بازگشت داعش به مومنتوم؟
یک سال پس از تسلط داعش بر بخش گستردهای از سرزمینهای عراق، این سازمان باری دیگر توانست شهرها و سرزمینهای قابل توجهی در سوریه و عراق را به کنترل خود در آورد. از نوامبر 2014 به نظر میرسید داعش در سرازیریِ سقوط افتاده بود. تمامیِ تلاشهای داعش برای تسلط بر مناطقِ استراتژیک متوقف شده بود و در بخشهای قابل توجهی عقبگردهای جدی خود را تجربه میکرد. واپسین شکستِ مهم داعش در تکریت رقم خورد. اما ماه می 2015 داعش با تسلط بر تدمر در سوریه و رمادی در عراق به همراه شهرها و روستاهای قابل توجهی در دو کشور، نشان داد همچنان تواناییِ عملیاتیِ قابل توجهی دارد. این در حالی است که افزون بر مبارزۀ نیروهای نظامی و شبه نظامیِ عراق در برابر این جریان، ائتلافی از شصت کشور به رهبری ِایالات متحده به صورت روزانه این جریان را هدف قرار میدهد. لذا این پرسش مطرح میشود که چرا داعش توان عملیاتی خود را بازیافته است.
ائتلاف شصتگانه علیه داعش توانست توان عملیاتیِ این جریان را تقلیل دهد اما نتوانست پیشرویِ آن را متوقف کند. در واقع در تمامیِ مناطق آزادشده در عراق، داعش از نیروهای مردمی و ارتش عراق شکست خورد. البته با آغاز کمپین هوایی علیه داعش، این جریان تحت فشارهای جدی قرار گرفت. به همین دلیل آغاز عملیات هوایی علیه داعش، نقش قابل توجهی در کاستن از پیشرویهای داعش داشت. اما به مرور، از یک سو شدت عملیات به دلیل کاهشِ اهدافِ قابل توجه از یک سو و سازوارتر شدنِ نیروهای داعش با حملات هوایی از سوی دیگر، اثرگذاریِ اولیۀ کمپین هوایی کمتر و کمتر شد. البته مسئله صرفاً عملیاتی نبود. تزلزل ارادۀ ایالات متحده در مبارزه با داعش از سخن گفتنِ وی در مورد اولویتهایِ این کشور در سوریه هویدا شد. در حالی که پس از گسترش سرزمینهای تحت سلطۀ داعش در عراق، واشنگتن آشکارا از اولویت مبارزه با داعش سخن گفته بود، اما با آغاز تحرکات مشترکِ عربستان با ترکیه و قطر در سوریه و تشکیل جیش الفتح (از مجموع جبهۀ النصره، جیش الإسلام و احرار الشام)، اولویت سرنگونیِ اسد باری دیگر به عنوان یک اولویت از سوی مراکز تصمیمگیری در ایالات متحده مطرح میشود. سود این تزلزل را داعش برده و میبرد.
بدین ترتیب، داعش باری دیگر توانست دست به تحرکاتی مؤثر زده و بر سرزمینهای تحت سلطۀ خویش بیفزاید. تأثیرِ کمپین هواییِ ایالات متحده در کاستن از تحرکات داعش، توانست ایالات متحده را در کنار ایران به عنوان بازیگرانِ اثرگذارِ میدان مبارزه با داعش مطرح سازد. چرا که پیش از تحرکِ ایالات متحده، بر هیچکس پوشیده نبود که تحرکِ بههنگام ایران در پشتیبانی از متحدان خویش در بغداد و اربیل، مانع سقوط بخشهای گستردهتری از سرزمینهای عراق شده بود. ورود ایالات متحده در رأس کمپین هوایی، گویایِ جدیتی در متوقف کردنِ خطر داعش بود. اما تأثیر این کمپین بر روی تحرکات و پیشرویهای داعش، با تأثیر نیروهای فعال بر روی زمین قابل مقایسه نبوده و نیست. به ویژه آنکه داعش به تدریج توانسته است از طریق برخی تاکتیکها، اثرگذاریِ کمپین هوایی را به حداقل برساند.
بدین ترتیب، اگر ورود امریکا به جنگ، انحصار اعتبار مبارزه با داعش را از دست ایران خارج کرده بود، سقوط رمادی و تدمر با بیاعتبار کردنِ کمپین هوایی ایالات متحده، باری دیگر نقشِ اثرگذارتر ایران در مبارزه با داعش را نمایان کرد. در واقع، پیشروی داعش به عراقیها و سوریها نشان داد یک قدرت منطقهای همچون ایران در صورتِ جدیت در مبارزه میتواند در برابر داعش به مراتب مؤثرتر از 60 کشوری عمل کند که در مبارزه با داعش جدیتِ کافی را ندارند. بدین ترتیب، پیشرویِ داعش، اعتماد عراق به ایران را افزایش و اتکای آن به کمپین هوایی ایالات متحده را تنزل خواهد بخشید.
