دیپلماسی در عصر جهانی شدن: از تئوری تا عمل
چاپ نخست: اسفند ماه ۱۳۹۲ |
شابک: ۸ـ۲۱۵ـ۵۲۶ـ۹۶۴ـ۹۷۸ |
قیمت: ۲۵۰۰۰ تومان
|
دیپلماسی در عصر جهانی شدن: از تئوری تا عمل
نویسنده: پالین کر ـ جفری وایزمن
مترجم: عباس کاردان
انتشارت موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
کد بازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: 57BC90F
مترجم: عباس کاردان
انتشارت موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
کد بازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: 57BC90F
شاید آنچه بیش از هر عامل دیگری بهرهگیری از دیپلماسی را برای کشورها و بهخصوص جمهوری اسلامی ایران ضروری میسازد، شرایط و ویژگیهای دوران گذار در مناسبات جهانی است. با خاتمة نظام دوقطبی، نظام بینالمللی جدید هنوز به نقطة کانونی مشخصی نرسیده و نظم نوینی نهادینه نشده است. دوران گذار بهدلیل پیچیدگی و ابهام ذاتی از حساسترین، مخاطرهآمیزترین و سرنوشتسازترین مقاطع تاریخ بهحساب میآید. در گذشته، چنین دورانهایی اغلب با جنگها و رقابتهای نظامی قهرآمیز همراه بود، ولی در دورة کنونی، بهدلیل تغییرات محیط جهانی و تحول ماهیت قدرت و همچنین تنوع بازیگران، رقابتها بیشتر اشکال غیرنظامی به خود گرفته؛ گرچه از شدت و اهمیت حیاتی آن کاسته نشده است.
گذار از تمرکز بر قدرت نظامی سنتی به سایر ابعاد نوظهور قدرت، اصالت یافتن مشخصههای فرهنگی، معنایی، هنجاری، گفتمانی و نامتقارن و اشاعة معانی غیرنظامی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت تکنولوژیک، قدرت بازیگری و قدرت اجماعسازی از نمادهای این تحول بوده است. ظهور بازیگران غیردولتی ـ از سازمانها گرفته تا حتی افراد ـ و نقشآفرینی آنها در کنار دولتها، یکی دیگر از همین ویژگیها میباشد. ماهیت جهانی فرایندهای گوناگون به دوران انزواجویی داوطلبانه در روابط بینالملل پایان داده و غیبت در عرصههای منطقهای و بینالمللی نه یک امتیاز که نوعی نقطه ضعف و کاستی محسوب میشود.
در این اوضاع و احوال، رویکرد چندجانبهگرایی و «همکاری و رقابت» جای «تقابل یا همکاری بیقیدوشرط» را گرفته و بازی با حاصل جمع صفر جایگاه خود را در مناسبات نوین جهانی از دست داده است و اصرار بر اینگونه کنشگری تنها به ضرر و خسارت همگانی منتهی شده و خواهد شد.
در شرایط حاضر، همة کنشگران جهانی صرفنظر از میزان قدرت خود، درپی شکلدهی به «وضع مطلوب» هستند و در مسیری از رقابت هنجاری، ارزشی و فرهنگی حرکت میکنند. بنابراین، قدرتهای بزرگ، متوسط و حتی کوچک، با داشتن ارزیابی صحیح از شرایط انتقالی و برنامهریزی هوشمندانه برای استفاده از این شرایط میتوانند جایگاه جهانی خود را ارتقاء داده و قدرت و نفوذ خود را نهادینه و تثبیت نمایند. درمقابل، آن دسته از کشورها که ارزیابی درستی از شرایط انتقالی و توانمندیها و آسیبپذیریهای خود ندارند، موقعیت و نفوذ خود را از دست داده و به حاشیه رانده میشوند.
