جمهوری اسلامی ایران و موضوع افغانستان؛ صبر استراتژیک فعالانه


در تاریخ 15 اوت 2021 در افغانستان اتفاقی افتاد که بسیاری از تحلیل گران مسائل سیاسی، امنیتی و نظامی سرعت تحولات آن پیش بینی نمی کردند. سقوط دولت رسمی افغانستان با وجود ساختار نظامی و امنیتی و تجهیزات متناسب یا به اسمی دیگر سقوط کابل که تلاش گروه طالبان در این کشور شروع شد و با خارج شدن نیروهای آمریکایی از این کشور و به تشکیل حکومت طالبان در افغانستان ختم شد.

وضعیت افغانستان نشان داده که ساختار قدرت در این کشور قومی و قبیله ای است و با توجه به قدرت و نفوذ طالبان در میان قوم پشتون و پتانسیل آن در عرصه سیاسی، نظامی و امنیتی، نه تنها برخلاف شعار‌های آمریکایی ها قابل حذف از صحنه قدرت سیاسی افغانستان نبود، بلکه توانمندی و تأثیرگذاری آن به میزانی بود که آمریکا و سایر کشور‌ها نیز خواهان مذاکره با این گروه جهت اقناع آن‌ها برای مشارکت رسمی در قدرت سیاسی کشور باشند. اکثر کشور‌های منطقه مانند هند، پاکستان، چین، روسیه با طالبان مذاکراتی داشته اند و حتی کشور‌هایی هم علی رغم نداشتن مرز مشترک با افغانستان، اقدام به مذاکره با این گروه نموده اند.

از آنجایی که آمریکا و عربستان سعودی در خصوص کاهش نفوذ ایران در معادلات منطقه ای اصرار می ورزند و نیز پیشینه روابط عربستان سعودی، پاکستان و امارات متحده عربی با طالبان، می توان انتظار داشت کشور‌های فوق جهت تأثیرگذاری منفی بر روند تعامل ایران و قدرت کنونی افغانستان با هدف کاهش نقش و حضور ایران در افغانستان رویکردهائی هر چند کم اثر داشته باشند. پر واضح است که جمهوری اسلامی ایران می بایست نقش تعیین کننده اما بسیار حساب شده و مدبرانه و یا عبارت دیگر صبراستراتژیک فعالانه در این خصوص اتخاذ کند. البته جمهوری اسلامی ایران گام‌های مثبتی را در این جهت برداشته به طور نمونه این که ایران از مذاکرات بین الافغانی در افغانستان حمایت می‌کند و در اتخاذ رویکرد با طالبان، مسائل شیعیان هزاره و سایر قومیت های غیرپشتون در افغانستان را در نظر می گیرد. جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید بر مشارکت تمام قومیت ها و گروه های موجود در افغانستان در امر حکومت داری دارد ولی با توجه به ملایمت های اخیر طالبان نسبت به شیعیان و همچنین با توجه به ویژگی تمامیت خواهی طالبان و نیز نفوذ سایر کشور‌ها بر آن، چنانچه این گروه تمایلی به تقسیم قدرت با سایر اقوام نداشته باشد و منافع مردم از جمله امنیت جانی، غذایی، بهداشتی و ...مردم را تامین نکند، این موضوع برای افغانستان و همسایگانش از جمله ایران مسئله ای چالش آفرین خواهد بود. از سویی دیگر به نظر می رسد طالبان امروزی خواستار دشمن تراشی برای خود نیست و می توان آن را یک فرصت دانست تا تهدید ولی به وضوح میتوان دید که قدرت های فرا منطقه ای چگونه القا میکنند که طالبان را دشمن نشان دهند تا ایران واکنشی را که مد نظر غربی ها و رژیم صهیونیستی است، انجام دهد. با توجه به مطالب فوق میتوان گفت رویکرد جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با مسئله طالبان تا حدودی هوشمندانه و قابل تامل بوده است. همچنین انجام مذاکرات و جلسات متعدد در خصوص اوضاع افغانستان توسط کشورهای همسایه بسیار حائز اهمیت و قابل تامل است و بعضا اهداف مذاکرات و ترکیب حضار، اهداف غیر اعلامی آن را برجسته می کند. با توجه به وجود بحران فقر و زندگی در موقعیت بسیار نگران کننده مردم افغانستان، تروریسم و مهاجرت و اقدامات ضد امنیتی در افغانستان، طالبان روزهای بسیار سختی را می گذراند؛ صرف نظر از پیشینه، بحران مشروعیت، عملکرد کنونی و ... اتخاذ تدابیر عینی تر جهت جلوگیری از بروز فاجعه انسانی و رسیدن به وضع پایدار در افغانستان ضروری به نظر می رسد.