بلوچستان پاکستان؛ نقطه‌ای آسیب‌پذیر در برابر توطئه‌های عربستان و رژیم صهیونیستی بر ضد ایران


بلوچستان پاکستان؛ نقطه‌ای آسیب‌پذیر در برابر توطئه‌های عربستان و رژیم صهیونیستی بر ضد ایران



چهارشنبه 3 خرداد 1396
 

به‌تازگی «محمد بن سلمان»، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان سعودی، آشکارا از تلاش ریاض برای کشاندن آتش جنگ و درگیری به درون ایران سخن گفت و درپی آن سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل اعتراض کتبی کشورمان به این تهدید آشکار را تقدیم دبیر کل ملل متحد کرد. پس از آن شبکه الاخباریه سعودی با اشاره به حمله تروریستی اخیر در مرز میرجاوه که به شهادت چندین نیروی مرزبانی ایران انجامید، نیروهای نظامی و انتظامی ایران در سیستان و بلوچستان را به‌عنوان نیروهای اشغالگر بلوچستان نام برد.

توجه فزاینده به وضعیت بلوچستان توسط عربستان را می‌توان با انتشار گزارشی  توسط یک مرکز مطالعات ایرانی وابسته به شیخ‌نشین‌های خلیج فارس  مشاهده کرد که در آن بندر چابهار به‌عنوان تهدیدی مستقیم برای کشورهای عرب خلیج فارس خوانده شده است؛ زیرا طبق این گزارش چابهار به ایران امکان می‌دهد سهم بیشتری در بازار نفت هند به‌دست آورد که به زیان عربستان است، سرمایه‌گذاری خارجی را در ایران افزایش می‌دهد، بر درآمدهای کشور می‌افزاید و به ایران اجازه اعمال قدرت در خلیج فارس و اقیانوس هند را می‌بخشد. نویسنده این گزارش به عربستان توصیه کرده است در مقابل، پاکستان را به عدم مخالفت جدی با اقدام ریاض در پشتیبانی از عناصر ضد ایرانی در بلوچستان ترغیب کند و یک اتحاد عرب ـ بلوچ بر ضد ایران تشکیل دهد. در این گزاش به وضوح بر لزوم پشتیبانی رقبای منطقه‌ای ایران و قدرت‌های جهانی از عناصر ضد ایرانی در بلوچستان با هدف ضربه زدن به چابهار تأکید شده است.


این رویدادها نشان می‌دهد عربستان سعودی نگاه ویژه‌ای به این منطقه دوخته است و می‌کوشد با استفاده از نفوذ خود در پاکستان به تمامیت ارضی کشورمان آسیب بزند. دراین‌میان عربستان تنها نیست و رژیم صهیونیستی هم از دیرباز همین سیاست را دنبال کرده است. چند سال پیش (2012) با افشای طرح موسوم به «پرچم دروغین»  ازسوی نشریه «سیاست خارجی»  پرده از روی فعالیت‌های موساد در بلوچستان کنار رفت. این مسئله نشان می‌داد که موساد در بلوچستان پاکستان بدون هماهنگی با آمریکا، نیروهای خود را به‌عنوان نیروهای «سیا» جا زده بود و وانمود می‌کرد که سیا درحال فعالیت در این منطقه بر ضد ایران است. اکنون که به‌نظر می‌رسد همنوایی بین عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه بیش از هر زمان دیگری است و ازسوی‌دیگر، پاکستان نیز در دولت نواز شریف، به‌سوی همنوایی بیشتر با ریاض گام بر می‌دارد یک بار دیگر عرصه برای گسترش اقدامات ضد ایرانی در بلوچستان و عملیات‌هایی همچون «پرچم دروغین» بیشتر از قبل فراهم شده است.


درهمین‌حال، دولت پاکستان نیز رقابت با ایران در منطقه را به طور فزایده‌ای در چهارچوب یک رقابت با حاصل‌جمع صفر می‌نگرد و پروژه توسعه بندر چابهار را به‌عنوان رقیب جدی پروژه گوادر و طرح «دالان اقتصادی چین ـ پاکستان» (CPEC) تلقی می‌کند. این نوع نگاه به پروژه گوادر به‌ویژه ازسوی ارتش پاکستان دنبال می‌شود و رسانه‌های پاکستانی هم با حساسیت ویژه‌ای آن را دنبال می‌کنند. درواقع، پاکستان که می‌خواهد با اجرای CPEC به قطب ترانزیت در منطقه و اتصال به آسیای مرکزی تبدیل شود پروژه چابهار را رقیب اصلی خود تلقی می‌کند و از اینکه هند بتواند از طریق ایران به آسیای مرکزی راه یابد به هیچ وجه خرسند نیست. باز شدن پای پاکستان به رقابت ایران و عربستان با انتصاب ژنرال راحیل شریف، به‌عنوان فرمانده ائتلاف سعودی موجب شده است تردیدها نسبت به استقلال پاکستان در برابر اقدامات خرابکارانه عربستان و رژیم صهیونیستی ازطریق خاک این کشور افزایش یابد.


بلوچستان از ابتدای استقلال پاکستان در حدود هفتاد سال پیش همواره از کانون‌های تنش و شورش بر ضد دولت مرکزی پاکستان بوده است و خشونت‌ها در این ایالت به‌صورت دوره‌ای شعله‌ور شده است. درست به‌همین‌دلیل نگاه اسلام‌آباد به بلوچستان همواره امنیتی بوده و آن را به‌عنوان یک نقطه آسیب‌پذیر در برابر اقدامات خرابکارانه هند تلقی کرده است. واکنش پاکستان به شورش‌های دوره‌ای در این ایالت، واکنش نظامی ـ امنیتی محض بوده است. با مطرح شدن پروژه توسعه بندر گوادر و سپس «دالان اقتصادی چین ـ پاکستان» بستری فراهم شد تا بلوچستان از یک سیاه‌چاله امنیتی برای پاکستان به یک موهبت اقتصادی و فرصتی برای توسعه کل پاکستان تبدیل شود. درواقع، توسعه بلوچستان به‌عنوان بخش اصلی سرزمینی پروژه CPEC که بسیار مورد توجه چین است و حدود 45 میلیارد دلار به آن اختصاص داده است تا مسیری به‌سوی چین از دریای عمان بگشاید می‌تواند به‌طور بالقوه مشکل شورش در این منطقه را برای همیشه حل کند. بااین‌حال، اسلام‌آباد باید به این اجماع در سطح نخبگان حکومتی دست یابد که نگاه امنیتی به مسائل بلوچستان و روابط با افغانستان و ایران را با یک نگاه اقتصادی جابجا کند.


آنچه که تاکنون مشاهده کرده‌ایم تداوم رویکرد امنیتی است و همین امر پیامدهای منفی فراوانی برای پاکستان به ارمغان آورده است. اینکه در سال گذشته ایران توانست جای پاکستان به‌عنوان شریک اقتصادی اول افغانستان را بگیرد به‌خوبی گواهی می‌دهد اسلام‌آباد یا باید رویکرد خود را به کلی تغییر دهد و یا آنکه همچنان به‌سوی انزوای منطقه‌ای بیشتر حرکت کند. پاکستان باید متوجه این نکته هم باشد که با باز شدن پای رقبای منطقه‌ای ایران در بلوچستان، پروژه حیاتی این کشور (CPEC) هم در امان نخواهد ماند و این امر می‌تواند ناخرسندی پکن به عنوان پشتیبان اصلی خود را فراه
م کند.