معامله اجتنابناپذیر: آینده انتخابات ریاستجمهوری افغانستان

انتخابات دور سوم ریاستجمهوری افغانستان که در مرحله برگزاری با استقبال کمسابقه مردم این کشور مواجه شد، در مرحله شمارش آرا با نوعی مهندسی حسابشده ازطرف کمیسیون مستقل انتخابات روبهرو شده است. درنتیجه، این مهندسی مصلحتگرایانه عبداله عبداله که در مرحله اول میتوانست پیروز انتخابات باشد، در شرایط سختی، با گرفتن تصمیمی دشوار روبهرو شد. درواقع، دکتر عبداله با سه گزینه مواجه شده بود:
1. کشاندن انتخابات به دور دوم را میپذیرفت.
2. با تیم حاکم تکنوکرات حول محور حامد کرزای مصالحه میکرد.
3. خطر بروز جنگ داخلی را با نپذیرفتن مهندسی آراء مردم میپذیرفت.
در پذیرش هرکدام از سه گزینه، عبداله عبداله با دشواریهایی روبهرو بود که تصمیمگیری را واقعاً دشوار میکرد. درعینحال، پذیرش هرکدام از این سه گزینه پیامدهای خاص خود را دارد. اعلام ائتلاف دکتر عبداله و زلمی رسول نشان میدهد که دو تیم ائتلافی با دو گرایش و خطمشی متفاوت با هم ائتلاف کردهاند تا پیروزی تیم اصلاح و همگرایی را قطعیتر سازند. زلمی رسول در رأس تیم اعتدال، برابری و سازندگی قرار دارد که بهدلیل تبار پشتونی و تعلق خاندانیاش به نظام پادشاهی محمدزاییها و نیز دوستی و پیوندهای نزدیکش با حامد کرزای، رئیسجمهوری کنونی، میتوان ول را نماینده تفکر لیبرال و غربگرای موجود در افغانستان ارزیابی کرد. تیم اصلاح و همگرایی دکتر عبداله عبداله بیشتر انعکاسدهنده مطالبات اقلیتهای قومی غیرپشتون با گرایش جهادی با ویژگیهای خاص خود است؛ ویژگیهایی که در روندی عادی و متکی به آراء مردم افغانستان میتوانست جامعه افغان را از گردنه قومیت به طرف ملتسازی ـ دولتسازی عبوری کمخطرتر و سالمتر بدهد؛ اتفاقی که قربانی مهندسی آرا و مصلحتگراییهای سیاسی جناحهای قدرت شد. عبداله عبداله درنهایت تن به مصالحه و تقسیم قدرت با تکنوکراتهای لیبرال حاکم داد، ولی بهنظر میرسد به دلایل متفاوتتری این معامله سیاسی در موقع مناسب صورت نگرفت و تیم اصلاح و همگرایی نتوانست بهموقع شرایط پیشآمده را درک کند. علت احتمالی آن بود که نوعی باور زودهنگام تیم عبداله را برای پیروزی در دور اول مطمئن کرده بود و باور نمیکرد مهندسی شمارش آرا بهگونهای حسابشده و دقیق میتواند صورت بگیرد که آنها را در موقعیت دشواری قرار دهد و مجبور به مصالحه کند و یا مجبور سازد تا از قید پیروزی بهدستآمده بگذرند. بهنظر میرسد که تیم زلمی رسول و حامد کرزای خیلی ماهرانه بازی کرد و دکتر عبداله را به مرحلهای رساند که نتواند با دادن حداقل امتیاز در موقعیت پیروزی در انتخابات قرار گیرد. زرنگی سیاسی تکنوکراتهای حاکم، در آن بود که معامله را در زمان مناسب که میتوانستند حداکثر امتیاز را بگیرند بهپیش راندند و زمان برای تیم دکتر عبداله از دست رفت. تعلل تیم اصلاح و همگرایی در تصمیمگیری نهایی بازی را در اختیار تیم اعتدال، برابری و سازندگی زلمی رسول قرار داد. زلمی رسول درواقع از گزینه پیوستن به هر دو تیم اشرف غنی احمدزی و تیم دکتر عبداله، هرچند به نسبت متفاوت برخوردار بود و در موقعیتی قرار داشت که هرکدام از دو نامزد که قرار است به دور دوم بروند وارد معامله شوند.
اما حقیقت آن است که از همان آغاز، هدف این مانور سیاسی هوادار دو حزب حاکم روشن بود. ائتلاف با دکتر عبداله مزایای بیشتری از ائتلاف با احمدزی داشت و این را واقعیتهای داخلی و خارجی دیکته میکردند. بااینحال، تیم عبداله خیلی دیرتر به این موضوع پی برد و از توهم بیرون آمد. اکنون با ائتلافی که بین دکتر عبداله، زلمی رسول و گل آغا بشرزی پیش آمده است، درواقع از همین حالا سهم هرکدام از طرفها در قدرت ائتلافی آینده روشن شده است. میتوان گفت که معاملهای سرنوشتساز و مورد حمایت آمریکا و ناتو نیز صورت گرفته است. هرچند بحثها بر سر حداکثرسازی امتیازات و سهمگیری از قدرت بین طرفداران دکتر عبداله و تکنوکراتهای حاکم فعلی همچنان میتواند تا روز آخر ادامه پیدا کند؛ اما علیرغم این احتمال، پیامدهای این معامله سیاسی برای آینده افغانستان را میباید مهم تلقی کرد. پیشبینی واقعبینانه تحولات آتی افغانستان به دلایل پیچیدگی اوضاع این کشور با ضریب اطمینان قابل قبول چندان ساده نیست؛ بااینحال، قابل تصور است که معامله سیاسی انجامگرفته بین دکتر عبداله و زلمی رسول مضار و مزایای خود را داشته باشد.
