ماهنامه امنیت بینالملل - شماره 12
سخن مدیر مسئول
پیامدهای حضور منطقهای چین در غرب آسیا بر منافع اروپا/ حسین غریبی
روابط روسیه و آمریکا در دوره ترامپ و تاثبر آن بر مسائل منطقهای و بینالمللی/ حسین عسگریان
رویکرد روسیه در خصوص «صلح خاورمیانه» با تاکید بر «معامله قرن»/ زهره خانمحمدی
ارزیابی فرصتها و چالشهای سیاسی ـ امنیتی رژیم صهیونیستی در سال 2019/ فاطمه نکولعل آزاد
شکاف ساختاری بین ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی/ گروه مطالعاتی اروپا و فراآتلانتیک
تحلیل اقدام آمریکا در ترور سپهبد قاسم سلیمانی از منظر حقوق بینالملل/ آرامش شهبازی
تبیین نگاه کارشناسان اندیشکدههای رژیم صهیونیستی درباره ترور سپهبد قاسم سلیمانی/ گروه مطالعاتی غرب آسیا و شمال آفریقا
گزارش نشست: نقش رژیم صهیونیستی در ترور سپهبد قاسم سلیمانی
سخن مدیر مسئول
تجارب دولتهای ملی، یافتهها و آموختههای مراکز دانشگاهی و مطالعاتی موفق و تاثیرگذار نشاندهنده آن است که شناخت و تامین امنیت بینالمللی از اصول نسبتا مشخصی پیروی میکند که بیتوجهی به آنها میتواند پیامدهای خسارتباری برای کشور بهدنبال داشته باشد. این اصول را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
1. امنیت بینالملل به عنوان مهمترین وظیفه دولت، بدون مطالعه نظاممند، شناخت درست، سیاستگذاری سنجیده و اجرای دقیق نمیتواند به شکل موثر و مفید حفظ و تأمین شود.
2. امنیت بینالملل دارای ابعاد گوناگون سیاسی ـ امنیتی، اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی، زیستمحیطی و نظامی است و اعمال موثر آن را باید در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بررسی کرد.
3. امنیت بینالملل با سازوکارها و ابزارهای مختلفی قابل تامین است. شناخت مناسبترین، کمهزینهترین و موثرترین این سازوکارها، نیازمند بررسی علمی توانمندیها، آسیبها و مزیتهای نسبی و مطلق هر بازیگر است.
4. شناخت دقیق و نظاممند امنیت بینالملل میتواند به ایجاد ساختاری دانشبنیاد در حوزه مطالعات راهبردی در جامعه و تصمیمگیری بر اساس یافتههای علمی منجر شود.
براساس این اصول و یافتهها، در ماهنامه امنیت بینالملل، بازیگران، مسائل و موضوعات راهبردی معطوف به امنیت بینالمللی در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و زیستمحیطی انتخاب و با توجه به رویدادها، روندهای موجود و چشمانداز آنها بررسی خواهند شد. درعینحال، در نوشتن گزارشها تلاش میشود با توجه به رویدادها و عوامل مادی و ساختاری آنها، از روندها، عوامل معنایی و گفتمانی نیز غفلت نشود؛ ویژگیهای خاص هرکدام از مسائل و موضوعات لحاظ گردد؛ نگرش کلان به مسائل و موضوعات موجب جدایی علم از واقعیت و ورود آن به وادی خیال نشود؛ کلاننگری بر پایه رویدادهای خُرد بنا شود و تحلیل کلان بر پایه وقایع متکثری استوار گردد که به شکل نظاممند جمعآوری شده و در کنار هم قرار گرفتهاند. موسسه ابرار معاصر تهران بر این باور است که بدون بررسی و تجزیه تحلیل دقیق تکتک این موضوعات و رویدادها، نمیتوان درک درستی از واقعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشت و تصویری کامل و جامعی از آن ارائه نمود و ماهنامه امنیت بینالملل به دنبال رفع این نقیصه مهم و کمک به اتخاذ تصمیمات مفید موثر در عرصه کشورداری و ایجاد ساختاری دانشبنیاد در حوزه مطالعات راهبردی و فرایند تصمیمگیری در حوزه امنیت بینالملل است.
پیامدهای حضور منطقهای چین در غرب آسیا بر منافع اروپا/ حسین غریبی
ـ کشور چین درحال ظهور در قامت کنشگر بسیار مهم و حیاتی در منطقه غرب آسیاست و توانسته است ازطریق حمایت توسعهای و سرمایهگذاری مستقیم، وزن اقتصادی خود را در منطقه، از آمریکا و اروپا سنگینتر نماید.