نکتۀ دیگر آنکه تا چه میزان میتوان پیروزیهای اخیر داعش را نشان تحول در صحنۀ نبرد به سود این جریان دانست. خلیفۀ داعش به عادت سالانۀ خویش در ماه رمضان دست به یک سخنرانی خواهد زد و همچنان که در سالهای گذشته از استراتژیهای سالانهای همچون «شکستن دیوارها»، «برداشت سربازان» و «تأسیس خلافت» سخن گفت، ماه رمضان امسال نیز با تکیه بر پیشرویهای رمادی و تدمر، احتمالاً سخن از بقا و گسترشِ دولت خود خواهد گفت. به عبارتی داعش تمامیِ پتانسیل خود را برای تحقق بخشیدن به پیروزیهای اخیر متمرکز کرد تا با وارد کردنِ شوک، استمرار ورود مبارزان به سوریه و عراق و ارتقای روحیۀ مبارزان خود را محقق سازد. البته این پیروزیها نشاندهندۀ واقعیت تلخی است که بسیاری از امیدها را به حاشیه میراند: داعش سالها در منطقه خواهد بود و ویرانیهای بیشتری را برای کشورهای منطقه به ارمغان خواهد آورد.
در این میان، جامعۀ جهانی از ایفای نقشی مؤثر در برابر این جریان سر باز زده است. ائتلاف بینالمللیِ شصتگانه علیه داعش در متوقف کردنِ پیشرویهای داعش ناکام بوده است. در مناطق آزادشده از داعش نیز نیروهای نظامی و شبه نظامیِ عراقی و کردی کنشگر اصلی بودهاند و کمپین هوایی تنها نقش پشتیبانی را ایفا کرد که تأثیری حداقلی داشت. داعش با نقض حاکمیت کشورها، برچیدنِ مرزهای سوریه و عراق، کشتارِ مردم بیگناه با انگیزههای فرقهای و دینی، انجام عملیات از طریق زیرمجموعهها در کشورهای دیگر همچون مصر، یمن، عربستان، لیبی، تونس و غیره، یک تهدید علیه صلح و امنیت جهانی بوده و هست. با اینحال، تحرکات جامعۀ جهانی علیه این پدیدۀ ویرانگر – در صورتِ وجود – در سطح تهدید نبوده است. داعش پدیدهای نیست که به خاورمیانه محدود بماند. این جریان در صورتِ وجود حداقلِ امکان، همچون عملیات پاریس، دست به عملیات علیه کشورهای غربی نیز خواهد زد. مسئله صرفاً وقت است. زیرا امکانات این جریان به مرور در حال گسترش است. چندی پیش مجلۀ انگلیسی زبان داعش (دابق) از تلاش این جریان برای دستیابی به بمب هستهای از پاکستان نوشت. حتی اگر این سخن را بلوف بدانیم، رسیدن به تسلیحات شیمیایی و در مجموع دیگر تسلیحاتِ کشتار جمعی، چندان دور از تصور نیست. مسئلۀ داعش زمان است و مسئلۀ جامعۀ جهانی درکِ حجم و گسترۀ خطر است. باید ببینیم کدامیک زودتر به مسئلۀ خود خواهد رسید.
ائتلاف شصتگانه علیه داعش توانست توان عملیاتیِ این جریان را تقلیل دهد اما نتوانست پیشرویِ آن را متوقف کند. در واقع در تمامیِ مناطق آزادشده در عراق، داعش از نیروهای مردمی و ارتش عراق شکست خورد. البته با آغاز کمپین هوایی علیه داعش، این جریان تحت فشارهای جدی قرار گرفت. به همین دلیل آغاز عملیات هوایی علیه داعش، نقش قابل توجهی در کاستن از پیشرویهای داعش داشت. اما به مرور، از یک سو شدت عملیات به دلیل کاهشِ اهدافِ قابل توجه از یک سو و سازوارتر شدنِ نیروهای داعش با حملات هوایی از سوی دیگر، اثرگذاریِ اولیۀ کمپین هوایی کمتر و کمتر شد. البته مسئله صرفاً عملیاتی نبود. تزلزل ارادۀ ایالات متحده در مبارزه با داعش از سخن گفتنِ وی در مورد اولویتهایِ این کشور در سوریه هویدا شد. در حالی که پس از گسترش سرزمینهای تحت سلطۀ داعش در عراق، واشنگتن آشکارا از اولویت مبارزه با داعش سخن گفته بود، اما با آغاز تحرکات مشترکِ عربستان با ترکیه و قطر در سوریه و تشکیل جیش الفتح (از مجموع جبهۀ النصره، جیش الإسلام و احرار الشام)، اولویت سرنگونیِ اسد باری دیگر به عنوان یک اولویت از سوی مراکز تصمیمگیری در ایالات متحده مطرح میشود. سود این تزلزل را داعش برده و میبرد.
