7%D0%B8%D1%81%D0%B0/h748 
  . نوری، علی‌رضا (اسفند 14، 1392) «جدال ژئوپلیتیکی» و «بازی صفر» روسیه و غرب در اوکراین«پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه مطالعات ابرار معاصر تهران». <http://www.tisri.org/default-1522.aspx>