ـ چین قائل به وجود نظام چندقطبی در غرب آسیا است و نظم مطلوب آن مبتنیبر عدم دخالت در امور داخلی و همکاری و شراکت با همه کشورها ازطریق تقویت ثبات منطقهای برمبنای «صلح توسعه» است. چین با اجرای مدل صلح توسعه (غیردموکراتیک) در منطقه، برخلاف اروپاییها که بهدنبال «صلح دموکراتیک» هستند، حضورش را در نقش رقیبی جدی درقبال نفوذ اروپا تثبیت کرده است.
ـ چین در قیاس با کشورهای اروپایی چون: انگلیس و فرانسه، بازیگر تازهوارد در منطقه است؛ ولی در آوردگاه اقتصادی آمریکا موسوم به نبرد تعرفهها بهخوبی فهم کرده است که زمان مناسب برای نقشآفرینی فرارسیده و هماینک انگیزه لازم را برای مقابله با هژمون و سلطه آمریکا در منطقه و سایر مناطق جهان یافته است و این اقدام نهتنها موجب تقویت تجارت جهانی این کشور، بلکه موجب ایجاد نظام اقتصادی خارج از سیطره آمریکا میشود.
ـ این رقابت در شرایطی است که آمریکا درحال کاهش حضور خود در غرب آسیا است و اروپاییها بهشدت درحال بحث و گفتگو درخصوص مهندسی امنیتی آینده این منطقه هستند. نامشخص بودن نقش و همراهی چین در ثبات منطقهای و پویاییهای سیاسی در میانمدت و درازمدت بر نگرانی اروپاییها درباره این کشور در منطقه افزوده است.
ـ در شرایط حاضر و با توجه به شیفت پارادیمی آمریکا در سلب مسئولیت از خود درقبال چالشهای امنیتی اروپا، مهمترین گزینه اروپا، یافتن راههای همکاری با چین در موضوعات منطقهای است که این امر به اروپا کمک میکند پکن را متقاعد نماید که نقش و حضورش را در منطقه در چهارچوب نظام چندجانبهگراییِ باثبات تعریف کند. اما پرسش اساسی که خود منشأ نگرانی جدی اروپاییهاست، این است که آیا این نهاد اروپایی با تمامی چالشهای خود، توان کنترل حضور و مهار دامنه نفوذ چین، بهویژه در عرصههای نظامی و امنیتی در منطقه غرب آسیا را دارد.
روابط روسیه و آمریکا در دوره ترامپ و تاثبر آن بر مسائل منطقهای و بینالمللی/ حسین عسگریان
ـ با پیروزی ترامپ و تأکید او بر سیاست «اول آمریکا» که اولویت را بر منافع ایالات متحده بهجای تمرکز بر مدیریت جهانی قرار داده است، شاهد نوع جدیدی از روابط میان دو کشور روسیه و آمریکا هستیم.
ـ طی سه سال گذشته، حداقل دو عامل مهم بر روابط آمریکا و روسیه اثر گذاشته است: اول، مداخله روسیه در انتخابات آمریکا که بهعنوان محرکی قوی در بسیج نیروهای سیاسی ضد روسی در آمریکا عمل نمود و دوم، کمرنگ شدن نقش ناتو در تفکر استراتژیک آمریکا که عمیقاً اعتماد میان اعضای ناتو را با فرسایش مواجه ساخته و انسجام اتحاد فراآتلانتیکی را کمرنگ کرده و باعث هراس این سازمان درقبال احتمال تهاجم قدرتهای خارجی شده است.
ـ نبودِ روایت مشترک در روابط روسیه با آمریکا و غرب مانعی مهم در نیافتن راهحل و همچنین چشماندازی روشن برای مهمترین مسائل و بحرانهای کنونی جهان ازجمله بحران سوریه و اوکراین و همچنین رژیم کنترل تسلیحات است.
ـ بهدلیل سیاست ترامپ درجهت فرسایش سازمانهای بینالمللی و تجدیدنظر در تعهدات بينالمللي، ازجمله: خروج از برجام و معاهده منع موشکهای هستهای میانبرد، گفتگوی سیاسی میان دو کشور ماهیتی محدود داشت و به هیچ نتیجه ملموسی درباره مهمترین تحولات و بحرانهای جهانی نرسید، بهطوریکه نمودِ این ناتوانی را بهروشنی در ناکامی دو کشور در مذاکرات اخیر رؤسایجمهور در اوزاکای ژاپن در ژوئن 2019 و ناتوانی دو کشور در حلوفصل بحرانهای مهم منطقهای و بینالمللی مثل رژیم کنترل تسلیحات، بحران اوکراین و سوریه میتوان دید.
