عراق و روسیه: انگیزههای تعامل در شرایط جدید

هنگامی که آمریکا در سال 2003 قصد داشت تا عراق را مورد حمله نظامی قرار دهد، روسیه در کنار برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه از مهمترین مخالفان تهاجم نظامی به این کشور بود؛ چرا که تصور رهبران کرملین بر آن بود که اشغال عراق از سوی آمریکا و تغییر رژیم در این کشور باعث میشود که این کشور به جرگه متحدین خاورمیانهای آمریکا وارد شود و دیگر فضای چندانی برای نفوذ و تعامل روسها با عراق پس از صدام وجود نخواهد داشت. اما اکنون با گذشت کمتر از ده سال از حمله آمریکا به عراق و شکلدهی به روند جدیدی از دولتسازی در این کشور، با سفر نخستوزیر عراق به عنوان بلندپایهترین مقام سیاسی این کشور به مسکو و از جمله انعقاد قرارداد تسلیحاتی به میزان بیش از چهار میلیارد دلار با روسیه میتوان سناریوها و گزینههای متفاوتی را در خصوص جایگاه و روابط خارجی عراق شاهد بود که با برخی تصورات اولیه در مورد این کشور متفاوت به نظر میرسد.
سفر نوری مالکی به روسیه که با انعقاد قرارداد تسلیحاتی و گفتگو در مورد توسعه روابط تجاری و اقتصادی و همچنین هماندیشی و مذاکره در مورد مسائل منطقهای همراه بود، نشاندهنده تصمیم دو کشور برای ایجاد تعامل مثبت و روابطی مستحکم بین دو طرف است که با توجه به نوع روابط عراق و آمریکا در دوره پس از صدام و همچنین شرایط نوین منطقهای قابل تامل است. یکی از پرسشهای قابل طرح در این خصوص آن است که عراق و روسیه چه انگیزهها و اهدافی برای تعامل در این شرایط دارند و چگونه این انگیزهها، دو کشور را به سوی تعامل بیشتر سوق میدهد؟ در این راستا ابتدا به انگیزههای روسها و سپس انگیزهها و اهداف دولت عراق برای گسترش تعاملات خود با مسکو میپردازیم.
در خصوص انگیزههای روسیه برای گسترش تعاملات با عراق از یک سو میتوان به جایگاه منطقهای عراق و پیشینه روابط بین دو کشور و از دیگر سو تحولات و شرایط جدید منطقهای مانند بحران سوریه توجه کرد. در دوره جنگ سرد عراق یکی از متحدین اصلی اتحاد شوروی سابق در خاورمیانه بود و روابط سیاسی و نظامی گستردهای بین دو کشور وجود داشت و روسیه به عراق همواره به عنوان روزنهای برای نفوذ و تاثیرگذاری بر تحولات خاورمیانه مینگرد. از آنجایی که عراق بهتدریج در حال بهبود شرایط داخلی و بازسازی عناصر قدرت خود و همچنین گسترش نقش منطقهای خود به عنوان بازیگری کانونی در منطقه است، به عنوان گزینهای مهم برای تعامل و برقراری روابط استراتژیک برای روسها محسوب میشود. بر این اساس در شرایطی که روسیه در حال فعالسازی سیاست خاورمیانهای خود و تلاش برای ارتقای نقش خود در این منطقه برای ممانعت از مسلط شدن غرب است، عراق با توجه به موقعیت مهم خود میتواند برای روسیه اهمیت بالایی داشته باشد. همچنین در تحولات منطقهای مانند سوریه، عراق با توجه به رویکرد عدم مداخله و مخالفت با مداخله خارجی و گسترش بحران با روسیه دیدگاههای مشترک قابل توجهی دارد و دو کشور میتوانند نقش مهمی در مدیریت بحران سوریه بههمراه سایر بازیگران مخالف مداخله نظامی خارجی داشته باشند. همچنین عراق میتواند برای روسیه به عنوان بازیگری موازنهساز در برابر ترکیه نقشآفرینی کند و نگرانیهای روسیه را در مورد گسترش نقش منطقهای ترکیه به زیان منافع مسکو کاهش دهد.
بغداد نیز انگیزهها و اهداف خاص خود را در گسترش تعاملات با روسیه دارد که در قالب انگیزههای بینالمللی و منطقهای میتوان آن را مورد تشریح قرار داد. در سطح بینالمللی مهمترین هدف بغداد چندجانبهگرایی و ایجاد نوعی توازن و تعادل در سیاست خارجی و روابط با قدرتهای بزرگ است. در حالی که عراق بیشترین تعاملات و روابط خود را با واشنگتن دارد و توافقنامه چهارچوب استراتژیک بین دو کشور بسترهای مهمی برای همکاریهای همهجانبه بین دو کشور را فراهم ساخته است، بغداد نسبت به ایجاد گزینههای بیشتر در سیاست و روابط بینالمللی خود بیمیل نیست. بهخصوص اینکه در شرایطی که بغداد خواستار بازسازی و افزایش قدرت نظامی خود است و در این راستا توافقنامههای مختلفی را برای خرید تسلیحات با واشنگتن امضا کرده است، برخی نهادها و سیاستمداران آمریکا اظهاراتی را در مورد توقف یا مشروط کردن فروش تسلیحات به عراق مطرح ساختهاند و نوعی تعلل و تردید در افزایش توان نظامی بغداد از سوی واشنگتن قابل درک است. به عنوان نمونه بارزانی در هنگام سفر به آمریکا از آمریکاییها خواست تا فروش تسلیحات به بغداد را به عقب بیاندازند و یا برخی از مقامات آمریکایی توقف فروش تسلیحات به بغداد در صورت عدم اجازه به فعالیت شرکت نفتی اکسون موبیل را خواستار شدند. این در حالی است که مسکو هیچگونه شروط و تردیدی در فروش تسلیحات راهبردی به عراق از خود بروز نمیدهد و حتی خواستار فراهم ساختن شرایط لازم برای گسترش همکاریهای اقتصادی دو کشور بهخصوص حضور شرکتهای نفتی روسی در عراق شده است. در سطح منطقهای نیز مقامات عراق به این درک رسیدهاند که روسیه میتواند در مقابل فشارهای آمریکا و ترکیه در برخی مسائل و بیتوجهی دولتهای عربی به این کشور در یک دهه گذشته به عنوان گزینه متفاوتی برای همکاری و حل و فصل بحرانهای منطقهای باشد. بحرانهایی مانند سوریه که هریک میتواند تهدیدات امنیتی بالایی برای عراق در پی داشته باشند و منافع و ثبات این کشور را مورد مخاطره قرار دهند.
در مجموع انگیزههای متقابل عراق و روسیه برای گسترش تعاملات حاکی از آن است که تکثر قدرت در سطح بینالمللی و منطقهای در شرایط جدید جهانی، تعدد بازیگران و همچنین تنوع منافع و رویکردها میتواند باعث بهوجود آمدن سطوح مختلفی از روابط بین بازیگران و قدرتهای بزرگ جهانی شود و با توجه به سرعت بالای تغییر و تحولات در محیط منطقهای خاورمیانه این تعاملات قابلیت تغییر معادلات منطقهای در نتیجه موازنهسازیها و همکاریهای استراتژایک جدید را قوت میبخشد.
نظر شما