تشدید گرایشهای جداییطلبانه در کشورهای عضو اتحادیه اروپا

در طول چند دهه گذشته، کشورهای اروپایی با پیوستن به اتحادیه اروپا و واگذاری برخی اختیارات خود به نهادهای منطقهای به کاهش گرایشهای ملیگرایانه و تنشهای دیرینه در بین خود کمک فراوانی کردهاند. اما از سوی دیگر، همزمان با این روند منطقهگرایی و عبور از ناسیونالیسم شاهد بروز نوع دیگری از ناسیونالیسم در سطح خردتری در درون برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودهایم. این گرایشهای جداییطلبانه اگرچه موضوع جدیدی نیست اما در طول هفتههای اخیر بار دیگر بهطور جدی مطرح شده است و به نظر میرسد بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه ناگزیر از پذیرش این واقعیت هستند.
در هفتههای اخیر موضوع جداییطلبی در ایالات کاتالونیا و باسک اسپانیا و همچنین تمایل اسکاتلند برای جدایی از انگلستان در صدر اخبار مربوط به اتحادیه اروپا قرارگرفته است. اما مساله جداییطلبی در اتحادیه اروپا فقط به این موارد محدود نمیشود و کارشناسان ارزیابی میکنند که در قرن جاری حدود 10 دولت جدید در اتحادیه اروپا شکل بگیرد. مساله کوزوو، جداییطلبی ایالات باسک و کاتالونیا در اسپانیا، فعالیت ناسیونالیستهای جزیره کرس برای جدایی از فرانسه، گرایشهای جداییطلبانه در شمال ایتالیا، شکاف بین فلاندر شمالی (که ساکنان آن به زبان هلندی صحبت میکنند و خواستار الحاق به هلند هستند) و والونیای جنوبی (که به زبان فرانسه صحبت میکنند) در بلژیک، تلاش اسکاتلند برای جدایی از انگلستان، جزایر فاروئه در دانمارک که سرزمینی نیمه خودمختار است و سالانه مبلغی معادل ۱۷۰ میلیون دلار کمک مالی از سوی دولت دانمارک دریافت میکند، جبهه آزادی ژورا (FLJ) در سوئیس که از سی سال پیش خواستار استقلال ایالت «ژورا» از کنفدراسیون سوئیس است، خودمختاری استان ویودین (Voivodine) در صربستان و تمایل مجارهای ساکن ترانسیلوانیای رومانی برای خودمختاری از مهمترین کانونهای جداییطلبی در اتحادیه اروپا هستند. با توجه به اهمیت موضوع جداییطلبی در اسپانیا و انگلستان و مطرح شدن این موضوع در روزهای اخیر، در ادامه به بررسی این دو جریان میپردازیم.
کانونهای جداییطلبی در اسپانیا در دو ایالت مهم باسک و کاتالونیا قرار دارند. سرزمین باسک بهطور کلی و از لحاظ تاریخی تعدادی از استانهای جنوبی فرانسه (سرزمین باسک شمالی) و تعدادی از استانهای شمالی اسپانیا (سرزمین باسک جنوبی) را دربر میگیرد. در اسپانیا حدود دو میلیون باسکی وجود دارد که در سه استان منطقهای موسوم به ایالت باسک ساکن هستند و خواستار پیوستن به ایالت باسک فرانسه میباشند. این منطقه از حقوق و قوانینی متفاوت نسبت به سایر مناطق اسپانیا برخوردار است و سطح زندگی مردم آن از متوسط زندگی در اسپانیا بالاتر است. همچنین زبان مورد استفاده در این منطقه زبانی رسمی و متعلق به ایالت باسک است. این ایالت در طول چند دهه گذشته همواره برای دستیابی به استقلال خود مبارزه کرده است و این مبارزه عمدتا در قالب خشونتآمیز صورتگرفته است. سازمان اتا (Euskadi Ta Askatasuna) که شاخه نظامی جنبش جداییطلبی باسک است، از زمان فرانکو، مبارزه با او و سیاستهای او را در پیگرفته است. اگرچه سال گذشته این گروه آتشبس اعلام کردند و ایالت باسک اکنون یک ایالت خودمختار است، اما آنها خواستار استقلال کامل خود هستند.
