گشایش سفارتخانههای ایران و انگلیس؛
سفر وزیر خارجه انگلیس به ایران
قطع مناسبات سیاسی و دیپلماتیک بین کشورها اگرچه موضوعی ثقیل و حاکی از مشکلات زیاد سیاسی، روانی و تاریخی بین کشورهاست؛ ولی معمولاً در روابط بینالملل اتفاق میافتد. انگلیس بهدنبال قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک با ایران و بستن سفارتخانه در 10 آذر 1390، بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی و حاکم شدن گفتمان جدیدی در سیاست خارجی کشور بهدنبال بازسازی مناسبات خود با ج.ا.ایران است. لندن بهدنبال سیاست عادیسازی روابط با ایران است و این امر میتواند دارای جنبههای مثبتی در مناسبات این کشور و همچنین اتحادیه اروپایی با ایران باشد. آینده مناسبات ایران و انگلیس احیاناً همراه با تحولات جدید و مثبت خواهد بود و چشمانداز جدیدی را پیشروی ما میگشاید.
امضای توافقنامه وین در 23 تیر ماه گذشته، شرایط را بیش از هر زمانی برای عادیسازی مناسبات سیاسی ایران و انگلیس و بازگشایی رسمی سفارتخانههای دو کشور فراهم کرد. سفر فیلیپ هامون، وزیر خارجه دولت محافظهکار انگلیس، در تاریخ اول شهریور به تهران و شرکت در مراسم بازگشایی رسمی سفارت این کشور در تهران و همچنین بازگشایی سفارت ایران در لندن مرحلهای جدید در روابط دو کشور است. سفر فیلیپ هامون بعد از دوازده سال به ایران و دیدار با آقای دکتر ظریف، همتای ایرانی خود و همچنین دیدار با آقای دکتر روحانی، رئیسجمهور، و سایر مقامات کشور حاکی از جهشی بلند در مناسبات سیاسی دیپلماتیک دو طرف است که میتواند تبعات گستردهای در همکاریهای سیاسی، اقتصادی و تجاری فیمابین بهدنبال داشته باشد. در این میان وزیر مشاور در امور خزانهداری انگلیس نیز وزیر خارجه را همراهی کرد و دیدارهایی با بخشها و مسئولان اقتصادی ـ تجاری ایران انجام داد که بیانگر گسترش همکاری اقتصادی ـ تجاری در آینده و حضور پررنگتر شرکتهای انگلیسی در ایران خواهد بود.
انگلیس در هرگونه روابط مثبت یا منفی ایران با جهان غرب نقش پررنگی دارد. نقش انگلیس بهعنوان یکی از اضلاع مثلث قدرت سهگانه در اتحادیه اروپای 28 کشوری قطعاً نقش پراهمیتی است. انگلیس در ارتباط با تنظیم روابط اتحادیه اروپا با ایران اسلامی نیز بسیار تأثیرگذار است و میتوان نقش انگلیس را در هرگونه مذاکره درباره برنامه هستهای ایران دید. در این شرایط جدید انگلیس مایل نیست بعد از امضای توافقنامه هستهای در وین غایب عرصه دیپلماسی و رفتوآمدهای دیپلماتیک باشد. بهنظر میرسد روابط ایران و انگلیس طی ماههای آینده از وضعیت انجماد و رکود کنونی خارج شود. سفر فیلیپ هامون و بازگشایی سفارتخانههای طرفین نشانه این امر است.
انگلیس بهطور سنتی دارای یک دیپلماسی خاورمیانهای و بهخصوص در ارتباط با کشورهای حساس و کلیدی منطقه ازجمله ایران است. بنابراین منطقی است که انگلیس علاقهمند به بهبود روابط با ایران باشد تا در چشمانداز یک تغییر و تحول در روابط ایران با غرب بتواند موقعیت خود را حفظ کرده و توان تأثیرگذاری خود را داشته باشد. از طرفی گسترش همکاریهای اقتصادی تجاری نیز اهمیت خاص خود را دارد. انگلیس یک کشور تجارتمحور است و همکاریهای تجاری در رأس سیاست خارجی این کشور است. بنابراین گسترش همکاریهای اقتصادی ـ تجاری از مهمترین نیات انگلیس در عادیسازی روابط با ایران است. همراهی هیئت بلندپایه اقتصادی انگلیس با وزیر خارجه این کشور در این راستاست.