ـ در جایی که دو کشور در حل مسائل استراتژیک مانند امنیت اروپا، خطوط انتقال انرژی، رژیم کنترل تسلیحاتی و بحرانهای منطقهای ناتواناند، بحث بر سر مداخله در انتخابات نشان میدهد که تا چه میزان سطح مسائل مورد بحث میان دو کشور از مسائل استراتژیک جهانی به مسئله داخلی آمریکا تقلیل یافته است.
رویکرد روسیه در خصوص «صلح خاورمیانه» با تاکید بر «معامله قرن»/ زهره خانمحمدی
ـ «معامله قرن» را بهعنوان ابتکار دولت آمریکا از زمان بهقدرت رسیدن دونالد ترامپ باید در راستای طرحهای پیشین و نه ایدهای متفاوت با آنها درخصوص حل مسئله رژیم صهیونیستی ـ فلسطین ارزیابی کرد.
ـ در مناقشه رژیم صهیونیستی ـ فلسطین، ایالات متحده در نقش تنها بازیگر خارجیِ درگیر نیست و بسیاری از بازیگران منطقه ازجمله ایران، عربستان سعودی و فرامنطقه چون روسیه در آن حضور دارند که رویکرد و نگاه هریک از آنها به موضوع اهمیت دارد.
ـ روسیه در نقش میراثدار شوروی سعی کرده است که همچنان مواضع خود را بر حمایت از حقوق فلسطین حفظ نماید؛ اما درعینحال، روابط با رژیم صهیونیستی را نهتنها در حوزه اقتصادی، بلکه در همکاریهای امنیتی بهبود بخشیده است.
ـ سیاست رسمی روسیه همواره مبنیبر پذیرش راهحل تشکیل دو دولت فلسطینی و رژیم صهیونیستی قرار داشته که برایناساس، با هر دو طرف مناقشه رابطه برقرار کرده است.
ـ مقامات روس مخالفت صریح خود را با طرح «معامله قرن» بهعنوان یک طرح کاملاً آمریکایی به طرف فلسطینی اعلام کرده و به آنها دراینباره اطمینانخاطر دادهاند.
ـ روسیه بعید میداند که «معامله قرن» بهدلیل یکسویه بودن به سود رژیم صهیونیستی، قادر به ایجاد تغییرات ماهوی در مناقشه فلسطین ـ رژیم صهیونیستی باشد؛ لذا واکنش جدی نشان نخواهد داد و موضع خود را بهصورت موازی با طرفین پیش خواهد برد.
ـ مسئله فلسطین برخلاف روسیه در زمره سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که نهتنها رژیم صهیونیستی را شناسایی نکرده است، بلکه هرگونه اقدام و طرحی را در راستای صلح طرفین مطرود اعلام میکند.
ـ سیاست روسیه و ایران درقبال موضوع فلسطین ـ رژیم صهیونیستی دو رویکرد کاملاً متفاوت است که نمیتواند انطباقی با یکدیگر داشته باشد. هرچند بخشهایی از آن چون رعایت حقوق فلسطینیان قابلیت همپوشانی دارد، ابزارهای تحقق این مهم متفاوت است؛ لذا در موضوع فوق نمیتوان برای ایران و روسیه امکان همکاری متصور بود.
ارزیابی فرصتها و چالشهای سیاسی ـ امنیتی رژیم صهیونیستی در سال 2019/ فاطمه نکولعل آزاد
ـ بزرگترین مسئله در سیاست داخلی رژیم صهیونیستی این است که علیرغم برگزاری دو انتخابات پارلمانی در یک سال گذشته، دولت این کشور شکل نگرفته است و به باور ناظران و طبق نظرسنجیهای صورتگرفته، انتخابات پارلمانی سوم که در مارس 2020 برگزار میشود قادر نیست بنبست سیاسی ناشی از رقابت سه جریان اصلی راستگرا در رژیم صهیونیستی را پایان دهد. درواقع، نبودِ جریانهای چپ قدرتمند سبب شده است که انسجام و وحدت میان جریانهای راستگرا دشوار شود.