در هفته اخیر، بیش از یک میلیون نفر در «روز ملی کاتالونیا» در شهر بارسلون، مرکز کاتالونیا، برای استقلال از اسپانیا به خیابانها رفتند. و خواستار استقلال کامل کاتالونیا شدهاند. تظاهرکنندگان به سوی پارلمان محلی راهپیمایی کردند و با تکان دادن پرچمهای سرخ و زرد، شعار میدادند: «کاتالونیا، کشور جدید اروپایی». کارشناسان معتقدند که این تظاهرات بزرگترین حمایت از استقلال کاتالونیا تاکنون بوده است. جنبش «اجلاس ملی کاتالونیا» که در ماه مارس سال جاری تاسیس شده، خواستار برگزاری این تظاهرات شده بود. از سوی دیگر، این اقدام با حمایت مقامات ایالت کاتالونیا نیز همراه بوده است. آرتور مس، نخستوزیر کاتالونیا طی سخنانی گفت: «اگر هیچگونه موافقتی در زمینه اقتصادی با دولت مرکزی صورت نگیرد، راه آزادی به روی کاتالونیا باز است».
در انگلستان، اسکاتلند کانون گرایشات جداییطلبی است. اسکاتلند از سال 1707 تحت سلطه بریتانیا قرار دارد و احساس میکند که تحت قیومیت و امر و نهی دولت انگلیس قرار دارد و میخواهد به این روند پایان دهد. گوردون براون زمانیکه هنوز به نخستوزیری نرسیده بود و وزارت دارایی انگلیس را برعهده داشت در مطبوعات هشدار داده بود که انگلستان در صورت تضعیف اتحاد بین انگلیس و اسکاتلند با پدیده «بالکانیزاسیون» تهدید میشود. اما برخی از مردم اسکاتلند تصور میکنند که در صورت استقلال (با توجه به ذخایر انرژی) از اوضاع اقتصادی بهتری برخوردار خواهند شد. در هفتههای گذشته، «آلکس سالمون»، رئیس دولت منطقه خودمختار اسکاتلند با دیوید کامرون نخستوزیر دیدار کرد که در این دیدار دو توافقنامه شرایط برگزاری همهپرسی برای کسب استقلال امضا شد و قرار است این همهپرسی در سال 2014 انجام شود که در صورت موفقیت استقلالطلبان میتواند به پایان سلطه طولانی سیاسی انگلیس در اسکاتلند بینجامد. در حال حاضر بر اساس نظرسنجیها یکسوم اسکاتلندیها خواستار جدایی از لندن هستند. در صورت تحقق این موضوع، از اعتبار و پرستیژ بریتانیا کاسته خواهد شد و به همین دلیل غالب مسئولین و احزاب این کشور با این موضوع مخالف هستند.
به نظر میرسد که گسترش و تداوم بحران نقش بسیار مهمی در احیای گرایشهای جداییطلبانه داشته است. ایالات باسک و کاتالونیا و همچنین اسکاتلند به بهانه مسائل اقتصادی و برای به دور ماندن از اثرات بیشتر بحران اقتصادی خواستار جدایی از دولت مرکزی هستند. با توجه به اینکه اتحادیه اروپا با بحران اقتصادی درگیر است، تشدید گرایشهای قومی تبدیل به یک بحران مضاعف برای این اتحادیه شده است.
در قوانین و قراردادهای اتحادیه اروپا ترتیبات مشخصی برای مواجهه با مساله جداییطلبی ذکر نشده و نهاد خاصی نیز برای پرداختن به این مساله تعیین نشده است. از سوی دیگر، این اتحادیه در مقابل این موضوع در تنگنا قرار میگیرد زیرا از یک طرف با مساله حق تعیین سرنوشت و دموکراسیخواهی مواجه است و از طرف دیگر، یکی از طرفهای این معادله از اعضای اتحادیه است. بنابراین اتحادیه اروپا با نگرانی و احتیاط به این اقدامات واکنش نشان میدهد.
نظر شما