بدین ترتیب، داعش باری دیگر توانست دست به تحرکاتی مؤثر زده و بر سرزمینهای تحت سلطۀ خویش بیفزاید. تأثیرِ کمپین هواییِ ایالات متحده در کاستن از تحرکات داعش، توانست ایالات متحده را در کنار ایران به عنوان بازیگرانِ اثرگذارِ میدان مبارزه با داعش مطرح سازد. چرا که پیش از تحرکِ ایالات متحده، بر هیچکس پوشیده نبود که تحرکِ بههنگام ایران در پشتیبانی از متحدان خویش در بغداد و اربیل، مانع سقوط بخشهای گستردهتری از سرزمینهای عراق شده بود. ورود ایالات متحده در رأس کمپین هوایی، گویایِ جدیتی در متوقف کردنِ خطر داعش بود. اما تأثیر این کمپین بر روی تحرکات و پیشرویهای داعش، با تأثیر نیروهای فعال بر روی زمین قابل مقایسه نبوده و نیست. به ویژه آنکه داعش به تدریج توانسته است از طریق برخی تاکتیکها، اثرگذاریِ کمپین هوایی را به حداقل برساند.
بدین ترتیب، اگر ورود امریکا به جنگ، انحصار اعتبار مبارزه با داعش را از دست ایران خارج کرده بود، سقوط رمادی و تدمر با بیاعتبار کردنِ کمپین هوایی ایالات متحده، باری دیگر نقشِ اثرگذارتر ایران در مبارزه با داعش را نمایان کرد. در واقع، پیشروی داعش به عراقیها و سوریها نشان داد یک قدرت منطقهای همچون ایران در صورتِ جدیت در مبارزه میتواند در برابر داعش به مراتب مؤثرتر از 60 کشوری عمل کند که در مبارزه با داعش جدیتِ کافی را ندارند. بدین ترتیب، پیشرویِ داعش، اعتماد عراق به ایران را افزایش و اتکای آن به کمپین هوایی ایالات متحده را تنزل خواهد بخشید.
نکتۀ دیگر آنکه تا چه میزان میتوان پیروزیهای اخیر داعش را نشان تحول در صحنۀ نبرد به سود این جریان دانست. خلیفۀ داعش به عادت سالانۀ خویش در ماه رمضان دست به یک سخنرانی خواهد زد و همچنان که در سالهای گذشته از استراتژیهای سالانهای همچون «شکستن دیوارها»، «برداشت سربازان» و «تأسیس خلافت» سخن گفت، ماه رمضان امسال نیز با تکیه بر پیشرویهای رمادی و تدمر، احتمالاً سخن از بقا و گسترشِ دولت خود خواهد گفت. به عبارتی داعش تمامیِ پتانسیل خود را برای تحقق بخشیدن به پیروزیهای اخیر متمرکز کرد تا با وارد کردنِ شوک، استمرار ورود مبارزان به سوریه و عراق و ارتقای روحیۀ مبارزان خود را محقق سازد. البته این پیروزیها نشاندهندۀ واقعیت تلخی است که بسیاری از امیدها را به حاشیه میراند: داعش سالها در منطقه خواهد بود و ویرانیهای بیشتری را برای کشورهای منطقه به ارمغان خواهد آورد.
در این میان، جامعۀ جهانی از ایفای نقشی مؤثر در برابر این جریان سر باز زده است. ائتلاف بینالمللیِ شصتگانه علیه داعش در متوقف کردنِ پیشرویهای داعش ناکام بوده است. در مناطق آزادشده از داعش نیز نیروهای نظامی و شبه نظامیِ عراقی و کردی کنشگر اصلی بودهاند و کمپین هوایی تنها نقش پشتیبانی را ایفا کرد که تأثیری حداقلی داشت. داعش با نقض حاکمیت کشورها، برچیدنِ مرزهای سوریه و عراق، کشتارِ مردم بیگناه با انگیزههای فرقهای و دینی، انجام عملیات از طریق زیرمجموعهها در کشورهای دیگر همچون مصر، یمن، عربستان، لیبی، تونس و غیره، یک تهدید علیه صلح و امنیت جهانی بوده و هست. با اینحال، تحرکات جامعۀ جهانی علیه این پدیدۀ ویرانگر – در صورتِ وجود – در سطح تهدید نبوده است. داعش پدیدهای نیست که به خاورمیانه محدود بماند. این جریان در صورتِ وجود حداقلِ امکان، همچون عملیات پاریس، دست به عملیات علیه کشورهای غربی نیز خواهد زد. مسئله صرفاً وقت است. زیرا امکانات این جریان به مرور در حال گسترش است. چندی پیش مجلۀ انگلیسی زبان داعش (دابق) از تلاش این جریان برای دستیابی به بمب هستهای از پاکستان نوشت. حتی اگر این سخن را بلوف بدانیم، رسیدن به تسلیحات شیمیایی و در مجموع دیگر تسلیحاتِ کشتار جمعی، چندان دور از تصور نیست. مسئلۀ داعش زمان است و مسئلۀ جامعۀ جهانی درکِ حجم و گسترۀ خطر است. باید ببینیم کدامیک زودتر به مسئلۀ خود خواهد رسید.
نظر شما