در شرایط کنونی لندن علاقهمند است روابط خود را با ایران عادی و سپس گسترده کند. این علاقهمندی انگلیس چند دلیل دارد. نخست دولت جدید در ایران و سیاستهای نوین دولت درمورد رابطه خردمندانه و برقراری روابط عادی با دنیا و توجه به مسئله گفتگو و همکاری موجب شده است تا ازسوی انگلیس هم این ایده مورد استقبال قرار گیرد. دوم اینکه پرونده هستهای ایران با وجود مشکلات مختلف و تفاسیر متفاوت طرفین درحال اجرایی شدن است. این امر از مهمترین موضوعات تأثیرگذار در روابط ایران و غرب و بهنوعی روابط ایران و انگلیس و اتحادیه اروپا بوده است. بهنظر میرسد که رسیدن به این نقطه از تفاهم، فضا را برای عادیسازی رابطه ایران و غرب فراهم کرده است. در شرایط جدید انگلیس نمیخواهد از قافله گسترش روابط با ایران عقب بماند و امیدوار است در فردای مناسبات گستردهتر ایران با کشورهای غربی و بهخصوص اروپایی نقش برجسته خود را داشته باشد و در هرگونه تعاملات ایران با اروپا تأثیرگذار باشد.
البته ما باید روابط ایران و غرب را در یک مجموعه کامل ببینیم. یعنی رابطه با انگلیس را باید در چهارچوب اتحادیه اروپا و رابطه با اتحادیه اروپا را در چهارچوب تعامل فراآتلانتیکی ببینیم. بنابراین نقش آمریکا در هرگونه مناسبات سیاسی ـ اقتصادی اروپا با ایران یک نقش بیبدیل است. روابط ایران با این سه جزء جدانشدنی است و بهنوعی به هم وابسته هستند؛ لذا هرگونه پیشرفت و کندی در روابط با غرب هم شامل آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا میگردد و هرگونه پیشرفت و عادیسازی رابطه این حوزهها را هم دربر میگیرد. درواقع ممکن است سرعت روابط ایران با این سه جز بههمپیوسته کم و یا زیاد باشد و وسعت آن هم متغیر باشد ولی در یک چهارچوب کلی قرار دارند.
با توجه به نزدیکی روابط بریتانیا و آمریکا و تعاملات گسترده فراآتلانتیکی بین لندن و واشینگتن، این کشور میتواند نقش مهمی در این چهارچوب داشته باشد. باید مدنظر داشت که بریتانیا در پرونده هستهای ایران جایگاه مهمی دارد، حتی پیشتر که ایران با سه کشور اروپایی مذاکره میکرد، لندن نقش واسطه بین اروپا و آمریکا داشت. بهنظر میرسد رابطهای مستقیم بین مناسبات سیاسی ایران و انگلیس و ایران و آمریکا بهوجود آمده است و در این میان انگلیس نقش بسیار مؤثر و قابل توجهی در نوع نگاه آمریکاییان نسبت به ایران دارد.
امضای توافقنامه وین در 23 تیر ماه گذشته، شرایط را بیش از هر زمانی برای عادیسازی مناسبات سیاسی ایران و انگلیس و بازگشایی رسمی سفارتخانههای دو کشور فراهم کرد. سفر فیلیپ هامون، وزیر خارجه دولت محافظهکار انگلیس، در تاریخ اول شهریور به تهران و شرکت در مراسم بازگشایی رسمی سفارت این کشور در تهران و همچنین بازگشایی سفارت ایران در لندن مرحلهای جدید در روابط دو کشور است. سفر فیلیپ هامون بعد از دوازده سال به ایران و دیدار با آقای دکتر ظریف، همتای ایرانی خود و همچنین دیدار با آقای دکتر روحانی، رئیسجمهور، و سایر مقامات کشور حاکی از جهشی بلند در مناسبات سیاسی دیپلماتیک دو طرف است که میتواند تبعات گستردهای در همکاریهای سیاسی، اقتصادی و تجاری فیمابین بهدنبال داشته باشد. در این میان وزیر مشاور در امور خزانهداری انگلیس نیز وزیر خارجه را همراهی کرد و دیدارهایی با بخشها و مسئولان اقتصادی ـ تجاری ایران انجام داد که بیانگر گسترش همکاری اقتصادی ـ تجاری در آینده و حضور پررنگتر شرکتهای انگلیسی در ایران خواهد بود.
