جنگل باز می‌گردد

آمریکا و جهان در مخاطره ما


ماهیت نظم بین‌المللی، اجزای تشکیل‌دهنده، پویش‌های حاکم بر آن و نیز چشم‌انداز آیندة این نظم، موضوعی بحث‌برانگیز در مطالعات سیاست و روابط بین‌الملل بوده است. فارغ از شکل این نظم از نظر تعداد قدرت یا قدرت‌های مسلط و دخیل در آن، تردیدی نیست که تاحدی پس از جنگ جهانی دوم و تا درجه بیشتری بعد از جنگ سرد، نظم بین‌المللی از نظر ماهیت به‌شدت تحت تأثیر آموزه‌های لیبرال دموکراسی بوده است، به‌گونه‌ای که به آن «نظم جهانی لیبرال» اطلاق شده است. سیاست‌گذاران و متفکران غربی، آنچه را نظم جهانی لیبرال می‎خوانند، حقیقتی بدیهی می‌دانند که ارزش‌های آن جهان‌گستر و برای همیشه جایگزین بی‌نظمی، هرج‌‌‌ومرج، قانون جنگل و تنازع بقا شده است. آخرین کتاب رابرت کیگن[1]، این مفروض را به‌چالش کشیده است.

شناخت از رابرت کیگن و شاکله فکری و پیشینه کاری او، در درک محتوای این کتاب اهمیت دارد. کیگن مورخ و صاحب‌نظر نومحافظه‌کار حوزه سیاست خارجی است. او که از 1984 تا 1988 در دوره ریاست‌جمهوی ریگان در وزارت امور خارجه آمریکا خدمت می‌کرد، درحال‌حاضر، پژوهشگر ارشد مؤسسه بروکینگز[2]، ستون‌نویس واشینگتن‌پست و یکی از سردبیران افتخاری دو نشریه نومحافظه‎کار «دِ نیو ریپابلیک»[3] و «دِ ویکلی استندارد»[4] است. البته کیگن خود را نومحافظه‎کار نمی‎داند و عنوان «نظریه‌پرداز لیبرال»[5] را برای خود ترجیح می‌دهد. او را نظریه‌پرداز ارشد سیاست خارجی جریان نومحافظه‎کاری در آمریکا می‌شناسند و دراین‌باب، همین ‌بس که او در سال 1997 به همراه ویلیام کریستول[6]، «پروژه برای قرن جدید آمریکایی»[7] را تعریف کرد.

کیگن در چهارچوب نگرش‌های نومحافظه‌کارانه و به قول خود لیبرال، طرفدار سرسخت حضور و مداخله فعال آمریکا در سیاست جهانی در حمایت از قوام و دوام نظم لیبرال است. نظریه‌های او از سال 2003 و با کتاب جنجالی «از بهشت و قدرت: آمریکا و اروپا در نظم نوین جهانی»[8] بیشتر مورد توجه قرار گرفت. کیگن در این کتاب که در آستانه اشغال عراق ازسوی آمریکا به‌تحریر درآمد، در دفاع از نقش جهانی یکجانبه آمریکا سنگ‌تمام گذاشت و اروپا را به باد نقد و تحقیر گرفت. او بیان داشت: اروپاییها به‌دلیل ضعف بنیادین خود در نیروی نظامی، به‌دنبال راه‌حلهای مسالمت‌آمیز برای اختلافات بین‌المللی هستند؛ درحالی‌که ایالات متحده نگرشی نزدیک به «هابزی» دارد که بر اساس آن، برخی منازعات را می‌توان با قوة قهریه حل‌و‌فصل کرد. به گفته او، آبشخور فکری آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها متفاوت است و آمریکایی‌ها از مریخ می‌آیند و اروپایی‌ها از زهره.