ـ در عرصه سیاست خارجی، رژیم صهیونیستی در کنار بهرهمندی از فرصتهایی مانند: برخورداری از حمایتهای آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه، با چالشهای کلانی همچون: جنبش «بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم» و افزایش انتقادات نهادهای بینالمللی از سیاستهای رژیم صهیونیستی مواجه است. ازحیث روابط خارجی، امروزه رژیم صهیونیستی از حمایتهای بیقیدوشرط دولت ترامپ، حمایتهای همراه با انتقاد اتحادیه اروپا، روابط مطلوب با مصر، تنش در روابط با عمان و نیز تلاش برای قرار گرفتن در مسیر عادیسازی با بیشتر دولتهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس قرار گرفته است.
ـ رژیم صهیونیستی در سال 2019، با چالشهای امنیتی مانند: شلیک موشک از نوار غزه، تجهیز حزبالله لبنان به موشکهای پیشرفتهتر و تهدیدات ناشی از نفوذ منطقهای ایران ازیکسو، و قابلیتهای موشکی آن ازسویدیگر مواجه است. چالشهای امنیتی یادشده محیط پیرامون رژیم صهیونیستی را ناامن کرده و شهرکهای یهودینشین را درمعرض خطر قرار داده است.
ـ برمبنای آنچه در این گزارش آمده است، توجه به راهکارهای زیر میتواند مفید واقع شود: 1. پیشبرد طراحی و تدوین قطعنامهای در مجمع عمومی یا محافل حقوق بشری درباره ضرورت مبارزه دوباره با نژادپرستی با توجه به تصویب قانون یهود؛ 2. پاسخ تلافیجویانه به حملات رژیم صهیونیستی به مواضع نیروهای ایرانی در سوریه، بهمنظور حفظ اعتبار تهدید ایران علیه رژیم صهیونیستی؛ 3. پیوستن رسمی ایران به ائتلاف قطر _ ترکیه که منجربه تقویت جریان اخوان المسلمین در سطح منطقه میشود؛ 4. جمهوری اسلامی ایران میتواند شبکهسازیهای نظامی را ازطریق نایبسازیهای منطقهای تقویت کند؛ 5. جمهوری اسلامی ایران میتواند به شکل غیرمستقیم تمامی گروههای اسلامگرا را از خطرهای پذیرفته شدن رژیم صهیونیستی توسط کشورهای خلیج فارس آگاه سازد؛ 6. جمهوری اسلامی ایران میتواند در آستانه انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی با انجام برخی حملات محدود به درون خاک رژیم صهیونیستی، موقعیت جریان راستگرا را تقویت کند.
شکاف ساختاری بین ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی/ گروه مطالعاتی اروپا و فراآتلانتیک
ـ علیرغم تصور عمومی فعلی، آمریکا همیشه شریک اصلی قدرتمند رژیم صهیونیستی نبوده است. فقط پس از سال 1967 و بهویژه پس از سال 1973 که رهبران سیاسی آمریکا و افکار عمومی این کشور متوجه وجود نوعی همگرایی در روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی شدند، پیوند این دو عمیق شد و گسترش یافت. از آن زمان، بهویژه آمریکا چنین رابطه عمیقی را با هیچ شریک خارجی دیگری ندارد.
ـ رژیم صهیونیستی از درون، جامعهای درحال گذار است. حداقل بخشی از همگرایی آن با آمریکا، یعنی بخش مربوط به فرهنگ لیبرال دموکراسی با فرسایش جدی مواجه شده است. در چند دهه گذشته، رژیم صهیونیستی شاهد قدرت گرفتن نیروهای سُنتگرا و محافظهکاری بوده است که برداشت آنها از دموکراسی کمی بیشتر از معنای اراده اکثریت و درتلاش برای زدودن هرگونه «مانع فرهنگی و نهادی» برای حکمرانی مسلط اکثریت است.
ـ در سالهای اخیر، تمرکز بر درگیری فلسطینیان و رژیم صهیونیستی و همینطور «سنتی شدن یا سنتگرایی» جامعه بهدلیل نرخ تولد بالا بین اجتماعات ارتدوکس یا اولترا ارتدوکس از جمله عوامل تاثیرگذار بر لیبرالزدایی از سیاست رژیم صهیونیستی هستند. دراینمیان، میتوان به ائتلافهای غیرلیبرال، شرکای غیرلیبرال، قانونهای غیرلیبرال یا بسیاری موضوعات دیگر اشاره کرد که احتمال دارد وضع سیاسی رژیم صهیونیستی را از دموکراسی قومی به میهنپرستی افراطی قومی تغییر دهد. این درحالی است که تمایز ارزشهای لیبرال میان رژیم صهیونیستی و آمریکا میتواند منجربه ایجاد شکافی جدی بر روابط آنها شود.