چند احتمال را میتوان جدیتر فرض کرد:
1. حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا از دولت ائتلافی آتی؛
2. افزایش قدرت دولت کابل در مقابله با طالبان و فراهم کردن زمینه برای پذیرش واقعیتهای پیشآمده ازطرف طالبان و کشورهای حامی؛
3. کاهش محوریت قومیت در تحولات داخلی افغانستان و حرکت سالمتر به طرف دولتسازی ـ ملتسازی؛
4. انتقال مسالمتآمیز قدرت برای اولین بار در تاریخ افغانستان ازطریق انتخابات و بدون بروز جنگ و خشونت.
درعینحال، درمورد برخورد احتمالی طالبان با دولت ائتلافی آتی عبداله و زلمی رسول، اگر نامزد چهارم مولوی عبدالرسول سیاف هم به عبداله بپیوندد، جای تأمل وجود خواهد داشت؛ زیرا ممکن است بهصورت موقت جنگ را تشدید کند و طالبان عبداله را بهرغم تبار پدری پشتونش همچنان بخشی از شورای نظار و تاجیک بدانند و در پذیرش مصالحه با تأکید بر عنصر قومی پشتون با خصلتهای انحصارطلبانه در قدرت و عنصر ایدئولوژی اسلامی انحصارطلبانه مکتب «دیوبندی» تعلل نمایند. بااینحال، در بلندمدتتر طالبان و کشورهای حامی آنها هیچ راهحل دیگری جز سازش پیشِ رو نخواهند داشت و این بهرغم آن خواهد بود که رهبر طالبان نیز مذاکره را دروازه ورود به کفر اعلام کرده است. ظن غالبتر دراینخصوص آن است که طالبان پیام «نه» گفتن قاطع مردم افغانستان در این انتخابات را بهدرستی درک کرده باشد و از امید به تصرف قهرآمیز قدرت در کابل تاحدی صرفنظر نماید و به دستیابی به بخشی از قدرت مطابق طرح ژنرال پترائوس بسنده نماید؛ طرحی که طالبان را در مناطق پشتوننشین و پایگاه قومیشان به قدرت میرساند و چند وزارتخانه را در کابل در اختیارشان خواهد داد؛ طرحی که درنهایت با طرح دکتر عبداله که تغییر ساختار قدرت از نظام ریاستی به نظام پارلمانی و اصلاح قانون اساسی موجود است، همخوانی خواهد یافت و احتمالاً ساخت اداری افغانستان را بهطرف نوعی ابتدایی از نظام فئودالی نامتمرکز از نظام ریاستی متمرکز کنونی متحول خواهد ساخت.
برایناساس، میتوان پیامدهای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری اخیر در افغانستان را مهم ارزیابی کرد و گفت که این انتخابات در همان حال که ناقص شد و مصلحتگراییهای سیاسی و مهندسی آراء مردم بهوسیله کمیسیون مستقل انتخابات مورد حمایت حامد کرزای و تیم تکنوکرات حاکم در مرحله شمارش آرا نقش تعیینکنندهتری از رأی مردم یافت؛ بااینحال، افغانستان را در موقعیت جدیدی قرار داد که پیامدهای آن حائز اهمیت خواهد بود. ازجمله این پیامدها میتواند عبور تدریجی جامعه افغانستان از تأثیرگذاری محوریت قومی بهطرف نوع ابتدایی دولتسازی ـ ملتسازی باشد. هرچند محوریت قومیت هنوز مطرح است و میتواند در دور دوم انتخابات هم تأثیرگذار باشد، ولی درهرحال اگر عبداله را پیروز نهایی و در رأس دولت ائتلافی آتی تصور کنیم که احتمال آن با پیوستن زلمی رسول زیادتر شده است، آنگاه میتوان گفت که افغانستان وارد مرحله جدیدی از جابهجایی قدرت خارج از عنصر قومی پشتون و ازطریق سازوکارهای دموکراتیک میشود که در حدود سیصد سال گذشته سابقه نداشته است. این بهنوبهخود تحول مهمی خواهد بود که میتواند افغانستان را به آینده خود امیدوار سازد. بااینحال، دور دوم انتخابات ریاستجمهوری افغانستان با دو خطر روبهروست:
1. پیروزی عبداله را احمدزی نپذیرد.
2. پیروزی احمدزی را عبداله نپذیرد.
در چنین احتمالی افغانستان باز هم با خطر جنگ داخلی روبهروست، اما این الزاماً بدین معنا نیست که شرایط داخلی و خارجی افغانستان چنین اجازهای را به نامزدها در دور دوم خواهد داد. احتمال قویتر آن است که چانهزنیهای سیاسی در پشت پرده، فضا را برای سهمگیری تیم احمدزی از دولت آتی دکتر عبداله نیز باز کند و دکتر اشرف غنی احمدزی نیز سهم خود را از قدرت آینده افغانستان بهدست بیاورد. اگر چنین شود مصلحتگرایی سیاسی مورد حمایت تیم حاکم کنونی و قدرت خارجی حاضر در صحنه افغانستان، هر دو ارجحیت خود را برای مردم به اثبات خواهد رساند. شاید هم اگر واقعبینانه به شرایط امروز افغانستان نگاه کنیم، راه دیگری وجود نداشته است.
نظر شما