کره شمالی مجهز به سلاح هسته‌ای:

رویارویی با واقعیتی ناگزیر


مقدمه
بحران شبه‌جزیره کره که پس از جنگ جهانی دوم و درنتیجه رقابت دو ابرقدرت درحال ظهور آن زمان، یعنی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شعله‌ور شد، بیش از شش دهه کینه و نفرتی در میان مردمان این سرزمین به‌وجود آورده است که تصور فروکش کردن این بحران و یا وحدت دو کره بسیار ساده‌لوحانه به‌نظر می‌آید. کره شمالی پس از دو دهه تلاش، امروزه مجهز به سلاح هسته‌ای است و رسماً و بدون واهمه، آزمایش هسته‌ای انجام می‌دهد، ازسوی ایالات متحده تهدید می‌شود و درمقابل، هم آمریکا و هم قدرت‌های منطقه را تهدید می‌کند. اما کره شمالی چه شد که به اینجا رسید؟ چگونه به سمت سلاح هسته‌ای رفت؟ ایالات متحده چه نقشی داشته است؟ 
 
مدیریت «تداوم» بحران شبه‌جزیره کره
آمریکا بیش از شش دهه است که در شبه‌جزیره کره دخالت می‌کند. این کشور در جنگ کره رهبری نیروهای سازمان ملل را برعهد داشت، حضور نظامی مستمر بیش از شش دهه در این منطقه داشته و با امضای پیمان دفاعی دوجانبه با کره جنوبی، نیروهای نظامی را در این کشور مستقر کرد. آمریکا شش دهه است حاوی پیام تهدید برای رهبران کره شمالی در شبه‌جزیره کره است. آمریکا نخستین‌بار مسابقه تسلیحات هسته‌ای را در شبه‌جزیره کره از سال 1958 آغاز کرد و در سال 1967 تعداد این سلاح‌ها را به 980 کلاهک افزایش داد. اکنون هم بیش از 150 کلاهک هسته‌ای در کشور کره جنوبی دارد.
آمریکا در طی این چند دهه هیچ‌گاه تمایل چندانی به حل‌وفصل جدی بحران کره نداشته است و مانند سایر قدرت‌های بزرگ منطقه، ازجمله روسیه، چین و ژاپن، موازنه قدرت را به‌صورت منطقه‌ای در شبه‌جزیره کره دنبال می‌کند. واشینگتن همواره با تأکید بر حفظ وضع موجود، درواقع با مدیریت «تداوم» بحران شبه‌جزیره کره، منطقه را به سمت نظامی شدن بیشتر سوق داده است.
 
پیدایش برنامه هسته‌ای کره شمالی
به جرئت می‌توان گفت که بنای خودسری کره شمالی را نظام مبتنی‌بر بی‌اعتمادی خودِ ایالات متحده تشویق کرده است؛ زمانی‌که این کشور حاضر نشد پس از فروپاشی شوروی، اردوکشی‌های بین‌المللی پیشین خود را متوقف کند و با شعار «هر که با ما نیست علیه ماست» در آغاز هزاره جدید، دولت‌هایی مثل کره شمالی را بی‌پروا و یاغی نامید؛ دولتی که حاضر نبود سلطه همه‌جانبه آن را بپذیرد.
اگر تاریخ دو دهه گذشته بحران شبه‌جزیره کره را ورق بزنید، خواهید دید که زمینه‌های پیدایش کره شمالی هسته‌ای را ترس از اقدامات یکجانبه واشینگتن در اتخاذ رفتارها و سیاست‌های خصمانه علیه پیونگ‌یانگ به‌وجود آورده است. درواقع، ترسی که رهبران کره شمالی از حضور نیروی نظامی آمریکا در کره جنوبی و ژاپن و نیز کلاهک‌های هسته‌ای آن کشور پس از فروپاشی شوروی احساس کرده‌اند، اصلی‌ترین عامل در سوق دادن پیونگ‌یانگ به سمت هسته‌ای شدن بود.
ایالات متحده با دکترین نظم نوین جهانی بوش پدر، سیاست توسعه دموکراسی، ماجراجویی‌های نظامی دهه 1990 و دهه نخست هزاره جدید، پافشاری بر یکجانبه‌گرایی و رهبری منفردانه، محور شرارت خواندن کره شمالی و دور کردن آن از سیاست آفتاب تابان کره جنوبی برای افزایش اعتماد و همکاری، جایی را برای مصالحه و خویشتنداری کره شمالی باقی نگذاشته است. هرگاه پیونگ‌یانگ به پای میز مذاکره آمد، به‌خاطر پیمان‌شکنی واشینگتن، مانند نقض عهد این کشور در توافق هسته‌ای با ایران یعنی «برجام»، مشوق کره شمالی به سمت هسته‌ای شدن بود. ایالات متحده به‌عنوان یکی از طرفین دارای سلاح‌های هسته‌ای پیشرفته‌ در شبه‌جزیره کره، با ایجاد ترس و سوءظن، سیاست‌هایی را توسعه بخشیده که دستیابی به تقویت اعتماد متقابل را در چنین زمینه‌ای میان دو کره، دشوار کرد. 
بی‌اعتمادی امری طبیعی در نظام بین‌المللی فعلی است. ایالات متحده سیاست دفاعی خود را برپایه‌ غیرقابل اطمینان بودن و یا «غیرقابل پیش‌بینی» بودن قرار می‌دهد، از کره شمالی چه انتظاری وجود دارد. ایالات متحده نمی‌تواند با اطمینان تشخیص دهد که چه ملت یا ملت‌هایی و یا چه بازیگران غیردولتی، منافع حیاتی ایالات متحده و آنهایی را که از متحدان و دوستان کنونی آن هستند، تهدید می‌کنند، چه برسد به قدرت‌های منطقه‌ای و کوچکی مثل کره شمالی. بنابراین می‌توان گفت که ترس از اقدمات ایالات متحده، پتانسیل رقابت تسلیحات هسته‌ای را برای کره شمالی افزایش داد.
 