ـ اگر مردمسالاری غیرلیبرال در رژیم صهیونیستی تثبیت شود، دیگر روابط ویژه بین آمریکا و این رژیم باقی نخواهد ماند. اساس روابط دوجانبه این دو بازیگر برمبنای روایتی مشترک است که بر ذهن شهروندانشان سایه انداخته است. این روایت مشترک درحال فرسایش است و نسلهای جدید یهودیان در آمریکا بهتدریج به ایده جدایی و ازخودبیگانگی با رژیم صهیونیستی رسیدهاند و با چشمانی باز به رویکرد غاصبانة آن مینگرند. بنابراین، روابط این دو، در مرحله گذاری قطعی است.
تحلیل اقدام آمریکا در ترور سپهبد قاسم سلیمانی از منظر حقوق بینالملل/ آرامش شهبازی
ـ علیرغم برابری حقوقی دولتها در منشور ملل متحد، نابرابریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره زمینهای را برای اثرگذاری متفاوت دولتها در معادلات بینالمللی و لاجرم، نابرابریهای حقوقی فراهم کرده است.
ـ استفاده از هواپیمای بدون سرنشین در حقوق بینالملل بهمنظور قتل هدفمند، نقض فاحش حقوق بینالملل بشر تلقی میشود و از این حیث، ادعای واهی جنگ با تروریسم و قانون اجازه توسل به زور نظامی در مقابل تروریسم (2002) نیز مجوزی برای توجیه این اقدام نامشروع آمریکا تلقی نمیشود.
ـ اقدام ایالات متحده هرچند عمل تجاوز محسوب نمیشود و موجباتی را برای توسل به دفاع مشروع موضوع ماده 51 ازسوی ایران فراهم نمیکند، و موجبات طرح مسئولیت بینالمللی دولت آمریکا نیست، چیزی مانع از عدم مسئولیت کیفری عامل وقوع جنایت و مسئولیت کیفری وی نیست.
ـ باید پذیرفت که حقوق بینالملل ظرفیتهای قابل توجهی را برای ایران در مواجهه با ترور شهید قاسم سلیمانی فراهم نمیآورد. ارجاع قضیه به مراجع قضایی و کیفری بینالمللی با بنبست مواجه است و محل تردید و تأمل است. مراجعه به شورای حقوق بشر و اقدام متقابل غیرنظامی نیز تنها واکنشهای سریعی به این جنایت است و بنابراین، لازم است که ضمن حزماندیشی، از سایر ظرفیتهای موجود، در میانمدت و بلندمدت، نهتنها در واکنش به این اقدام سبعانه بهره برد که زمینهای را برای پیشگیری از وقوع اقداماتی از این دست در آینده نیز فراهم کرد.
ـ شهادت سردار قاسم سلیمانی، هرچند بخشی از ناکارآمدی سازِکارهای احقاق حق در حقوق بینالملل را عیان ساخت، بیش از هرچیز، تأکیدی مجدد بر آرمان شهید قاسم سلیمانی در لزوم توجه جدی به سیاستها و چشمانداز کلان ملی، تقویت بنیه دفاعی، مشارکت مقتدرانه در عرصه بینالمللی و تقویت ظرفیتهای جهان اسلام در سطوح منطقهای و جهانی است.
تبیین نگاه کارشناسان اندیشکدههای رژیم صهیونیستی درباره ترور سپهبد قاسم سلیمانی/ گروه مطالعاتی غرب آسیا و شمال آفریقا
ـ متن حاضر شامل تحلیلها و برداشتهای هفت نفر از تحلیلگران و پژوهشگران دانشگاهی مسائل غرب آسیا رژیم صهیونیستی درخصوص بهشهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همراهان آنها در حمله تروریستی آمریکاست.
ـ پروفسور هیلل فریش، ترور سردار سلیمانی را با هدفِ زدنِ ضربه بزرگ به جمهوری اسلامی ایران توصیف کرده و بر این نظر است که ترور سردار سلیمانی منجربه تشکیل زنجیرهای ویرانگر از سوءظن و ناامنی در سلسلهمراتب قدرت در ایران خواهد شد.
ـ به گفته پروفسور ایتان گیلبوا، سردار سلیمانی درمورد مقاصد و اهداف دونالد ترامپ دچار خطای محاسبه شد و با اجرای طرحهای تهاجمی خود از خطوط قرمز رئیسجمهور آمریکا عبور کرد. از نظر وی، ترور هدفمند سردار سلیمانی نه یک تلافی بهسبب حمله به سفارت آمریکا در بغداد، بلکه به هدف شکستن پشت ایران بوده است.
