سناریوهای رویارویی محور مقاومت


پیشگفتار

کشورها در تعیین سیاست‌ها و راهبردها فقط بر وضعیت درونی خود متمرکز نیستند و به‎نوعی در یک سری پویش‏های تعاملی با مجموعه‏ای از کشورهای خارجی به‏ویژه مناطق پیرامونی و همسایگان خود درارتباط‎اند. حال اگر این دولت‏ها در شکل مدرن و تعریف‎شدة آن علاوه بر مشروعیت و قانونمندی داخلی، بر وسایل نظامی و ابراز خشونت خود تسلط داشته باشند، تنها نگرانی بقیه دولت‏ها، تنظیم معادلات دوجانبه و چندجانبه برای پیشبرد تامین منافع و جلوگیری از برهم‏ خوردن موازنه منطقه‌ای است. زیرا دولتی که با ملت ساکن در آن کشور کمترین تعارض و تقابل را داشته باشد تسلط تروریست‎ها و دیگر گروههای نامشروع را ناممکن می‎کند؛ اما دولت‌های ضعیف و حاکمیت‏های ضعیف پناهگاه مطمئنی را برای سازماندهی و ایجاد گروه‎های تروریستی بین‏المللی ایجاد، و برنامه حملات خود را سازماندهی کنند. این حملات در ابعاد سرزمینی محدود نمی‏مانند؛ زیرا بستر رشد «سرزمینی» است، ولی ابعاد برنامه و حملات «فراسرزمینی» است. اهمیت این مسئله از این جهت است که شکست دولت‏ها یا دولت‏های ورشکسته ثبات منطقه و امنیت جهانی را تهدید می‏کنند؛ زیرا دولت‏های ملی همان بلوک‏های ساختمان اصلی نظم و امنیت بین‏الملل موجود هستند. وقتی این دولت‏ها نتوانند مزرهای خود را کنترل کنند، مرزی که تنگاتنگ با دولت‏های بین‏المللی قراردارد، آسیب‏های این ناتوانی به‌صورت مستقیم وارد مناطق پیرامونی آن دولت و محیط بین‏المللی می‏شود. بنابراین، مشکل امنیتی یک دولت ورشکسته در یک مجموعه، با کل مجموعه و دیگر مجموعه‏ها در ارتباط است. این فرایند ازیک‌طرف، حاصل تعامل ساختار آنارشی با پیامدهای آن برای توازن قوا و از‎طرف‌دیگر، ناشی از فشارهای نزدیکی جغرافیایی است.

یکی دیگر از مهمترین تهدیدات پیرامونی سطح حضور و نفوذ قدرت‏های منطقه‏ای و بین‏المللی رقیب است. این حضور و نفوذ، زمینه فعال‏شدن لایه‏های سیاسی، امنیتی و نظامی علیه کشور را فراهم می‏آورد که نتیجه آن سرریزشدن بحران‏ها به داخل و تأثیرگذاری آن بر امورمختلف کشور خواهد بود. این امر به تبع ضرورت حضور منطقه‎ای را ایجاد می‏کند و همین حضور نیز دارای پیامدهای مختلف داخلی و خارجی است. بررسی ابعاد مختلف این حضور و نفوذ قدرت‏های رقیب در پیرامون و همین‏طور تبعات حضور فعال در پیرامون برای پاسخ به تهدیدات ناشی از آن ضروری به نظر می‎رسد.

موضوع دیگر قابل تأمل درباره بررسی مسائل محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران، بسترهای فرهنگی و اجتماعی، تاریخی، قومی و مذهبی موزاییکی پیرامون است که خود زمینه‏ساز افزایش یا کاهش تهدیدات می‏شود. این بسترها اگرچه با اقدامات رقبا حالتی جهشی پیدا می‏کنند ولی همواره در بطن خود بحران‏زا هستند و به نوعی حتی می‏تواند زمینه را برای تحرکات رقبا فراهم کند. به همین منظور تحلیل و بررسی این بسترها برای شناخت تهدیدات پیرامونی و همچنین یافتن راهکارهای مواجه با آنها ضروری به‏نظر می‏رسد.

اهمیت دیگری که برای توجه به ثبات سیاسی در مناطق پیرامونی می‎توان برشمرد این است که اگر ثبات هردولتی در منطقه تهدید شود و نظام سیاسی و تصمیم‌گیری آن کشور در دست گروه‏های مختلف قرار گیرد، نه تنها ناامنی ناشی از آن گسترش می‏یابد بلکه امکان شکل‏گیری یک رژیم امنیتی حداقلی (در مفهوم بازدارندگی و قرارداد امنیتی عدم تجاوز) نیز از بین می‏رود. ازدست رفتن امکان شکل‌گیری رژیم امنیت هم به معنی افزایش سوءنیت و شکل‎گیری معمای امنیت در یک منطقه است که نتیجه‌ای جز رقابت تسلیحاتی نخواهد داشت. غرب‌ آسیا و محیط پیرامونی جمهوری ‌اسلامی‌ ایران نماد واقعی مفهوم منطقه سرشار از دولت‏های ورشکسته است و همین امر رصد و اشراف کامل براین کشورها را برای جلوگیری از سرریز بحران­ها ضروری می‌سازد.

در کنار مسائل فوق که جنبه سلبی اهمیت انجام رصد و پژوهش درباب مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران را مدنظر داشت، اهمیت روزافزون منطقه‏گرایی به‏عنوان یکی از ویژگی‌های بارز تعاملات جهانی امروز، می‎تواند ضرورت دقیق مسائل و رویدادهای پیرامونی مختصات منطقه‎گرایی غرب آسیا برای بازشناسی شرایط مطلوب از وضعیت نامطلوب را توضیح دهد.

مؤسسه ابرار معاصر تهران با فهم این ضرورت و با توجه به سرعت تحولات و پویایی‌‏های سیاسی و امنیتی در محیط پیرامونی خود کوشیده است در مجموعه‌ای جدید، مهم‎ترین موضوعات منطقه غرب آسیا را تحلیل و بررسی، و در قالب گزارش‌های تبیینی، نتایج پژوهش‏های صورت‌گرفته را منتشر کند. امیدواریم بازخوردهای پژوهشگران از این مجموعه، این مؤسسه را در جهت ارتقاء آن یاری رساند.