کیگن سه سال بعد در کتاب خود با نام «ملت خطرناک: جایگاه آمریکا در جهان، از اوان خود تا طلوع قرن بیستم»[9] به‎شدت علیه این برداشتِ به‌زعم او نادرست که «ایالات متحده از همان آغاز انزواگرا بوده است» موضع گرفت. در همان سال 2006، او در مقاله‌ای نوشت: روسیه و چین بزرگ‎ترین چالش‌های لیبرالیسم در عصر حاضر هستند. در مقاله‌ای نیز در سال 2017 برای نشریه «فارن پالیسی»[10] در تکمیل این دیدگاه نوشت: کناره‌گیری آمریکا از امور جهانی پس از جنگ سرد، روسیه و چین را در مقام دو قدرت تجدیدنظر‌طلب، جسور و بی‌پروا ساخته است و این شرایط درنهایت منجربه ایجاد منازعه و بی‌ثباتی خواهد شد. در فوریه 2016، کیگن در اعتراض به نامزدی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری، از حزب جمهوری‌خواه کنار کشید و ترامپ را «هیولای فرانکشتاین»[11] خطاب نمود و با ناپلئون مقایسه کرد. او با حمایت از هیلاری کلینتون تأکید نمود که با ترامپ، فاشیسم به آمریکا خواهد آمد.

با این وصف، ما با نویسنده و صاحب‌نظری مواجه هستیم که دو دغدغه شاکلة فکری او را تشکیل می‌دهند: 1. نگرش نومحافظه‌کارانه به نقش برتر و استیلاجویانۀ آمریکا در جهان و 2. حفظ و بسط نظم جهانی لیبرال به‌عنوان تنها الگوی حافظ و ضامن نظم و ثبات جهانی. «جنگل باز می‌گردد» آخرین کتاب رابرت کیگن در سال 2018، حاصل تأملات و نگرانی‌های او درباره شرایط به‌شدت متغیر نظم جهانی و تهدیدهای ظهوریافته برای آن است. نظم بین‌المللی حاضر را فارغ از شکل و قطب‌های قدرت مؤثر در آن، از نظر ماهیت می‌توان یک نظام جهانی لیبرال قلمداد کرد. درحالی‌که بسیاری از متفکران غربی، این وضعیت را وضعیتی بدیهی و همیشگی تصور می‌کنند، کیگن هشدار می‌دهد که چنین نیست.

او در این کتاب، که برخی آن را شجاعانه و صریح توصیف کرده‌اند، مخاطرات کناره‌گیری آمریکا از مسئولیت‌های بین‌المللی در شرایط متحول و متلاطم جهان را شرح می‌دهد. او که شرایط کنونی جهان و استقرار نظم جهانی لیبرال را روند غیرمعمول و خط انحرافی از آنچه تاریخ و سرشت بشر همواره تحمیل کرده است می‌داند، در این کتاب بیان می‌کند که سیر تاریخ درحال بازگشت به روند معمول خود است. کیگن در این کتاب با زبانی تمثیلی و رمان‌گونه بیان می‌دارد که نظم جهانی لیبرال، باغی پیراسته و آراسته است که با باغبانی آمریکا، مانع از پیشروی جنگل خوفناک بی‌نظمی و هرج‌ومرج و غرق ‌شدن بشر در هزارتوی تاریک آن شده است و درعین‌حال هشدار هم می‌دهد که جنگل درحال بازگشت و پیشروی است. کیگن استدلال می‎کند که کناره‌گیری آمریکا از مسئولیت‌های بین‌المللی، بدترین پاسخ به این شرایط است؛ انتقاد او از ترامپ نیز از اینجا ریشه می‌گیرد. او می‌گوید: همانند شاخه‌های جنگلی که بعد از هر بار هرس‌ شدن باز جلو می‌آیند و پیشروی می‌کنند، دنیا همواره پر از بازیگران خطرناکی است که به حال خود رها شده‌اند و تمایل و توان آن را دارند که پیشروی کنند و بشر را به دوران جنگ و خونریزی برگردانند. از نظر او، رئالیسم واقعی برپایه این فهم است که گرایش تاریخی همواره به هرج‌ومرج بوده است و اگر به جنگل و قوانین مترتب بر آن مجال دهیم، رشد و پیشروی خواهند کرد.

از نظر کیگن، نظم جهانی لیبرال که ازسوی ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم تأسیس شده است، یک استثنا و خط انحرافی غیرمعمول در تاریخ به‌شمار می‌رود که ممکن است به پایان برسد. او باور دارد که نظم لیبرال مثل باغی مصنوعی است که همواره نیروهای طبیعت، آن را تهدید می‌کنند. از نظر او، حفظ این باغ مستلزم کشاکش و منازعه مداوم علیه شاخ‌وبرگ‌های هرزی است که به‌دنبال تضعیف آن هستند. کیگن که در کتاب بحث‌برانگیز «از بهشت و قدرت» پیروزمندانه و ازسر غرور گفته بود که تفاوت جهان‌بینی و دیدگاه اروپا و آمریکا دربارة کاربست زور، نتیجة طبیعی قدرت آمریکا و ضعف اروپاست، اکنون نومیدانه، سیاست خارجی آمریکا و کاهش مسئولیت‌پذیری آن در سطح بین‌المللی را نقد می‌کند.

