بحرانهای منطقهای ریشه در ساختار جهانی قدرت دارد
بحرانهای منطقهای ریشه در ساختار جهانی قدرت دارد
شنبه 11 مهر 1394
بیشک یکی از پرسشهای مهم افکار عمومی جهان، چرایی تداوم منازعات و درگیریهای خونین در گوشه و کنار جهان است. این نکته که چرا با وجود گذشت بیش از نیم قرن از عمر سازمانهای بینالمللی و بهخصوص سازمان ملل متحد شبح جنگ و منازعه هنوز از زندگی سیاسی ملتها رخت برنبسته است، در فهم و ریشهیابی این مسئله، نیازمند تأمل در ماهیت نظام جدید جهانی هستیم. امروز این اجماع نظر در میان متفکران بزرگ روابط بینالملل وجود دارد که نظام جهانی هرچه بیشتر بهسمت چندقطبی بودن حرکت میکند. در یک سر طیف این قطب، کشورهای اروپای غربی به رهبری آمریکا و در طیف دیگر آن، روسیه و هند قرار دارند. البته باید گفت که قطب غربی قدرت، انسجام و همگرایی دوران جنگ سرد را ندارد و کشورهای اروپایی با فاصلهگیری از آمریکاییها، در تلاش برای احیای جایگاه سنتی خود در روابط بینالملل هستند. بنابراین، آنچه مبرهن است اینکه امروز در نظام جهانی چندقطبیای زندگی میکنیم که هریک از قدرتها در مناطق تحت علایق خود صاحب نفوذ و قدرتند.
چنین تکثر و تنوعی در ساختار قدرت جهانی، بیتردید امکان تصمیمگیری در مسائل جهانی را پیچیدهتر میسازد. دلیل تداوم منازعه در خاورمیانه و دیگر مناطق آشوبزای جهان، در همین نکته طلایی قرار دارد. در این مناطق، شاهد درگیری و تضاد منافع قدرتها هستیم. هرکدام از این قدرتها، متناسب با ایدئولوژی، قدرت و منافعشان در مناطق تحت آشوب سیاستگذاری میکنند. از آنجا که تعداد کشورهای تصمیمگیر و بزرگ در چنین موارد بالاست، احتمال واگرایی و تضاد منافع میان قدرتهای بزرگ طبیعی است. این امر در قیاس با گذشته، بیشترین نمود و چهره خود را نشان میدهد؛ برای مثال، در دوران جنگ سرد، ساختار و شکل نظام جهانی مشخص بود و به همین سبب، حوزه تضاد و تعاملشان نیز آشکار بود؛ ازاینرو، اگر بحرانی هم در روابط دو ابرقدرت شکل میگرفت، بهراحتی قابل حل بود، در حالی که امروزه با طیف متنوعی از بازیگران ذینفوذ جهانی اعم از قدرتها و سازمانهای مردمنهاد جهانی روبهرو هستیم که هرکدام بهنوبهخود در تصمیمگیری و سیاستگذرای نظام جهانی دخیلند.
در تحولات خاورمیانه و بهخصوص مورد سوریه، این امر بهخوبی آشکار شد. در بحران سوریه طیف متنوعی از بازیگران حضور داشتند که هرکدام بنا به منافع و صلاحدید خود، از گروههای خاصی حمایت بهعمل آوردند. ماحصل این امر، چیزی جز تداوم خشونتها و تبدیل این کشور به محلی برای درگیریهای فرقهای نبوده است. در چنین بستری بیش از یازده میلیون نفر از جمعیت 22 میلیونی این کشور، بیخانمان شده و حدود چهار میلیون نفر برای رهایی از خطر جنگ، راهی سرزمینهای دور و دراز شدهاند. داستان موج پناهندگان سوریه و سرریز شدن آنها بهسوی قاره سبز، از همین نکته نشئت میگیرد؛ ازاینرو، اگر امروز شاهد تداوم چنین خشونتها و گسترش پناهندگان در جهان هستیم، در مرتبه اول بهسبب نبود ساختار متمرکز جهانی و اجماع میان قدرتهای جهانی است. لازم است بار دیگر رهبران بلندپایه جهانی با هماندیشی، راهحلی پایدار و جامع برای حل چنین مشکلاتی بیابند. پذیرفتن مهاجران از سوی کشورهای اروپایی، اگرچه اقدامی خیرخواهانه و بشردوستانه است، اما بیتردید گزینهای مؤثر برای حل نهایی این مشکلات نیست.
چنین تکثر و تنوعی در ساختار قدرت جهانی، بیتردید امکان تصمیمگیری در مسائل جهانی را پیچیدهتر میسازد. دلیل تداوم منازعه در خاورمیانه و دیگر مناطق آشوبزای جهان، در همین نکته طلایی قرار دارد. در این مناطق، شاهد درگیری و تضاد منافع قدرتها هستیم. هرکدام از این قدرتها، متناسب با ایدئولوژی، قدرت و منافعشان در مناطق تحت آشوب سیاستگذاری میکنند. از آنجا که تعداد کشورهای تصمیمگیر و بزرگ در چنین موارد بالاست، احتمال واگرایی و تضاد منافع میان قدرتهای بزرگ طبیعی است. این امر در قیاس با گذشته، بیشترین نمود و چهره خود را نشان میدهد؛ برای مثال، در دوران جنگ سرد، ساختار و شکل نظام جهانی مشخص بود و به همین سبب، حوزه تضاد و تعاملشان نیز آشکار بود؛ ازاینرو، اگر بحرانی هم در روابط دو ابرقدرت شکل میگرفت، بهراحتی قابل حل بود، در حالی که امروزه با طیف متنوعی از بازیگران ذینفوذ جهانی اعم از قدرتها و سازمانهای مردمنهاد جهانی روبهرو هستیم که هرکدام بهنوبهخود در تصمیمگیری و سیاستگذرای نظام جهانی دخیلند.
در تحولات خاورمیانه و بهخصوص مورد سوریه، این امر بهخوبی آشکار شد. در بحران سوریه طیف متنوعی از بازیگران حضور داشتند که هرکدام بنا به منافع و صلاحدید خود، از گروههای خاصی حمایت بهعمل آوردند. ماحصل این امر، چیزی جز تداوم خشونتها و تبدیل این کشور به محلی برای درگیریهای فرقهای نبوده است. در چنین بستری بیش از یازده میلیون نفر از جمعیت 22 میلیونی این کشور، بیخانمان شده و حدود چهار میلیون نفر برای رهایی از خطر جنگ، راهی سرزمینهای دور و دراز شدهاند. داستان موج پناهندگان سوریه و سرریز شدن آنها بهسوی قاره سبز، از همین نکته نشئت میگیرد؛ ازاینرو، اگر امروز شاهد تداوم چنین خشونتها و گسترش پناهندگان در جهان هستیم، در مرتبه اول بهسبب نبود ساختار متمرکز جهانی و اجماع میان قدرتهای جهانی است. لازم است بار دیگر رهبران بلندپایه جهانی با هماندیشی، راهحلی پایدار و جامع برای حل چنین مشکلاتی بیابند. پذیرفتن مهاجران از سوی کشورهای اروپایی، اگرچه اقدامی خیرخواهانه و بشردوستانه است، اما بیتردید گزینهای مؤثر برای حل نهایی این مشکلات نیست.
منابع؛
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/
http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/refugee-crisis-the-grim-reality-faced-by-the-syrian-refugees-stranded-in-lebanon-10490463.html
نظر شما