ـ به باور گرشون هاکوهن، شهادت سلیمانی موجب پدید آمدن خلأ عمیقی در رهبری «بلندپروازیهای امپریالیستی» تهران خواهد شد که بهسادگی جبرانپذیر نیست.
ـ به گفته دِرون ایتساکوف، ترور سردار سلیمانی نهتنها باعث تضعیف روحیه ایران خواهد شد، بلکه آن نظام را با چند معضل دستبهگریبان خواهد کرد. به ادعای نویسنده، اتخاذ سیاست تهاجمی ازسوی ایران فقط میتواند بار سنگین تحریمها را بر شانه اقتصاد درهمشکسته کشور افزایش دهد.
ـ به گفته اوفیرا سلیکتار، ترامپ که اخیراً خواستار ترک غرب آسیا بود، دستور ترور شهید سلیمانی را صادر کرد تا نشان دهد ایالات متحده به غرب آسیا برگشته است. به باور وی، با این اقدام ترامپ، قوانین بازی بر روی زمین تغییر کرده است. قدرت بازدارندگی آمریکا اعاده شده، و وعده واکنش متناسب نیز کنار گذاشته شده است.
ـ دکتر رافائل اوفک، با اشاره به اینکه ایران اعلام کرده است که به همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه خواهد داد بر این نظر است که ایران برای افزایش تنش و درگیری رغبتی ندارد.
گزارش نشست: نقش رژیم صهیونیستی در ترور سپهبد قاسم سلیمانی
ـ آمریکا سپهبد سلیمانی را ترور کرده است، اما نمیتوان بهراحتی از نقش سیاسی و امنیتی صهیونیستها در این اقدام تروریستی گذشت، بهخصوص اینکه اگرچه آمریکاییها انگیزههایی برای حذف سپهبد سلیمانی در معادلات منطقهای در غرب آسیا داشتهاند، انگیزههای رژیم صهیونیستی بسیار قویتر بوده است.
ـ با افزایش قدرت بازدارندگی محور مقاومت، رژیم صهیونیستی که در زمانی فارغ از هر نگرانی، اقدامات توسعهطلبانه خود را پیش میبرد، با مانع جدی در این زمینه روبهرو شده و رژیم صهیونیستی را در تنگنای امنیتی بیشتری در مقایسه با قبل قرار داده است.
ـ بیشک، یکی از عوامل مؤثر در آسیبپذیری بیشتر رژیم صهیونیستی، رهبران مقاومت بهخصوص سپهبد قاسم سلیمانی بوده است؛ بههمیندلیل، میتوان گفت افزایش میزان درک تهدید ازسوی محور مقاومت نقش اساسی در ترور هدفمند سپهبد سلیمانی داشته است.
ـ زیربنای تفکر ترورهای هدفمند در منطق صهیونیستها این است که ابعاد فردی انسانها در انجام فعالیتهای آنها بهطور خاص نقش مهمی را بازی میکند. با این نگاه، میتوان گفت رژیم صهیونیستی راهحل خود را در توسل به ترورهای هدفمند جستجو کرده است؛ روشی که در تبادل و همکاری، آن را به ایالات متحده آمریکا نیز سرایت داده است و میتوان به همکاری جدی این دو کشور در استفاده از ترور هدفمند اشاره کرد.
ـ با نگاهی به سخنان مقامات و همچنین ادبیات تولیدشده در سطح رسانهای و اندیشکدهای میتوان نتیجه گرفت که صهیونیستها تمرکز بیشتری بر ترور شهید سپهبد سلیمانی داشتهاند.
ـ برخی از نشانههای حضور امنیتی رژیم صهیونیستی در این ترور مشهود است. به نظر برخی از تحلیلگران، با توجه به سفر سپهبد سلیمانی از دمشق به بغداد و میزان قدرت اطلاعاتی ـ امنیتی رژیم صهیونیستی میتوان نتیجه گرفت که صهیونیستها در رهگیری و دادن اطلاعات به نیروهای آمریکایی برای چنین عملیاتهایی همکاری داشتهاند. بهنظر میرسد صهیونیستها تلاش دارند با استفاده از ابزار آمریکایی اهداف خویش را بهپیش ببرند تا از تبعات سنگین چنین اقداماتی بهدور باشند.
نظر شما