گفتنی است کتاب حاضر با استقبال و بحث‌های زیادی مواجه شده است. مایکل شیندلر[12] می‌گوید «این کتاب به‌ همان اندازه که موفقیت علمی و نظری به‌شمار می‌رود، ادای دین روشنفکری است، در جایی که نویسندگان دیگر ساکت‌اند و خطر را نادیده میگیرند». توماس فریدمن[13]، ستوننویس مشهور نیویورک تایمز، آن را «کتابی اثرگذار و فاخر درباره نقش منحصربه‌فرد آمریکا در جهان» توصیف می‌کند. اکونومیست آن را پاسخی دندان‌شکن به رهیافت مخرّب، سهل‌انگارانه و فاجعهبار ترامپ در دیپلماسی می‌داند که باعث بحران اعتماد به جهان دموکراتیک شده است. مایکل اوهانلون[14] از بروکینگز می‌نویسد «زمان آن است که بگویم من یک کِیگِنی هستم. هیچ نویسنده معاصری به اندازه او به من نیاموخته و شیوه نگرش مرا به جهان تغییر نداده است». گیدئون راچمن[15] از فایننشال تایمز می‌نویسد: کتاب کیگن از شخصیت شفاف نوشتاری و فکری او رونمایی می‌کند و احساس تاریخی قدرتمندی را به‌دست می‌دهد که آن را با درام درهم می‌آمیزد.

گرچه رابرت کیگن نظریه‌پرداز جریان نومحافظه‌کاری آمریکا و چهره‌ای شناخته‌شده است، او را در ایران چندان نمی‌شناسند و کتابی نیز از او ترجمه نشده است. امید است ترجمه حاضر در شناساندن او و تفکراتش که نمایندۀ جریانی مهم و مؤثر در آمریکاست مفید واقع شود. درعین‌حال، این کتاب برای پژوهشگران حوزه سیاست بین‌الملل، تصویری از چشم‌انداز آرایش نظم جهانی را ارائه می‌کند. خواندن این کتاب به همه کسانی که کنجکاو و نگران چشم‌انداز آینده جهان هستند توصیه می‌شود.

بر خود لازم می‎دانم از همراهی دوست خوبم رضا مصطفوی دهنوی در مسیر ترجمة این کتاب قدردانی کنم. حمایت‌های مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، به‎خصوص دکتر عابد اکبری، مدیرعامل و دکتر علی اسمعیلی اردکانی، معاون پژوهشی این مؤسسه در انتشار کتاب حاضر بسیار راهگشا بود و قدردان ایشان هستم. در پایان نیز از لازم است از ویراستار محترم موسسه ابرار معاصر تهران، سرکار خانم آذری کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم

 

[1]. Robert Kagan

[2]. Brookings

[3]. The New Republic

[4]. The Weekly Standard

[5]. Liberal Interventionist

[6]. William Kristol: چهره سرشناس جریان نومحافظه‌کاری آمریکا و بنیان‌گذار نشریه The Weekly Standard است که تأثیر زیادی بر گفتمان نومحافظه‌کاری در آمریکا داشته است. او نقش مهمی در شکست طرح مراقبت‌های بهداشتی بیل کلینتون ایفا کرد و از طرفداران سرسخت حمله آمریکا به عراق بود و هم‌اکنون نیز از منتقدان سیاست‌های دونالد ترامپ به‌شمار می‌رود.

[7]. Project for the New American Century

[8]. Of Paradise and Power: America and Europe in the New World Order

[9]. Dangerous Nation: America’s Place in the World, from its Earliest Days to the Dawn of the 20th Century

[10]. Foreign Policy

[11]. Frankenstein Monster

[12]. Michael Schindler

[13]. Thomas Friedman

[14]. Michael O’Hanlon

[15]. Gideon Rachman