در این دوران انتقالی، ایران برخوردار از خودباوری برخاسته از انقلاب اسلامی خود یکی از منابع و موضوعات اصلی در شکل دادن به نظام آیندة جهانی است؛ لذا درصورت ارزیابی دقیق و ایفای نقش حسابشده، میتواند قدرت خود را نهادینه و اثرگذار کند. با توجه به این واقعیت که منابع غیرنظامی قدرت و بهویژه قدرت اقناعی و گفتمانهای تأثیرگذار در شکلگیری ساختار آتی روابط بینالملل نقش برجستهای دارند، میتوان دریافت که جمهوری اسلامی ایران میتواند نقش برجستهای در مناسبات درحال تکوین جهانی ایفا نماید. درواقع، سابقة غنی فرهنگی و تمدنی و عمق و گسترة خاستگاه فرهنگی ایران در کنار استقلال و اعتماد به نفس ناشی از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی توان عملی برای نقشآفرینی جهانی در حوزة نظام معنایی را برای ایران فراهم کرده است.
تحقق چنین اهدافی بدون دیپلماسی کارآمد، خلاق و مبتکر و استفادة بهینه، منسجم و هدفمند از اشکال مختلف آن امکانپذیر نخواهد بود. جهانی شدن ارتباطات و احساسات و دسترسی همگانی به ابزارهای جهانی انتقال دیدگاهها و نظرات، دیپلماسی را آنچنان گسترده کرده است، که هر کس با داشتن یک وسیلة ارتباطی کوچک همچون رایانههای دستی و حتی تلفن همراه میتواند در حوزة دیپلماسی وارد شود. شبکههای اجتماعی بهخوبی این تحول بنیادین را نشان دادهاند.
در چنین فضای متحول، پرآشوب، پرمخاطره و پرفرصتی جمهوری اسلامی ایران که ادعای پیشگامی در عرصة دیپلماسی را داشته و فرستادگان مناطق مختلف در بیش از دو هزار سال قبل با امنیت کامل در مرزهای آن رفتوآمد میکردند، میتواند یک بار دیگر قدرت دیپلماتیک خود را به رخ جهانیان بکشاند؛ قدرتی که به فرمودة رهبر معظم انقلاب باید متکی بر اقتدار درونی باشد.
دستیابی به ظرفیتهای گستردة دیپلماسی ملی نیازمند فهم محیط پیرامونی، درک عمیق جایگاه ایران و نظریهپردازی و مفهومسازی برای ایجاد گفتمان درجهت تقویت توانمندیها و ظرفیتهای ویژة کشور است که لاجرم میباید متکی به تسلط بر ادبیات و گفتمانهای رایج در این حوزة بالنده از دانش سیاست جهانی باشد. امیدوارم اقدام به ترجمه و انتشار کتاب حاضر که در نوع خود اثری بدیع در حوزة دیپلماسی بوده و زوایای گوناگون آن را مدنظر قرار میدهد، در هر دو زمینة علمی و عملی، صاحبنظران، کارشناسان و علاقهمندان را در این مسیر حیاتی یاری دهد.
گذار از تمرکز بر قدرت نظامی سنتی به سایر ابعاد نوظهور قدرت، اصالت یافتن مشخصههای فرهنگی، معنایی، هنجاری، گفتمانی و نامتقارن و اشاعة معانی غیرنظامی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت تکنولوژیک، قدرت بازیگری و قدرت اجماعسازی از نمادهای این تحول بوده است. ظهور بازیگران غیردولتی ـ از سازمانها گرفته تا حتی افراد ـ و نقشآفرینی آنها در کنار دولتها، یکی دیگر از همین ویژگیها میباشد. ماهیت جهانی فرایندهای گوناگون به دوران انزواجویی داوطلبانه در روابط بینالملل پایان داده و غیبت در عرصههای منطقهای و بینالمللی نه یک امتیاز که نوعی نقطه ضعف و کاستی محسوب میشود.
در این اوضاع و احوال، رویکرد چندجانبهگرایی و «همکاری و رقابت» جای «تقابل یا همکاری بیقیدوشرط» را گرفته و بازی با حاصل جمع صفر جایگاه خود را در مناسبات نوین جهانی از دست داده است و اصرار بر اینگونه کنشگری تنها به ضرر و خسارت همگانی منتهی شده و خواهد شد.