انگلیس در هرگونه روابط مثبت یا منفی ایران با جهان غرب نقش پررنگی دارد. نقش انگلیس بهعنوان یکی از اضلاع مثلث قدرت سهگانه در اتحادیه اروپای 28 کشوری قطعاً نقش پراهمیتی است. انگلیس در ارتباط با تنظیم روابط اتحادیه اروپا با ایران اسلامی نیز بسیار تأثیرگذار است و میتوان نقش انگلیس را در هرگونه مذاکره درباره برنامه هستهای ایران دید. در این شرایط جدید انگلیس مایل نیست بعد از امضای توافقنامه هستهای در وین غایب عرصه دیپلماسی و رفتوآمدهای دیپلماتیک باشد. بهنظر میرسد روابط ایران و انگلیس طی ماههای آینده از وضعیت انجماد و رکود کنونی خارج شود. سفر فیلیپ هامون و بازگشایی سفارتخانههای طرفین نشانه این امر است.
انگلیس بهطور سنتی دارای یک دیپلماسی خاورمیانهای و بهخصوص در ارتباط با کشورهای حساس و کلیدی منطقه ازجمله ایران است. بنابراین منطقی است که انگلیس علاقهمند به بهبود روابط با ایران باشد تا در چشمانداز یک تغییر و تحول در روابط ایران با غرب بتواند موقعیت خود را حفظ کرده و توان تأثیرگذاری خود را داشته باشد. از طرفی گسترش همکاریهای اقتصادی تجاری نیز اهمیت خاص خود را دارد. انگلیس یک کشور تجارتمحور است و همکاریهای تجاری در رأس سیاست خارجی این کشور است. بنابراین گسترش همکاریهای اقتصادی ـ تجاری از مهمترین نیات انگلیس در عادیسازی روابط با ایران است. همراهی هیئت بلندپایه اقتصادی انگلیس با وزیر خارجه این کشور در این راستاست.
در شرایط کنونی لندن علاقهمند است روابط خود را با ایران عادی و سپس گسترده کند. این علاقهمندی انگلیس چند دلیل دارد. نخست دولت جدید در ایران و سیاستهای نوین دولت درمورد رابطه خردمندانه و برقراری روابط عادی با دنیا و توجه به مسئله گفتگو و همکاری موجب شده است تا ازسوی انگلیس هم این ایده مورد استقبال قرار گیرد. دوم اینکه پرونده هستهای ایران با وجود مشکلات مختلف و تفاسیر متفاوت طرفین درحال اجرایی شدن است. این امر از مهمترین موضوعات تأثیرگذار در روابط ایران و غرب و بهنوعی روابط ایران و انگلیس و اتحادیه اروپا بوده است. بهنظر میرسد که رسیدن به این نقطه از تفاهم، فضا را برای عادیسازی رابطه ایران و غرب فراهم کرده است. در شرایط جدید انگلیس نمیخواهد از قافله گسترش روابط با ایران عقب بماند و امیدوار است در فردای مناسبات گستردهتر ایران با کشورهای غربی و بهخصوص اروپایی نقش برجسته خود را داشته باشد و در هرگونه تعاملات ایران با اروپا تأثیرگذار باشد.
البته ما باید روابط ایران و غرب را در یک مجموعه کامل ببینیم. یعنی رابطه با انگلیس را باید در چهارچوب اتحادیه اروپا و رابطه با اتحادیه اروپا را در چهارچوب تعامل فراآتلانتیکی ببینیم. بنابراین نقش آمریکا در هرگونه مناسبات سیاسی ـ اقتصادی اروپا با ایران یک نقش بیبدیل است. روابط ایران با این سه جزء جدانشدنی است و بهنوعی به هم وابسته هستند؛ لذا هرگونه پیشرفت و کندی در روابط با غرب هم شامل آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا میگردد و هرگونه پیشرفت و عادیسازی رابطه این حوزهها را هم دربر میگیرد. درواقع ممکن است سرعت روابط ایران با این سه جز بههمپیوسته کم و یا زیاد باشد و وسعت آن هم متغیر باشد ولی در یک چهارچوب کلی قرار دارند.
با توجه به نزدیکی روابط بریتانیا و آمریکا و تعاملات گسترده فراآتلانتیکی بین لندن و واشینگتن، این کشور میتواند نقش مهمی در این چهارچوب داشته باشد. باید مدنظر داشت که بریتانیا در پرونده هستهای ایران جایگاه مهمی دارد، حتی پیشتر که ایران با سه کشور اروپایی مذاکره میکرد، لندن نقش واسطه بین اروپا و آمریکا داشت. بهنظر میرسد رابطهای مستقیم بین مناسبات سیاسی ایران و انگلیس و ایران و آمریکا بهوجود آمده است و در این میان انگلیس نقش بسیار مؤثر و قابل توجهی در نوع نگاه آمریکاییان نسبت به ایران دارد.
نظر شما