رویارویی با واقعیتی ناگزیر
البته باید این نکته را هم خاطرنشان کرد که کره شمالی مجهز به سلاح هسته‌ای می‌تواند به ایجاد و شکل‌گیری یک اجتماع امنیتی موفق و صلح‌آمیز در شرق آسیا کمک کند. بسیاری از مناطقی که امروزه در آن، اجتماعات امنیتی و یا یک نوعی صلح‌سازی موفقیت‌آمیز است موفقیت آنها در گام اول از تأثیرات ترس متقابل به‌دست آمده است و به‌تدریج اعتماد، همکاری و همدلی در آن افزایش یافته است. کره شمالی هسته‌ای می‌تواند در دل همگان نوعی ترس به‌وجود بیاورد که هیچ‌یک از کشورهای بزرگ حاضر در منطقه آن را کوچک نشمارند و به خودشان این اجازه را ندهند که به‌راحتی منافع آن را نادیده بگیرند. 
همان‌طورکه کنت والتز اشاره می‌کند از گسترش سلاح هسته‌ای نباید به وحشت افتاد، بلکه باید به آنها «خوشامد» گفت؛ زیرا می‌تواند به «حفظ صلح» کمک کند. سلاح هسته‌ای تولید یک ترس نهادینه می‌کند؛ زیرا زمانی‌که وجود سلاح هسته‌ای خبر از جنگ‌های بزرگ بدهد، کسی جرئت شروع جنگ را به خود نمی‌‌دهد. شاید این تحلیل، قدیمی و منسوخ به‌نظر بیاید، اما به زبانی صریح‌تر در شرایط کنونی، سلاح هسته‌ای برای کره شمالی و کشورهایی مانند آن، واجد رویکرد آرمانی بازدارندگی است. باید پذیرفت که کره شمالی هسته‌ای از بسیاری جهات در راستای منافع مردم خویش عمل نکرده است، از مسیر توسعه همه‌جانبه جا مانده است اما با توجه به وضعیت فعلی؛ تازمانی‌که امنیت وجود نداشته باشد، توسعه تعطیل است. شاید و یا حتماً این نگاه وجود دارد که داشتن نگاه امنیتی چقدر می‌تواند به ضرر توسعه در سطح واحد باشد؛ اما باید گفت تازمانی‌که نظام چندقطبی در صحنه نظام بین‌الملل برقرار نباشد، نگاه اخلاقی به سپهر بین‌المللی تعطیل است.
امروز کره شمالی به توانایی هسته‌ای بالایی دست یافته است و دنیا باید کره شمالی قدرتمند هسته‌ای را بپذیرد. اگر دنیا به‌دنبال حل‌وفصل بحران کره است، باید اقدامات اعتمادساز، مصالحه‌آمیز و عمل متقابل تدریجی ازجمله تبادل اطلاعات، مبادلات فرهنگی و اقتصادی، رفع یا کاهش تحریم‌ها علیه پیونگ‌یانگ، کاهش حضور نظامی و تسلیحاتی آمریکا در منطقه و همچنین به حداقل رساندن مانورهای نظامی واشینگتن با کشورهای کره جنوبی و ژاپن را درجهت کاهش تنش بین دو کره مورد تشویق قرار دهد. درواقع، سازوکارهای ایجاد و حفظ اعتماد باید در رویه‌ها و پیش‌بینی‌های روزمره نهادینه شوند تا این موضوع بیشتر به حل‌وفصل بحران نزدیک شود.
در پایان باید گفت که نظام چندقطبی برای جهان کنونی به قول معروف «از نان شب هم واجب‌تر» است تا اجتماعات امنیتی براساس استلزامات و ضرورت‌های تاریخی هر منطقه شکل گیرد، حقوق بین‌الملل از چنگ تفسیر تنگ هژمون خلاصی یابد و با بنیان نهادن صلح جهانی مبتنی‌بر اعتماد متقابل بیشتر، مقدمه رهایی‌بخشی نهایی آدمی فرآهم آید. بی‌تردید، چند کلاهک هسته‌ای کره شمالی در مقایسه با انبوه سلاح‌های هسته‌ای انباشته‌شده در زرادخانه‌های تسلیحاتی آمریکا و روسیه، به این اندازه که واشینگتن و متحدانش به تصویر می‌کشند، دنیا را ناامن نمی‌کند.
 
منابع
1. رضا سیمبر و وحید قربانی و عیسی مرادی افراپلی (1392)، «وحدت کره و قدرت‌های بزرگ»، فصلنامه روابط خارجی (علمی پژوهشی)، شماره 18، صص. 161ـ188.
2. Hans J. Morgenthau (1960), Politics among Nations: The Struggle for Power and Peace, New York, p. 4.
3. United States Department of Defense (2001), Quadrennial Defense Review Report, Washington, DC: US GPO, p. 14.
4. Kenneth Waltz (1981), “The Spread of Nuclear Weapons: More May Better,” Adelphi Papers, No. 171.