در شرایط حاضر، همة کنشگران جهانی صرفنظر از میزان قدرت خود، درپی شکلدهی به «وضع مطلوب» هستند و در مسیری از رقابت هنجاری، ارزشی و فرهنگی حرکت میکنند. بنابراین، قدرتهای بزرگ، متوسط و حتی کوچک، با داشتن ارزیابی صحیح از شرایط انتقالی و برنامهریزی هوشمندانه برای استفاده از این شرایط میتوانند جایگاه جهانی خود را ارتقاء داده و قدرت و نفوذ خود را نهادینه و تثبیت نمایند. درمقابل، آن دسته از کشورها که ارزیابی درستی از شرایط انتقالی و توانمندیها و آسیبپذیریهای خود ندارند، موقعیت و نفوذ خود را از دست داده و به حاشیه رانده میشوند.
در این دوران انتقالی، ایران برخوردار از خودباوری برخاسته از انقلاب اسلامی خود یکی از منابع و موضوعات اصلی در شکل دادن به نظام آیندة جهانی است؛ لذا درصورت ارزیابی دقیق و ایفای نقش حسابشده، میتواند قدرت خود را نهادینه و اثرگذار کند. با توجه به این واقعیت که منابع غیرنظامی قدرت و بهویژه قدرت اقناعی و گفتمانهای تأثیرگذار در شکلگیری ساختار آتی روابط بینالملل نقش برجستهای دارند، میتوان دریافت که جمهوری اسلامی ایران میتواند نقش برجستهای در مناسبات درحال تکوین جهانی ایفا نماید. درواقع، سابقة غنی فرهنگی و تمدنی و عمق و گسترة خاستگاه فرهنگی ایران در کنار استقلال و اعتماد به نفس ناشی از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی توان عملی برای نقشآفرینی جهانی در حوزة نظام معنایی را برای ایران فراهم کرده است.
تحقق چنین اهدافی بدون دیپلماسی کارآمد، خلاق و مبتکر و استفادة بهینه، منسجم و هدفمند از اشکال مختلف آن امکانپذیر نخواهد بود. جهانی شدن ارتباطات و احساسات و دسترسی همگانی به ابزارهای جهانی انتقال دیدگاهها و نظرات، دیپلماسی را آنچنان گسترده کرده است، که هر کس با داشتن یک وسیلة ارتباطی کوچک همچون رایانههای دستی و حتی تلفن همراه میتواند در حوزة دیپلماسی وارد شود. شبکههای اجتماعی بهخوبی این تحول بنیادین را نشان دادهاند.
در چنین فضای متحول، پرآشوب، پرمخاطره و پرفرصتی جمهوری اسلامی ایران که ادعای پیشگامی در عرصة دیپلماسی را داشته و فرستادگان مناطق مختلف در بیش از دو هزار سال قبل با امنیت کامل در مرزهای آن رفتوآمد میکردند، میتواند یک بار دیگر قدرت دیپلماتیک خود را به رخ جهانیان بکشاند؛ قدرتی که به فرمودة رهبر معظم انقلاب باید متکی بر اقتدار درونی باشد.
دستیابی به ظرفیتهای گستردة دیپلماسی ملی نیازمند فهم محیط پیرامونی، درک عمیق جایگاه ایران و نظریهپردازی و مفهومسازی برای ایجاد گفتمان درجهت تقویت توانمندیها و ظرفیتهای ویژة کشور است که لاجرم میباید متکی به تسلط بر ادبیات و گفتمانهای رایج در این حوزة بالنده از دانش سیاست جهانی باشد. امیدوارم اقدام به ترجمه و انتشار کتاب حاضر که در نوع خود اثری بدیع در حوزة دیپلماسی بوده و زوایای گوناگون آن را مدنظر قرار میدهد، در هر دو زمینة علمی و عملی، صاحبنظران، کارشناسان و علاقهمندان را در این مسیر حیاتی یاری دهد.
نظر شما